این متن در مه ۱۹۹۶ تکمیل شد اما تا سه سال بعد منتشر نشد در سوریه مدرن: از حکومت عثمانی تا نقش اصلی در خاورمیانه، ویرایش شده توسط موسی معاذ, یوسف گینات و آن وینکلر, برایتون, انگلستان, دانشگاه سوسکس, ۱۹۹۹, ص. ۲۷۲-۲۹۲.
به روزرسانی های مربوط به بشار اسد، بعد از پاورقی ها را دنبال است.
هر که دروغ نگوید احمق است، زیرا هیچ فرد باهوشی در بازار برهنه نمی شود.
- ضرب المثل علوی
[جیمی کارتر دریافت که] کلمه سوری ها در واقع هزار و یک کلمه است و آنچه را که یک روز توافق کردند ، روز دیگر را رد کردند و روز بعد به آن بازگشتند.
- أنور السادات
[سوری ها] به قول آنها احترام نمی گذارند. آنها نقشه می کشند ، به شما یک چیز قول می دهند و در کنار هم کار دیگری می کنند. آنها در گذشته قول می دادند ، اما هرگز هیچ توافق وفا نکرد.
- میشل عون
در سوریه چه اتفاقی می افتد؟ آیا حافظ اسد با اسرائیل صلح می کند یا خیر؟ آیا او به حکومت تمامیت خواه خود پایان می دهد یا خیر؟ اهداف او چیست؟
بحث و جدال پیرامون این سوالات نشان می دهد که شاید مشخص ترین ویژگی رژیم اسد چیست: عدم تمایل به موضع گیری. درعوض، ترجیح می دهد همزمان چندین سیاست را دستکاری کند - چیزی که من آن را هنر بازی دوتای می خوانم. این شامل برداشتن دو قدم متضاد یا دنبال کردن دو سیاست متضاد ، معمولاً همزمان ، گاهاً به طور متوالی است.
در عرصه داخلی، این بازی دوتای, توضیح می دهد چرا محدود رژیم سوریه را به تعداد كمی از افسران نظامی علوی است، اما تلاش های دقیق برای متقاعد كردن جمعیت در غیر این صورت کند, و تلاش آن برای هم حفظ سرمایه داری دولتی و هم تشویق کارآفرینی. نگرانی ما در اینجا مربوط به امور خارجه است ، جایی که این بازی دوتای به توضیح گریزان و موفقیت سیاست سوریه کمک می کند. ما با نگاهی به روابط سوریه با چندین بازیگر خاورمیانه آغاز می کنیم، سپس به روابط با اسرائیل می پردازیم.
۱. دوستی و دشمنی
در بسیاری از روابط دیپلماتیک خاورمیانه ای خود ، اسد همزمان روابط خوب و بد خود را با سایر دولت ها حفظ می کند. در مورد عراق، او هم با گروه های مخالف عراقی که قصد اخراج صدام حسین (به ویژه از کردها و شیعیان) را دارند و هم با جبهه آزادی عرب ، یک گروه فلسطینی مورد حمایت بغداد همکاری می کند. در مورد ایران ، اسد با آخوندها در جایی که مناسب او باشد همکاری می کند (حمایت از حزب الله در لبنان ، گروه های طرد گرای فلسطین، تمامیت ارضی عراق) و در جایی که این کار را مناسب نیست, علیه آنها کار می کند (حمایت به رهبران سعودی و مصر). در مورد اردن ، دو دولت از نظر ظاهری با یکدیگر کنار می آیند. اما هنگامی که ملک حسین گامهای اساسی با اسد بردارد ، دومی اغلب زندگی را غیر قابل تحمل می کند (به عنوان مثال ، او در سال ۱۹۸۵ کارزار حوادث تروریستی را به راه انداخت).
با یاسر عرفات ، سیاستمداری که تقریباً به اندازه خود اسد بازی دوتای انجام می دهد، اوضاع به ویژه پیچیده می شود. عرفات و اسد دشمنان عمیقی نیستند ، زیرا آنها نه وابسته به فلسفه های سیاسی مخالف هستند و نه وابسته به منافع دائمی مخالف هستند. در عوض، آنها از ریشه های سیاسی مشابهی به دست می آیند و دارای بسیاری از فرضیات ، خصوصیات شخصی، دشمنان و آرزوها هستند. آنها به عنوان تاکتیک ، لحظه ای درگیری دارند و لحظه ای دیگر با یکدیگر همکاری می کنند. مطمئناً ، آنها شدیداً از همدیگر متنفرند و رقابتشان جنبه قاتلی دارد - اما چه میتوان از مرد های این خلق و خو و دستاوردهای دیگر انتظار داشت؟ اسد دهها هزار نفر از مردم خود را کشته است, چرا اعضای سازمان آزادیبخش فلسطین هم نیستند؟ آنها شبیه دو شخص مافیا هستند که مردان یکدیگر را می کشند اما در جشنواره ها با هم مشروب می نوشند و علیه خارجی ها همکاری می کنند. وقتی دو استاد ارشد بازی دوتای با هم بازی میکنند، نتایج چهار برابر می شود.
در مورد لبنان ، ژنرال میشل عون نقش سوری ها را در آنجا مانند "یک آتش نشانی آتش افروز" : [۱] توصیف می کند: آنها مشکلی را دامن می زنند - قاچاق ، قاچاق مواد مخدر، درگیری بین فرقه ها، حمله به اسرائیل - سپس, با حلی که در خدمت منافع آنها, می آیند.
شاید بارزترین نمونه این الگو مربوط به اقدامات حزب الله باشد. برای شروع ، رهبران سوریه این توهم را ایجاد می کنند که کنترل این گروه مسلمان بنیادگرا به ظاهر مستقل لبنان را ندارند، در حالی که در واقع این گروه برای وجود آنها بستگی به آنها دارد. حزب الله نه تنها بودجه ، تجهیزات ، تدارکات و اطلاعات سوریه را دریافت می کند ، بلکه دمشق باید کلیه کمک های ایران را تایید کند. این توهم موثر است ، زیرا دولتهای سراسر جهان با حزب الله رفتار می کنند گویا یک سازمان خودمختار است.
اسد از حزب الله برای انجام یک سری بازی های دوتایی با اسرائیل استفاده کرده است:
۱. هنگامی که حزب الله حملات موشکی علیه اسرائیل را آغاز می کند ، اسد معمولاً با پشتیبانی علنی از حملات (تقویت اعتبار ضد صهیونیستی خود در میان مردم سوریه و تقویت اتحاد خود با تهران) شروع می کند ، سپس وی به آرامی به حزب الله دستور می دهد تا جلوی آنها را بگیرد (در نتیجه با این کار اعتبار از دولت های ایالات متحده و اسرائیل کسب می کند ). اسرائیلی ها می فهمند که سوری ها "همه کارهایی که حزب الله انجام می دهد را کنترل می کنند"[۲] اما برای جلوگیری از این کار نمی توانند کار کمی انجام دهند.
۲. اسد در دسامبر ۱۹۹۳ از حزب الله به عنوان ابزار خود استفاده كرد، زمانی كه اعلام كرد به هیئت ۵ نفره كنگره آمریكا اجازه داده می شود تا در جستجوی هفت نظامی اسرائیلی كه در عمل مفقود شده اند، به سوریه و لبنان سفر كند. بسیار خوب؛ اما طی دو روز ، حزب الله این عملیات را تقبیح کرد و گفت که همکاری نخواهد کرد. از آنجا که حزب الله حداقل بقایای دو اسرائیلی را در اختیار دارد ، این بیانیه عملا پیشنهاد اسد را لغو کرد.
۳. اسد هر از گاهی با سرکوب حزب الله کند، تصرف به انبارهای آن برای اسلحه ، مواد منفجره و مواد مخدر کند. وی در آوریل ۱۹۹۴ چندین رهبر حزب الله را دستگیر کرد و در واقع به تلافی برگزاری تظاهرات ضد سوریه در جنوب لبنان تلافی کرد. اوری لوبرانی ، هماهنگ کننده فعالیتهای دولت اسرائیل ، به طور دقیق این حمله را "لوازم آرایشی صرف" توصیف کرد که برای نشان دادن اقدامات سوریه بدون انجام هیچ کاری انجام شده است. [۳]
۴. در طول دهه ۱۹۸۰ ، اسد دست به یک ترفند پیچیده برای به دست آوردن آزادی برای گروگان هایی زد که در وهله اول از دست خود آنها دستگیر شده بودند. حزب الله نمی توانست غربی ها را در مناطقی از لبنان که توسط نیروهای سوری اشغال شده یا تحت نفوذ آنها بود ، به تصرف خود درآورد و سپس بدون تأیید سوریه ماه ها یا سال ها آنها را به گروگان گرفت. شواهد مستند نشان می دهد که پس از دستور مقامات سوریه ، گروگان ها را آزاد کرد. جای تعجب نیست که دیپلمات های سپاسگزار در حالی که در کنار گروگان تازه آزاد شده در وزارت خارجه دمشق ایستاده بودند ، نتوانستند به همدستی سوریه اشاره کنند. کاملاً برعکس ، صرف نظر از افکار خصوصی آنها، آنها رئیس جمهور اسد را به شدت تحسین کردند. این الگو بارها و بارها در طی دوره هشت ساله، ۱۹۸۳-۱۹۹۱ تکرار شد و اسد حسن نیت را در سطح بین المللی قابل کسب کرد. ده وزیر خارجه به عنوان مخالف هر روزنامه ای که این درام را به عنوان "نوعی لزج از سیاست بین الملل"[۴] تقبیح می کنند، اظهار " قدردانی" می کنند."[۵]
۲. وفای به قول ها و بی وفای به آنها
"ما همیشه منظورمان چیزی است که می گوییم و به وعده هایمان عمل می کنیم." [۶] این چیزی است که اسد می گوید ، اما لازم نیست که حرف او را باور کنید. این مرد مقتدر سوریه به خاطر وفای خود چنان شهرت خوبی دارد که حتی دشمنان اسرائیلی وی نیز صداقت وی را تصدیق می کنند. ایهود باراک دریافت که اسد به طور مداوم به قول خود عمل کرده است. [۷] یوری ساگوی، رئیس اطلاعات ارتش اسرائیل ، اظهار داشت که "اگر و هنگامی که توافق نامه ای را امضا کند، [اسد] به قول خود عمل خواهد کرد." [۸] ییتساک رابین صریحاً اعلام كرد كه "سوری ها به تعهدات خود عمل می کنند." (۹) شیمون پرز موافق است: "دستیابی به توافق با سوری ها بسیار دشوار است اما توافق پابرجا خواهد بود." [۱۰] ابا عبان به همان نتیجه رسید و مطبوعات همچنین موافقت می کند: یوئل مارکوس، ستون نویس اسرائیلی می نویسد که "توافق با اسد در بتن و فولاد گنجانده شده است" در حالی که نیویورک تایمز اظهار نظر می کند که رژیم وی "سابقه پایبندی به توافقنامه هایی را که امضا می کند ، تهیه کرده است." [۱۱]
اما تمرکز بر توافق ۱۹۷۴، بسیاری از توافقنامه های که اسد با چندین دولت از جمله اسرائیل ، لبنان و ترکیه منحل کرده است نادیده می گیرد. و با نگاهی دقیق به توافقنامه ۱۹۷۴ برخی نقض ها در آنجا نیز آشکار می شود. بیایید مشخصات این و شش مورد دیگر را بررسی کنیم.
آ. توافق نامه ها به ترک لبنان. در سه نوبت ، مقامات سوریه با تصمیمات سایر سازمان ها مبنی بر ترک نیروها از لبنان موافقت کردند. البته تا به امروز، دهها هزار نفر از آنها هنوز باقی مانده اند. دمشق برای اولین بار در اکتبر ۱۹۷۶ به عنوان بخشی از توافق نامه های ریاض و قاهره [۱۲] موافقت کرد که آنجا را ترک کند. در سپتامبر ۱۹۸۲، بیانیه فض را امضا کرد که متعهد آن بود "مذاکرات" را با دولت لبنان در مورد "پایان ماموریت نیروهای بازدارنده عرب در لبنان [یعنی نیروهای سوریه]" آغاز کند. [۱۳]
در اکتبر ۱۹۸۹، اسد برای جلب حمایت مسیحیان لبنان برای تجدید نظر در ساختار دولت لبنان (توافقنامه طائف) ، مقرراتی را پذیرفت که سربازان سوریه, دو سال پس از چهار شرط خود انجام داده شد, از بیروت به دره بقعه اعزام شوند [۱۴] آن شرایط در سپتامبر ۱۹۹۰ انجام داد. اما سپتامبر ۱۹۹۲ بدون هیچ تغییری آمد و رفت. (در واقع ، با هواپیما به بیروت برسید و در فرودگاه با نیروهای سوری روبرو خواهید شد.) تئودور هانف ، یک مقام آلمانی در لبنان ، این را "نقض آشکار" توافقنامه طائف می نامد. [۱۵]
سوری ها وعده های دیگر به لبنانی ها را زیر پا گذاشتند. به عنوان مثال ، در گزارش ۱۹۸۹ اتحادیه عرب موافقت شده، ارائه شده توسط "سه نفره" مقابله با بحران لبنان, اظهار داشت: "علیرغم قول آنها برای استفاده از نفوذ خود برای باز کردن مسیرهای ترافیکی و ارتباطات ، سوری ها در این زمینه کاری انجام نداده اند. برعکس ، محاصره دریا حفظ شد و اقدامات خشونت آمیز افزایش یافت. "[۱۶] به طور کلی ، همانطور که نتانیاهو به درستی خاطرنشان می کند ،" در لبنان، سوری ها هر توافق نامه ای را که امضا کردند, شکستند. "[۱۷]
ب فعالیت های ضد ترک پ.ک.ک. در ۱۹۸۷ و ۱۹۹۲، دمشق پروتکل های امنیتی را با ترکیه امضا کرد و قول بستن تاسیسات مورد استفاده پ.ک.ک ، گروه ضد ترک کردها را داد. علاوه بر این ، سوری ها بارها و بارها به مقامات ترکیه اطمینان دادند که پ.ک.ک دیگر مشکلی برای آنها ایجاد نخواهد کرد. اما سال به سال تغییرات کمی در زمین انجام می شود. یک پایگاه ظاهراً تعطیل می شود و فقط در جایی دیگر دوباره بی سر و صدا باز می شود. طبق گزارش دست دوم ، کارمندان نخست وزیر ترکیه هجده توافقنامه ای را که اسد با آنکارا امضا کرده و متعاقباً لغو کرده است، شمرد. یک گزارش مطبوعاتی ترکیه در اواخر سال ۱۹۹۳ این مسئله را برطرف کرد: "سوریه همه کارها را برای جبران خسارات پ.ک.ک از نظر مرد، اسلحه و پول انجام می دهد." [۱۸]
پ. درک "خط قرمز". در آوریل ۱۹۷۶، اسرائیلی ها در مقابل چندین اطمینان خاطر، با نام "خطوط قرمز" ، با واسطه ملک حسین و مقامات آمریکایی ، با نیروهای سوری که وارد لبنان شدند ، قبول کردند. این توافق نامه های نانوشته برای خلاصه کردن استفاده از زور سوریه در لبنان بود. اسد در حالی که علنی نشده بود ، گفته شد (از جمله) موافقت کرد که در لبنان هواپیماهای، موشکهای زمین به هوا یا بیش از یک تیپ سرباز در لبنان یا هر سربازانی را در جنوب لبنان مستقر نشود.
دمشق سرانجام هر چهار این مقررات را نقض کرد. در سال ۱۹۸۱ با هلی کوپتر نیروها را حمل و موشکهای زمین به هوا را در منطقه زهله لبنان مستقر کرد. اسرائیلی ها به خوبی از این جرایم اطلاع داشتند. ایتامار رابینوویچ (سفیر بعدی اسرائیل در ایالات متحده) آنها را به عنوان "تخلف" و "نقض صریح" توافق نامه ۱۹۷۶ خواند. وی می گوید اینها فقط مسائل فنی نبودند. موشکهای سوریه "تهدید جدی" علیه منافع اسرائیل است. [۱۹]
اسد برای بار دوم ممنوعیت هواپیما را در اکتبر ۱۹۹۰ نادیده گرفت، این بار با نتایج قاطع. نیروی هوایی وی ابتدا به کاخ ریاست جمهوری در بعبدا حمله کرد و منتظر ماند تا ببیند آیا اسرائیلی ها پاسخ خواهند داد یا خیر. وقتی این کار را نکردند، سوری ها فهمیدند که خط قرمز موجود در هوا "از بین رفته است" [۲۰] بنابراین بعداً در همان روز بازگشتند و برای دو روز آینده قصر را بمب گذاری کردند و به نیروهای سوریه کمک کردند تا بیروت را فتح کنند. فیدا نصرالله از مرکز مطالعات لبنان در آکسفورد این اقدام را "نقض آشکار" توافقنامه خط قرمز می داند. [۲۱]
اسد با اعزام بیش از یک تیپ به لبنان، توافقنامه خط قرمز را عمیقا نقض کرد. طی این سالها حدود ده تیپ به طور منظم در آنجا مستقر شده اند. به طور خلاصه ، اسد سعی کرد نه تنها تعادل قدرت در لبنان را کنترل کند بلکه کل کشور را کنترل کند. یایر اورون از دانشگاه تل آویو می نویسد که دمشق درک ۱۹۷۶ خود را "تجاوز" و "تخلف [ویرایش]" کرد. [۲۲]
بدتر از همه ، اسد به مناسبت هایی وجود توافق نامه خط قرمز را انکار کرده و بنابراین وظیفه آینده خود برای حفظ آن را انکار کرده است. او یک بار به یک گروه لبنانی گفت: "خودتان را با' خط قرمز' که آمریکایی ها و اسرائیلی ها از آن صحبت می کنند نگران نکنید. این وجود ندارد، [و] در هر صورت من نمی توانم آن را ببینم." [۲۳]
ت. عملیات تصفية حساب. پس از حمله موشکی به اسرائیل در ژوئیه ۱۹۹۳ و به دنبال آن واکنش گسترده نظامی اسرائیل (عملیات تصفية حساب) ، اسد با وزیر خارجه کریستوفر به توافق رسید که به موجب آن در آینده از حمله موشکی هیچ نظامی در جنوب لبنان جلوگیری کند. این سوریه-آمریکا توافق نامه در برای قوانین رفتاری در جنوب لبنان سپس به طور سیستماتیک نقض شد: چهار بار در سال ۱۹۹۴ موشک سقوط کرد و پنج بار فقط در نیمه اول سال ۱۹۹۵. بدتر از آن، منابع داماسین در ژوئن ۱۹۹۴ وجود معامله با اسرائیل انکار کردند ("سوریه با اسرائیلی ها موافقت نکرده است که شلیک کاتیوشا به شمال اسرائیل را متوقف کنند")، [۲۴] اگرچه در موارد دیگر (به عنوان مثال، مارس ۱۹۹۵) ظاهرا دمشق نقض این موارد را پذیرفته است. [۲۵]
رهبران اسرائیل اقدامات اسد را با زبانی قوی محکوم کردند. نخست وزیر رابین در مارس ۱۹۹۵ سوری ها را به "نقض کامل" توافقنامه متهم كرد. [۲۶] چند ماه بعد، حتی وقتی از دولت آمریکا در مورد این تخلفات شكایت كرد، علناً تخلفات سوری ها را بخشید: "آنها همیشه به آن پایبند نیستند، و همیشه به آن پایبند نیستیم." [۲۷] امیرام لوین، فرمانده فرماندهی شمالی اسرائیل، آن را سخت تر توصیف کرد: حملات موشکی کاتیوشا به جلیل غربی در ژوئن ۱۹۹۵ "به شدت نقض" کرد تفاهم ژوئیه ۱۹۹۳. [۲۸] توافق اوت ۱۹۹۳ سرانجام در آوریل ۱۹۹۶ کاملاً از هم پاشید و نخست وزیر شیمون پرز برای مجازات لبنانی ها و سوری ها به دلیل حملات، عملیات خوشههای خشم را آغاز کرد. نکته قابل توجه ، حتی پس از آنکه اسد کاملاً توافقنامه ۱۹۹۳ خود را نقض کرد، پرز همچنان از او به عنوان کسی که به قول خود عمل می کند صحبت کرد: "دستیابی به توافق با اسد بسیار دشوار است. اما یک بار که موافقت کرد ... او به آن احترام می گذارد." [ ۲۹]
ث. یهودیان سوریه. اسد مدتها بود که اجازه نمی داد بیش از تعداد کمی از ۴۰۰۰ یهودی سوریه مهاجرت کنند (معمولاً با این استدلال که نمی خواهند آنجا را ترک کنند اما گاهی می گفتند "یهودیان برای اقتصاد سوریه ضروری هستند"). [۳۰] سپس ، در آوریل ۱۹۹۲، او در جریان مکالمه تلفنی با جورج بوش، آزادی آنها را اعلام کرد. استفان سولارز، نماینده ، این رویداد را "تحول خارق العاده" خواند و [۳۱] همه افراد ذینفع انتظار داشتند كه كل جامعه یهودیان سوریه آزاد باشند. در واقع ، سه چهارم مردم یهود تا اواسط اکتبر ۱۹۹۲ گذرنامه و ویزای خروج دریافت کردند. سپس روند آن متوقف شد و تقریباً بیش از یک سال هیچ اتفاقی نیفتاد. تنها پس از اعمال فشار جدید از وزیر كریستوفر، اسد در دسامبر سال ۱۹۹۳ درها را برای ۲۰۰ یهودی دیگر باز كرد. رئیس جمهور کلینتون یک ماه بعد هزار دیگر پیروز شد. فقط در اکتبر ۱۹۹۴ بود که دولت سوریه به هر یهودی اجازه داد کشور را ترک کند. (در آن زمان, ۳۷۶۰ نفر را ترک کرده و ۲۳۰ نفر ترجیح دادند در دمشق ، قامشلی و حلب بمانند، معمولاً به این دلیل که در سوریه املاک داشتند.)
ج. مذاکرات روند صلح. در ژوئن ۱۹۹۵، اسد به وارن کریستوفر قول داد که در یک مذاکره دو مرحله ای با اسرائیل شرکت خواهد کرد: جلسه رئیس ستاد در واشنگتن ، پس از آن وقفه ، و سپس از سرگیری گفتگو نظامی در مقداری پایین تر. وزیر امور خارجه از این توافق بسیار خرسند بود که او از صبر معمول خود دست کشید و در عوض اعلام کرد که "یک فرصت فوق العاده وجود دارد که اکنون به سمت هدف صلح جامع حرکت کند، شاید فرصتی بهتر از هر زمان در دو سال و نیم که در دفترم بوده ام. "[۳۲]
رئیس ستاد در اواخر ماه ژوئن ملاقات کرد، اما پس از آن اسد از قول خود برای اعزام یک تیم نظامی با رده پایین عقب نشینی کرد و در عوض مطالبه کرد که اسرائیلی ها موافقت کردند که اولا خواستار ایستگاه های هشدار سریع در بلندی های جولان نشوند. اسرائیلی ها به شدت به این پیش شرط جدید اعتراض کردند. نخست وزیر رابین اظهار داشت که اجازه نمی دهد سوری ها "از تفاهم انکار کند" و به اهمیت بیشتر این حادثه اشاره کرد: "اگر سوری ها به آنچه با آمریکایی ها توافق کردند پایبند نباشند، کی تضمین می کند که به تضمین هایی که آنها به اسرائیل دادند, نگاه خواهند داشت؟ "[۳۳]
متارکه از بلندی های جولان. شهرت اسد برای وثاقت بیشتر به این خاطر بود که بیش از بیست سال قول خود را در توافق نامه جدایی نیروها با اسرائیل در ماه مه ۱۹۷۴ برای "رعایت دقیق آتش بس در زمین ، دریا و هوا" و "خودداری از همه عمل نظامی" همه طرفین بر سر تحقق این قول توافق دارند. ریچارد مورفی ، دستیار وزیر اسبق امور خاورمیانه در آمریکا ، اظهار داشت که توافق "با دقت" رعایت شده است از زمان دستیابی به آن، و تخلفات قابل اغماض بوده است."[۳۴] زئیف شیف، برجسته ترین خبرنگاران نظامی اسرائیل ، می نویسد که "هر دو طرف از زمان انعقاد توافق نامه جدایی نیرو وفا کرده اند و تخلفات قابل اغماض است." [۳۵] رئیس اطلاعات ارتش اسرائیل خاطرنشان کرد: "به استثنای چندین مورد نقض دائمی و ناچیز" در روح, اسد توافق نامه متارکه وفا کرد." [۳۶] حتی بنیامین نتانیاهو نیز موافق بود و تقریباً از همین کلمات استفاده کرد:" سوریه هم به حرف و هم به روح توافقنامه متارکه خود را نگاه داشت. "[۳۷]
اما اسد دقیقاً توافقنامه ۱۹۷۴ خود را با اسرائیل انجام نداد. وی از بروز همه خشونت ها در آن طرف مرز سوریه و اسرائیل جلوگیری کرد و بدین ترتیب بلندی های جولان را نه تنها مکانی آرام بلکه شاید امن ترین منطقه در خاورمیانه دانست. در عین حال ، دمشق به تمام تعهدات خود عمل نکرد. ابتدا اسد با قول "بازگشت غیر نظامیان سوری" به قلمرو تخلیه شده توسط نیروهای اسرائیلی، اورشلیم را از نیت غیر جنگ طلبانه اطمینان داد. در واقع، غیرنظامیان به منطقه ای که منطقه ای نظامی باقی مانده است نقل مکان نکرده اند. دوم، دمشق در سالهای اول توافق اجازه انجام برخی عملیات تروریستی، از جمله حمله به رامات مگشیمیم را در سال ۱۹۷۵ داد. [۳۸]
سوم ، سوری ها در سال ۱۹۹۲ کماندوها را به قنیطره و توپخانه های سنگین را به نقاط دیگر در منطقه غیرنظامی مورد توافق در توافق نامه ۱۹۷۴ منتقل کردند. آنها به طور غیرقانونی ۲۱ موشک زمین به هوا و ۸ پرتاب موشک را در ۲۵ کیلومتری مرز، "نوار نازک" قرار دادند. عجیب است که نخست وزیر رابین ترجیح داد این تخلفات گزارش شده توسط نیروی ناظر سازمان ملل را علنی نكند. [۳۹]
رابعاً ، رابین در سپتامبر ۱۹۹۴ اذعان کرد که دولت سوریه برای چهار سال, "تخلفات های محدودی" توافق نامه جدایی نیروها انجام داد (که بیشتر مشخص نشده است ؛ اینها می توانند همان موشک ها و پرتابگرهای موشکی باشد که قبلاً ذکر شد). وی همچنین فاش کرد که اورشلیم بارها و بارها در مورد این موارد به سازمان ملل شکایت کرده است، "بدون هیچ پاسخی از سوی سوریه". فقط در اواسط سال ۱۹۹۴ آنها تمایل به اصلاح این تخلفات را نشان داده بودند. [۴۰]
الگوی رفتاری اسد مشخص می کند که او مرتباً قول های خود را می شکند. به عنوان نمونه ای استبداد، قول خود را در صورت مناسب بودن حفظ می کند و در غیر این صورت آن را می شکند. با ظرافت تر، او اعتبار را برای نگه داشتن آن کسب می کند در حالی که این کار را نمی کند. اسد می تواند نه تنها سفیران بلکه نخست وزیر اسرائیل را وادار به سکوت کند. اینکه او با این کار موفق می کند، به مزیت مهم بازی دوتایی اشاره دارد.
۳. انسداد و پذیرش روند صلح
اسد علناً اذعان كرد: "ما از توافق فلسطین و اسرائیل و سپس از توافق اردن و اسرائیل متعجب شدیم." [۴۱] و در حالی که رهبر سوریه مخالفت خود را با این اقدامات آشکارا اعلام کرد، هم تلاش کرد جلوی آنها را بگیرد و نکرد.
توافقنامه های سازمان آزادیبخش فلسطین و اسرائیل. اسد همزمان با دو روش به پیمان های اسلو واکنش نشان داد ، آنها را رد كرد و گروه هایی تحت نفوذ خود آنها را محكوم كردند ، اما در تلاش برای خرابکاری آنها نکرد. به عنوان نمادی از این سیاست دوگانه بود ، در اولین مراسم امضای اسرائیل و سازمان آزادیبخش فلسطین (اعلامیه اصول سپتامبر ۱۹۹۳، در کاخ سفید) نماینده سوری فرستاد اما نه دومی (برای توافق قاهره، در ماه مه ۱۹۹۴).
اسد بیانیه اصول سپتامبر ۱۹۹۳ را تحقیر کرد ("هیچ چیز خوبی در آن نیست")، [۴۲] بر این اساس که بسیار زیاد به اسرائیلی ها می دادند, در حالی که عرب ها بسیار کم در ازای دریافت کردند. وزیر اطلاعات اسد آن را کینه توزانه توصیف کرد: این بیانیه به معنای "مردم فلسطین در یک زندان بزرگ است." [۴۳] رسانه های سوریه استدلال کردند که سازمان آزادیبخش فلسطین تغییر یافته در اساسنامه خود (حذف ارجاعات به نابودی اسرائیل) "به معنی لغو کل منشور است." [۴۴]
برای اینکه ده گروه فلسطینی طرد گرای مستقر در خاک تحت کنترل سوریه در جلوگیری از روند صلح موثرتر عمل کنند ، اسد آنها را ترغیب کرد که یک اتحاد رسمی ایجاد کنند که پس از امضای کاخ سفید به طور خاص برای توطئه برای براندازی اعلامیه اصول تشکیل جلسه داد. سازمانهای عضو آن تجمع ها ، تشریفات ، تحصن ها و اعتصاباتی را در سوریه ترتیب دادند که در طی آن ، توسط صدها افسر پلیس سوریه تحت نظارت قرار گرفتند ، و آنها با اعلامیه ای اعلامیه را محکوم کردند و خواستار دستگیری یاسر عرفات شدند. آنها بیش از آن انجام دادند: اسد گروههایی را تحت نفوذ خود داشت با قتل اسرائیلی ها و فلسطینیان طرفدار عرفات ، بیانیه را خرابکاری كردند. به عنوان مثال ، طبق منابع اسرائیلی ، [۴۵] محمد دیف ، رهبر حماس ساکن دمشق مجاز به حملات تروریستی به اسرائیلی ها شد و ده نفر را به قتل رساند.
مطبوعات سوریه سپس این تلاش ها را جشن گرفتند. وقتی عوامل حماس یک سرباز اسرائیلی را به عنوان گروگان گرفتند ، رادیوی سوریه آنها را به عنوان "مردان مقاومت قهرمان فلسطین" ، "سربازان شجاع" و "شهدای صالح" تحسین کرد. [۴۶] آن واقعه و قتل عام اسرائیلی ها در اتوبوس تل آویو، یک ایستگاه رادیو مخفی مستقر در دمشق را کرد تا از قتل شهروندان اسرائیلی خوشحال شود و در مورد "یک هفته موفقیت" صحبت کند. [۴۷] رادیو تروریسم علیه اسرائیلی ها را خواند به عنوانه "شجاع ، "یک مجازات عادلانه "و" یک عملیات قهرمانانه ." [۴۸]
گروههای فلسطینی طرد گرای کارهای کثیف اسد را انجام داده و مسئولیت را پذیرفتند و بدین ترتیب به اسد اجازه دادند تا تصویری از برائت را حفظ کند. وزیر امور خارجه دانستن چیزی در مورد آنها را انکار کرد: "سوریه آماده سازی های جبهه طرد گرای فلسطین را از خاک خود برای مخالفت خشونت آمیز با توافقنامه اسرائیل و سازمان آزادیبخش فلسطینی فعالیت می کند مشاهده نکرده است." [۴۹] اسرائیلی ها گول نمی خورند. رابین خاطرنشان كرد كه دمشق "همه انواع امکانات برای حملات به اسرائیل را اعم از لبنان یا جاهای دیگر فراهم می كند." [۵۰]
و اگر سوری ها تلاشی همه جانبه برای جلوگیری از توافق سازمان ساف با اسرائیل انجام ندادند، آنها این کار را به دلیل اشتباه انجام دادند. اسد ادعا کرد که اعلامیه را اقدامی بی نتیجه می داند ، که شایسته توجه او نیست. "من آن را یک اتفاق مهم ندانستم و همچنین فکر نمی کنم که تأثیر زیادی داشته باشد." [۵۱] چرا که نه؟ زیرا احتمالاً شکست خواهد خورد. "ما مانع آنها [سازمان آزادیبخش فلسطین] نشده ایم. تاكنون ، احساس می كنیم كه حركت های سیاسی آنها تهدیدی واقعی ایجاد نكرده است. ما تصور نمی كنیم كه آنها منجر به پایان خوشی كه توسط برخی از مردم انتظار می رود، شوند و ما صبر خواهیم کرد و خواهیم دید. "[۵۲] اگر به طور تصادفی ، اعلامیه اصول شکست بخورد ، اسد بدون ابهام می گوید که می تواند آن را خراب کند. "اگر می خواستیم مانع آن شویم ، جلوی آن را می گرفتیم. اگر برای ما روشن شود كه آسیب آن بزرگ است ، ما این كار را خواهیم كرد." [۵۳]
توافق های اسرائیل و اردن. ملک حسین خود را از توافق اسرائیل و سازمان آزادیبخش فلسطینی استثنا شده پیدا کرد. بدتر اینکه ، او از نخست وزیر رابین (در یک جلسه مخفی در ۱۹ مه ۱۹۹۴) اخطار شدیدی دریافت کرد که اگر او به زودی اقدامی انجام ندهد ، فلسطینی ها می توانند اردن را تصرف کنند. بر این اساس ، ملک کاری کاملاً غیراخلاقی و کاملاً غیرمنتظره انجام داد: اعلام کرد که "وقت آن است که اردن به دنبال منافع خود باشد" [۵۴] وی طی یک دوره پنجاه روزه از ۷ ژوئن ۱۹۹۴، چهار قدم چشمگیر به سمت اسرائیل برداشت. در آن روز ، مذاکره کنندگان اردن و اسرائیل به یک سری تفاهمات درباره مرز، آب و مسائل امنیتی رسیدند. و اردنی ها متعهد شدند روابط خود را با اسرائیل بدون اشاره به سایر احزاب عرب (یعنی سوریه) انجام دهند. سپس ، در سه دور سریع در ماه جولای، تیم های مذاکره کننده در یک چادر در مرز مشترک خود دیدار کردند. پرز به طور عمومی از اردن بازدید کرد. و ملک حسین با رابین در واشنگتن ملاقات کردند و در آنجا وضعیت جنگ بین خود را لغو کردند و متعهد شدند که برای دستیابی به یک پیمان صلح تلاش خواهند کرد.
البته ، اسد همه این مراحل را نپذیرفت و او از چند طریق نارضایتی خود را ابراز داشت - تهدیدهای زمزمه ، لغو سفر نخست وزیر خود به امان و استقرار حملات رسانه ای برای اولین بار از زمان جنگ کویت. مطبوعات وی توافق حسین-رابین را "نقض" قوانین مادرید ، که منجر به "صلح ناقص و مخدوش با اسرائیل" می شود، محکوم کردند. [۵۵] امضای آن در کاخ سفید "روزی سیاه در تاریخ اردن" بود، [۵۶] روزی که هشت جنبش مخالف اردنی مستقر در دمشق اعلام کردند از این پس با عزاداری ملی از آن یاد می کنند. همین گروه ها نیز "مصافحه ها و بغل ها" را محکوم کرده و "توده ها" را به مخالفت با چنین حرکاتی دعوت کردند. [۵۷] یک روزنامه تهدید کرد که انجام این تفاهمات با اسرائیل "باعث جدا شدن اردن از جهان عرب و تداخل در وحدت ملی آن خواهد شد" ، در حالی که مصطفی تالاس ، وزیر دفاع ، بدون زیر و رو مشاهده کرد که وجود پیمان جداگانه با اسرائیل به معنای "از بین رفتن موجودیت شکننده کشورش است." [۵۸] حافظ اسد به ظاهر با هیاتی از رهبران مخالف اردن دیدار کرد. ماه ها دو دولت هیچ سفیری در کشور دیگر نداشتند.
با این حال اینها سازوکارهای ثانویه برای ابراز نارضایتی سوریه بودند. ملک حسین یک ماه پس از نشست واشنگتن علناً اظهار داشت که اسد "تاکنون هیچ مخالفتی با ابتکارات خود نشان نداده است." [۵۹] او نه اعتراضات اسد را به طور مستقیم شنیده بود و نه دمشق گام های جدی برای انسداد برداشته بود. در واقع ، اسد با آموختن از بیل کلینتون در مورد دیدار پیش رو حسین و رابین ، گزارش شد که اسد به رئیس جمهور آمریکا گفت که "من از این موضوع خوشحال نیستم، اما آن را پذیرفته ام." [۶۰] کمتر از یک هفته از جلسه گذشته ، اسد سخنرانی کرد و به مناسبت بزرگداشت روز ارتش سخنرانی کرد و به صراحت از کل موضوع جلوگیری کند ("من نمی خواهم امروز در مورد موقعیت طرف های عربی در روند صلح صحبت کنم") ، خود را به یک تهدید انتزاعی بسنده کرد (رهبران عرب که صف شکنی می کنند "در برابر مردم و همه توده های عرب پاسخگو خواهند بود.)" [۶۱] یک وزیر دولت سوریه اعلام کرد "هیچ توافق جداگانه ای بین اردن و اسرائیل بر موقعیت سوریه تاثیر نمی گذارد." [۶۲] در واقع ، تجارت بین سوریه و اردن بدون وقفه ادامه داشت ، مردم به دو کشور رفت و آمد کردند و شرکت های مشترک بدون مشکل کار کردند.
شیمون پرز به طور دقیق پاسخ دمشق به اقدامات اردن را "متوسط و خویشتندار" و "كمتر از آنچه انتظار می رفت" خلاصه كرد. [۶۳] نخست وزیر اردن با اشاره به "ابری که در حال حاضر روی روابط دو کشور آویزد," [۶۴] اما ظاهرا ابر بسیار رطوبت اما باران کمی بود.
همین الگو در اکتبر ۱۹۹۴ تکرار شد، زمانی که دولت های اردن و اسرائیل پیمان صلح امضا کردند. اسد دوباره پاسخ منفی داد اما نه فعال. وی به سختی ترس از اینکه اسرائیلی ها بخواهند این رویکرد را برای بلندی های جولان اعمال كنند ، به سختی شرط را محكوم كرد كه اسرائیل, به مدت ۲۵ سال, زمینهای که به اردن تحویل داده اجاره کنند. اسد اعلام کرد: "سرزمین ما مال ماست." "ما ارتداد (کفر) می دانیم که زمین خود را به یک کشور دیگر اجاره دهد." اما ، ضمن اشاره به اینکه "ما می توانیم انسداد ایجاد کنیم" او قول داد که پیمان را مسدود نکند. اسد به نقل از خودش به اردنی ها گفت:
ما از شما پشتیبانی نمی کنیم شما اشتباه بزرگی مرتکب شده اید ، اما ما در این مورد سر و صدا نخواهیم کرد و با شما جنگ نخواهیم کرد. حتی اگرچه اعتقاد داریم که شما اشتباهی مرتکب شده اید و به اقدام جمعی [عرب] آسیب رسانده اید ، برای شما آرزوی موفقیت می کنیم. ما از شما پشتیبانی نمی کنیم اما اقدامات عملی برای انسداد شما انجام نخواهیم داد. [۶۵]
این همه فعالیت متناقض یعنی چه؟ ابهام پارادوکس پیرامون روند مذاکره که فضای مانور اسد را حفظ می کند و به وی اجازه می دهد به سمت صلح با اسرائیل حرکت کند یا از آن دور شود.
۴. صلح ساختن و صلح نساختن با اسرائیل
اسد بین توافق خود برای مذاکره با اسرائیل در ژوئیه ۱۹۹۱ و سقوط دولت کارگری در ماه مه ۱۹۹۶، اقدامات متضادی را آغاز کرد، هم به سمت اسرائیل حرکت کرد و هم از آن دور شد. همانطور که رابین گفت، "یک دست [سوری] انگار که در صلح کشیده شده است. دست دیگر به سمت شما تیرانداز می کند." [۶۶] در اینجا برخی موارد در این بازی جسورانه دو دوتای وجود دارد:
نمونه های مثبت. گفته می شود که اسد در یک جلسه غیرعلنی رهبران حزب بعث در سال ۱۹۹۳ از تصمیم اصولی برای صلح ساختن با اسرائیل گفت و فقط لازم است جزئیات آن تدوین شود. همانطور که در بالا ذکر شد، سوری ها در ژوئیه ۱۹۹۴ اعلام آمادگی کردند که نقض توافقنامه جدایی نیروها با اسرائیل را اصلاح کنند. زیرساخت های غیرنظامی در منطقه سوریه در مرز اسرائیل به تازگی بهبود یافته و با خانه های بازسازی شده ، مساجد برپا شده ، مخازن آب ساخته شده و آسیاب های بادی (برای برق) نصب شده است.
پوشش رسانه ای در برای اسرائیل دیگر خصومت بی پایان نداشت. رژیم برای آماده سازی سوری ها برای توافق با اسرائیل گام های متوسط اما واقعی برداشت: "صلح" و مترادف آن جایگزین "پایداری" و "تقابل" به عنوان شعارهای گفتمان عمومی درباره اسرائیل شد. مطبوعات سوریه مواردی از قبیل سرزمین برای صلح را مورد بحث قرار دادند و به فواید صلح با اسرائیل اشاره کردند. [۶۷] از نظر چشمگیر، تلویزیون سوریه اولین دیدار علنی ملک حسین و ایتزاک رابین را در کاخ سفید به صورت زنده و کامل نشان داد.، از جمله دعای رابین در عبری، و آن را برای بار دوم بازپخش می کند. روزنامه های سوریه تصاویر صفحه اول این دو را با هم نشان دادند. چند روز بعد ، پرواز بی سابقه ملک حسین روی اسرائیل را پخش کرد. به طور کلی ، رسانه های سوریه ، داستان های اردن و اسرائیل را بدون دروغ یا تفسیر تحریف آمیز ، به درستی پوشش دادند. دمشق در اوت ۱۹۹۴ به چهار سال گیر انداختن تلویزیون اردن پایان داد و تقریباً در همان زمان اجازه داد كه اورشلیم ریپورت در هتل مریدین دمشق فروخته شود.
تماس ها در کشورهای ثالث بین سوری ها و اسرائیلی ها گسترش یافت. دیپلمات های سوری در برلین به طور علنی از همتایان اسرائیلی خود استقبال کردند. وزیر اقتصاد و تجارت خارجی مصاحبه ای ضبط شده با یک روزنامه اسرائیلی داد و یک وابسته اداری در سفارت سوریه در لندن به یکی دیگر از روزنامه های تل آویو گفت که اسرائیلی هایی که با گذرنامه غیر اسرائیلی سفر می کنند در کشور او استقبال می کنند.[۶۸] دانشگاهیان سوری ، همتایان اسرائیلی خود را در یک نشست خصوصی در اسلو در اکتبر ۱۹۹۳ ملاقات کردند، احتمالاً با اجازه اسد. همچنین در آن زمان ، نمایندگان شرکت های جهانگردی سوریه با دیپلمات ها و سازمان های جهانگردی اسرائیلی در مورد همکاری تماس گرفتند. در ژوئیه ۱۹۹۴، کاردار سوریه در جلسه حسین-رابین در واشنگتن شرکت کرد و با رابین دست داد. وزیر خارجه شار در سفر به واشنگتن، دو بار به سوالات از روزنامه نگاران اسرائیلی پاسخ داد و با رهبران سازمانهای یهودی آمریکایی مانند کمیته امور عمومی اسرائیل آمریکا ، کنگره یهودیان آمریکا و بنای بریت دیدار کرد.
سفر بین سوریه و اسرائیل افزایش یافت. یک روزنامه نگار اسرائیلی را در سوریه اجازه دادند. دهها دروزی سوری برای شرکت در مراسم تشییع جنازه رهبر روحانی دروزی در اکتبر ۱۹۹۳ به اسرائیل رسیده بودند. گروهی از عربهای سوریه در دسامبر ۱۹۹۴ از اقوام خود در شمال اسرائیل دیدار کردند. هیئت پنجاه و هفت نفری مشاهیر عرب اسرائیلی که در مسیر دیگر سفر می کردند به سرپرستی یکی از اعضای پارلمان اسرائیل برای تسلیت به حافظ اسد درگذشت پسرش باسیل، از دمشق بازدید کردند (اما از طریق قاهره آمدند و با گذرنامه اسرائیلی خود سفر نمی کنند). در پایان این سفر، شار این دیدار را "افتتاح برای بازدیدهای اضافی اسرائیلی ها از سوریه" توصیف کرد - البته به شرط خروج کامل از بلندی های جولان. [۶۹]
حتی تجارت نیز افزایش یافت. یک روزنامه تل آویو گزارش داد که از اوایل سال ۱۹۹۴، یک شرکت دولتی اسرائیلی مواد اولیه را مستقیماً از سوریه خریداری کرد. اگرچه از پوشش شرکت های کشور ثالث استفاده می کرد ، اما این کار را با "دانش کامل و تأیید عالی ترین سطوح در دولت سوریه" انجام داد. [۷۰]
نمونه های منفی. یک لیست طولانی از مراحل دردسرساز، به هدف اسد برای ادامه درگیری با اسرائیل اشاره دارد. موقعیت چانه زنی اسد خواستار این بود که اسرائیل از تمام دارایی های خود دست بکشد و در ازای آن قول تقریباً هیچ چیز را نمی دهد. بعلاوه ، سبک تنگاتنگ دیپلماتیک وی - استفاده از ساخت و سازهای منفعلانه و غیرمستقیم گفتار - به عدم تمایل عمیق برای سازش با اسرائیل اشاره داشت. همچنین ممکن است نشان دهنده قصد نگاه داشتن گزینه طرد گرای باشد. ایتامار رابینوویچ قبل از اینکه مذاکره کننده اصلی اسرائیل با سوریه شود، نوشت:
تقریباً یک سال پس از تصمیم سوریه برای شرکت در کنفرانس مادرید ، هیچ نشانه ای از تحریک در میان مردم و یا تلاشی توسط رژیم برای آماده سازی افکار عمومی برای تغییر بنیادی موقعیت و سیاست در قبال اسرائیل مشاهده نشد. [۷۱]
در یک کتاب راهنما برای معلمان سوری که در سال ۱۹۹۴ صادر شد ، به آنها دستور داده شده است که "آزادی سرزمین اشغال شده در سال ۱۹۶۷ به عنوان یک هدف متوسط" (۷۲) را به دانش آموزان خود ارائه دهند (که نشان می دهد هدف کامل نابودی اسرائیل است) دیپلمات های سوری که با اسرائیلی ها آن طرف میز مذاکره می کردند مدت ها با آنها با خونسردی مصنوعی رفتار می کردند. دمشق ترجیح داد نیمی از روند صلح ، یعنی مذاکرات چندجانبه را تحریم کند و به ساتراپی لبنانی خود دستور داد که همین کار را انجام دهد. شواهد نشان می دهد که ران آراد، هوانورد اسرائیلی اسیر شده ، همچنان در دست سوری ها یا متحدان آنهاست.
در یک چرخش خارق العاده از بازی دوتای ، اسد دیپلماسی خود را با اسرائیل محکوم کرده است. وی دیپلمات ها را برای دیدارهای رسمی و مستقیم با اسرائیلی ها به واشنگتن فرستاد. اما هنگامی که مجمع عمومی سازمان ملل متحد در دسامبر ۱۹۹۳-۱۹۹۵ قطعنامه هایی را تصویب کرد که به طور یکسان "حمایت کامل از دستاوردهای روند صلح تا کنون" را بیان می کند و "لزوم دستیابی به پیشرفت سریع در مسیرهای دیگر مذاکرات عرب و اسرائیل را تأکید می کند" - اشاره ای به گفتگوهای سوریه و لبنان - اسد هر سه بار رای منفی داد!
مقامات و رسانه های سوریه همچنان با خصومت در موضوع اسرائیل پر می شوند و از عباراتی مانند "دشمن" ، "دشمن صهیونیست" ، "فلسطین اشغالی" ، "بیت المقدس اشغالی" و "موجودیت صهیونیست" استفاده می کنند. [۷۳] یک ایستگاه رادیویی سوریه بمب گذاری انتحاری علیه اسرائیلی ها را "عملیات شهادت" خواند. [۷۴] همچنین آنها دروغ های قدیمی را به همراه دارد ، مانند ذکر ماجرای مایکل دنیس روهان, مسیحی استرالیایی دیوانه که در اوت ۱۹۶۹، مسجد الاقصی در اورشلیم را به آتش کشید. این سازمان بلاعوض ادعا کرد که روهان "یهودی اسرائیلی است حتی اگر اسرائیل سعی کرد ثابت کند که نیست" ، مقامات اسرائیلی "هیچ کاری" نکردند تا آتش را خاموش کنند "و روهان در یک حبس خانگی در یک" استراحتگاه توریست لوکس اسرائیلی "زندگی می کرد ."[۷۵]
حتی عجیب تر، در آستانه ورود وزیر امور خارجه کریستوفر به دمشق (همراه با اطرافیان زیادی از خبرنگاران) در ماه مه ۱۹۹۴، انگلیسی زبان سوریه تایمز مقاله ای را منتشر کرد که ادعا می کرد یهودیان آمریکایی از پرداخت مالیات ایالات متحده قانونی معاف هستند و که "۳۰ درصد اسقف های پروتستان در ایالات متحده در اصل یهودیانی هستند که یهودیت را ترک نکردند." [۷۶] در واکنش به هیاهوی بعدی ، مقامات سوریه چند روز بعد ضعیف "از محتوا و لحن مقاله ابراز تاسف کردند."
به نظر می رسد تجمع نظامی بسیار جاه طلبانه اسد علیه اسرائیل طرح کند. رژیم وی علناً از گروههای فلسطینی ضد عرفات حمایت کرد (به عنوان مثال ، معاون رئیس جمهور خدام حمایت خود را از گروه جورج حبش در نوامبر ۱۹۹۴ تأیید کرد) [۷۷] و به طور خصوصی از خشونت آنها علیه اسرائیلی ها حمایت کرد. همین امر در مورد نیروهای تحت حمایت سوریه در لبنان نیز اتفاق افتاد. حملات آنها در نیمه اول سال ۱۹۹۵ به ارتش لبنان جنوبی ۵۵ درصد بیشتر از سال ۱۹۹۴ بود. در یک نشست دیپلماتیک اروپا و خاورمیانه در ۲۴ ژوئیه ۱۹۹۵، روز حمله تروریستی به یک اتوبوس در رامات گان ، اسرائیل ، کشتن شش نفر ، رئیس هیئت نمایندگی سوریه از همه کشورها خواست تا از "جنبش های آزادی ملی" علیه اسرائیل حمایت کنند.
دمشق تلاش ها را کرد برای جلوگیری از ایجاد روابط اسرائیل با سایر کشورهای عربی کرد. دولت لبنان هنگامی که وی در تصویری مشترک با خانم اسرائیل قرار گرفت ، غده الترک ملکه زیبایی لبنان را به همکاری با دشمن متهم کرد. مطبوعات سوریه عمان را به میزبانی هیئت اسرائیلی در مذاکرات صلح چندجانبه محکوم کردند و امارات متحده عربی را به دلیل کنار گذاشتن کتابهای درسی ضد یهودی خود مورد انتقاد قرار دادند. در ماه مه ۱۹۹۴، دمشق تلاشی را برای حفظ تحریم اقتصادی اسرائیل آغاز کرد تا اینکه نیروهای اسرائیلی از تمام مناطق اشغالی در سال ۱۹۶۷ خارج شدند، و سپس با لغو تحریم از طرف تونس و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، تلخ شکایت کرد. مقامات اسرائیلی لغو رزمایش دریایی را که شامل شناورهای اسرائیلی بود، اسد را مقصر دانستند ، و هم برای تصمیم عمان برای تأخیر در تاسیس دفاتر منافع, اسد را مند کردند.
سیگنال های مخلوط. با آغاز روند صلح در سال ۱۹۹۱، یک مجسمه بزرگ صلاح الدین سوار بر اسب که دو سرباز صلیبی را به پشت خود می کشد، در یک میدان مرکزی دمشق با نوشته "اورشلیم: گمشده در سال ۱۰۹۹، بازپس گرفته شده در ۱۱۸۷" بالا رفت. سپس، در تابستان سال ۱۹۹۴، بیلبوردهای صلح در جاده اصلی به فرودگاه بین المللی دمشق ظاهر شدند. با این حال هیچ یک از آنها اسرائیل را با نام ذکر نکردند بلکه به صراحت (به سبک شوروی) صلح انتزاعی را هدف قرار دادند: "ما صلح را دوست داریم" ، "ما معتقدیم و برای صلح تلاش می کنیم" ، "صلح می تواند به سوریه اجازه دهد تمام تلاش خود را انجام دهد در رفاه مردم. " این سیگنالهای ضد و نقیض بازی دوتای را به خیابانهای پایتخت آورد.
شایعات پیرامون تغییرات پرسنلی نیز یک سیگنال مضاعف ارسال کرد. هنگامی که اسد شخصیت های اصلی رژیم خود مانند علی حیدر، شفیق فیاض و مجید سعید را در ماه اوت و نوامبر ۱۹۹۴ کنار گذاشت ، ناظران حدس زدند [۷۸] که اسد خود را از جنگجویان قدیمی ناخوشایند و سازشکار خلاص کرد و این به عنوان گامی در جهت آماده سازی برای صلح با اسرائيل. اما پس چرا، طبق شایعات دیگر، او در اواخر سال ۱۹۹۴ به عنوان رئیس نیروی هوایی سوریه هیچ غیر از محمد الخولی، فردی که در ۱۹۸۶ بمب گذاری هواپیمای ال عال در لندن نقش داشت ، منصوب کرد؟
یک حادثه مبهم نمادی از وضعیت ناپایدار و نامشخص امور است. در صورت اضطراب بعید، دو سه آژانس مسافرتی سوریه سیاست دولت خود را در تحریم گفتگوهای چند جانبه با اسرائیل نادیده گرفتند و به همراه شرکت های اسرائیلی در یک کنفرانس گردشگری در قاهره در سپتامبر ۱۹۹۴ شرکت کردند. برای این تخلف، وزارت گردشگری ابتدا شرکت های متخلف را از انجمن ملی گردشگری سوریه اخراج کرد و سپس آنها را تعطیل کرد. [۷۹] آیا این توالی وقایع نشانگر آن است که برخی از سوری ها گشایش جدیدی را در کشورشان درک کرده اند؟ یا این تحریک برنامه ریزی شده توسط مقامات برای نشان دادن بی اعتنایی نسبت به روند صلح بود؟ یک فرد خارجی فقط می تواند حدس بزند.
با تعمیم ، به نظر می رسد که مقامات سوریه به طور فزاینده ای در سطح رسمی یک موضوع معتدل داشته اند اما در سطح مردمی را نسبتاً بدون تغییر نگه داشته اند. همانطور که رابین توضیح داد ، "سوری ها معمولاً در خارج از کشورشان نرم تر از سخنرانی های مصرف داخلی هستند." [۸۰]
بازی دوتای در روند صلح شامل این بود که دمشق همزمان گزینه های سیاسی و نظامی را در رابطه با اسرائیل دنبال می کند، چهره های دوستانه و خصمانه را ارائه می دهد. اسد در مذاکرات مورد حمایت آمریکا شركت كرد اما در عین حال مانند یك ملی گرای عرب صحبت كرد. وی ، به قول مذاکره کننده اصلی اسرائیل با سوریه ، سعی کرد "به عموم عرب ثابت کند که اگرچه ممکن است در روند صلح پیشرفت کند ، اما اصول خود را کنار نگذاشته است," (۸۱) کار آسانی نیست. بله ، اسد با پیوستن به روند صلح به غرب نزدیک شد ، اما از موضع دیرینه خود به عنوان دشمن اسرائیل دست نکشید. وی گزینه ها را باز نگه داشت: حتی در حالی که ایالات متحده را با گفتگو با اسرائیل خشنود می کرد ، به ضد صهیونیست های سختگیرانه اشاره کرد که قلب او با آنها است. وی اشاره به آمادگی برای صلح با اسرائیل ، در صورت لزوم ، و در عین حال نشان داد که ، در صورت امکان ، ترجیح می دهد با آن جنگ کند.
نتیجه گیری
چه کسی انکار می کند که اسد بازی دوتای، الگوی مشترک سیاست خاورمیانه را به یک هنر زیبا تبدیل کرده است؟ او با رهبران خارجی هم روابط خوب و هم بد دارد. وی گروگان های غربی را اسیر کرده و سپس آزاد کرد. او به قول های خود عمل می کند و آنها را زیر پا می گذارد. او رسماً با اسرائیل وارد مذاکره می شود و آنها را علناً محکوم می کند. سیاست امروز می تواند فردا معکوس شود, امروز می توان آن را نقض کرد یا حتی ممکن است وجود نداشته باشد.
بازی دوتای, در حقیقت موفقیت تاجگذاری کرده حافظ اسد به عنوان یک فعال سیاسی زیرک و بسیار پیچیده, است. او به عنوان یکی از بهترین تکنسین های سیاسی دوره خود رتبه بندی می کند. ستمگران دیگر می توانند از اسد چیزی بیاموزند. شاید یک روز، یک ماکیاولی استراتژی های خود را به عنوان مدلی که دیگران می توانند تقلید شوند, ضبط و تحلیل کند.
بازی دوتایی از کجا می آید؟ تا حدی ، ممکن است از ریشه علوی اسد ناشی شود. همانطور که از نوشته این مقاله حکایت می کند، علویان دارای سنت دیرینه ای در تقلید مذهبی (تقیه) هستند که طی قرن ها به دلیل نیاز به تظاهر به مسلمان بودن ، مورد تمرین شد. علوی ها با حفظ نمای بیرونی اسلامی اما در خلوت روستاهای خود مسلمانان را لعن و نفرین می کردند. تا حدودی نیز ، بازی دوتای نشان دهنده شخصیت محتاط اسد است. او هر وقت ممکن است از خطر اجتناب کند ("اگر از ۱۰۰٪ احتمال موفقیت ۵٪ احتمال شکست وجود داشته باشد ، او ریسک نمی کند") [۸۲] و این اجازه دهد کمترین تعداد شانس را میگیرد.
بازی دوتای نیز از ذات استبداد ناشی می شود؛ در اینجا اسد در یک سنت طولانی و بی آبرو گنجانده شده است. به عنوان مثال استالین نیز استاد این هنر بود. در جریان دادگاه نمایشی مسکو در اوت ۱۹۳۷، هنگامی که گروهی از بلشویک های برجسته متهم شدند که قصد داشتند از طرف لئون تروتسکی و دولت نازی ، اقدام به خرابکاری در کشور شوروی کنند ، استالین همزمان در حال ایجاد ارتباط با برلین بود. این او را در یک معضل قرار داد: او آشکارا می خواست متهم را به عنوان فاشیست معرفی کند و از این رو دادگاه و ترور جمعی را که به عنوان اقدامی ضد فاشیست تصویر بکشد ، اما این کار را کند بدون عصبانیت کردن مسئولان در برلین که با آنها به صحبت خود ادامه می داد و امیدوار بود که با آنها پیمان امضا کند.
این کار ساده ای نبود ، اما او توانست آن را مدیریت کند. استالین برای جبران حمله عمومی علیه فاشیسم در سالن دادگاه وی و دروغ های آشکار زیر دستانش در مورد ارتباط افراد متهم با آلمان، چندین استراتژی را در پیش گرفت. او رویکرد دیپلماتیک خود را به آلمانی ها تعیین کرد تا حتی در زمان جلسه دادگاه کوتاه اتفاق افتد. وی دستیارانی خود گفت, اشاره کنید که ۱۳ نفر از ۱۸ در دادگاه (۲ نفر آنها غیابی) یهودی بودند ، از جمله سه نفر که انتشارات نازی آنها را به عنوان "عنصر یهودی در رهبری بلشویسم" برگزیده بود. [۸۳] او حتی به دیپلمات های وی پیشنهاد کرد , گوید که "تروتسکی ممکن است دروغ بگوید" هنگامی که ظاهراً تروتسکی به یک متهم در دادگاه نمایش در مورد کار در برلین گفت. [۸۴]
بازی دوتایی مزایای زیادی را به همراه دارد. هوایی از رمز و راز باعث افزایش شهرت اسد و ترس دشمنان از او می شود. کلماتش فقط مبهم به آنچه او فکر می کند اشاره می کنند. و اقدامات آنچه را كه او در واقع قصد دارد، فقط پیشنهاد میکند. اسد واقعاً نفوذ ناپذیر است - همانطور که زندگینامه نویس اش موشه مائوز او را خواند، "ابوالهول دمشق" است. یا ، در عبارت خوشبختانه میلتون ویورست، او یک حاکمی است برای کس "هوای معما ابزار دولت است". [۸۵]
دوم ، اسد ترجیح می دهد هنگام انجام تغییرات اساسی در سیاست ، به آرامی حرکت کند و بازی دو دوتایی او را وقت به او میدهد.
سوم ، او زندگی را به همان روشی که اتحاد جماهیر شوروی وجود داشت ترجیح می دهد و بازی دوتای به او اجازه می دهد کمترین تنظیمات لازم را انجام دهد. یک خانه نیمه راه را به کسی که به خاطر یک شبکه بین المللی اتحاد جماهیر شوروی و ایدئولوژی های ضد آمریکایی دلتنگ است اما مجبور است با واقعیت های جدید کنار بیاید، ارائه می دهد.
چهارم ، در حالی که بازی اسد نه سوری ها و نه خارجی ها را گول نمی زند، اما انعطاف پذیری بزرگی برای اقدام ارایه دارد. این به او اجازه می دهد تا از انتخاب گزینه های جدی جلوگیری کند، در عوض می تواند همزمان دو یا چند جاده را طی کند. سوریه را باز کنید یا آن را منزوی نگه دارید؟ بازی دوتای باعث می شود اسد در حاشیه آن را کمی باز کند ، در حالی که هیچ تغییر اساسی ایجاد نکرده است. صلح با اسرائیل یا جنگ؟ اسد با مذاکره همزمان با اسرائیل و ایجاد ماشین نظامی خود در برابر آن ، به خود اطمینان می دهد که "از هر جهتی حرکت کند". [۸۶] به اردوگاه غرب بپیوندید یا با آن مخالفت کنید؟ بازی دوتای به او این امکان را می دهد تا گزینه ها را محروم نكند. او راه سوم را پیدا می کند ، با حفظ روابط غیر غربی خود ، همچنان یک کشور سرکش است، اما در جهت غرب به اندازه کافی نفوذ می کند تا بردباری و حتی حسن نیت خود را بدست آورد. ابهام خلاق دشمنان و دوستان را به طور یکسان مطمئن نمی کند و بدون ایجاد تغییرات اساسی در سیاست ، حداکثر فضای مانور را به دست می آورد. اسد در صورت لزوم می تواند امتیاز بدهد و در صورت امکان از فرصت ها بهره برداری کند.
[۱] میشل عون، "اگر لبنان شکست بخورد ، خاورمیانه نیز چنین می کند" ، میدل ایست کوارترلی، ج . دوم ، شماره ۴ (دسامبر ۱۹۹۵) ، ص. ۵۹
[۲] معاون وزیر دفاع مردخای گور, لا رپوبلیکا, ۲۴ اوت ۱۹۹۳. جروزالم پست (۲۳ اکتبر ۱۹۹۴) استدلال می کند که انتقاد واشنگتن از دمشق به دلیل "کم کاری" برای اینکه حزب الله دست از گلوله باران اسرائیل با کاتیوشا بردارد "مانند این است که ایالات متحده به اندازه کافی تلاش نمی کند تا نیروی دریایی را مهار کند. "
[۳] قل یسرائل، ۱۹ آوریل ۱۹۹۴.
[۴] وال استریت ژورنال, ۱۹ نوامبر ۱۹۹۱.
[۵] جیمز بیکر، به نقل از تلویزیون دمشق, ۳۰ آوریل ۱۹۹۰.
[۶] تلویزیون عربی سوریه ، ۱۰ سپتامبر ۱۹۹۴.
[۷] واشنگتن پست، ۷ مارس ۱۹۹۶.
[۸] یدیعوت آهارونوت، ۲۵ مارس ۱۹۹۴.
[۹] نماینده یهودی (فیلادلفیا) ، ۱۴ ژوئیه ۱۹۹۵. وی در سال ۱۹۹۱ با كمال بیشتری به وزیر امور خارجه آمریکا توضیح داد كه اسد "بسیار سخت است ، اما اگر با او معامله کنید ، او كاملاً با حرف معامله را نگاه دارد. تصور نکنید که روحیه ای وجود خواهد داشت، اما با به چه که او موافقت می کند، می توانید روی آن را اعتماد کنید. " به نقل از جیمز بیکر، با توماس م د فرانک ، سیاست دیپلماسی: انقلاب ، جنگ و صلح ، ۱۹۸۹-۱۹۹۲ (نیویورک ، ۱۹۹۵) ، ص ۴۲۵-۴۲۶.
[۱۰] رادیو نیروهای دفاعی اسرائیل ، ۱۹ مه ۱۹۹۴.
[۱۱] هاآرتص (تل آویو) ، ۳۰ سپتامبر ۱۹۹۴ ؛ نیویورک تایمز ، ۲۶ اکتبر ۱۹۹۴.
[۱۲] به طور مشخص ، دمشق با "عقب نشینی عناصر مسلح به مکانهایی که قبل از ۱۳ آوریل ۱۹۷۵ اشغال کرده بودند ، و حذف همه مظاهر مسلحانه" موافقت کرد. برای متن این سند به انگلیسی ، نگاه کنید به: کمیته فرعی اروپا و خاورمیانه ، کمیته امور خارجی، مجلس نمایندگان ایالات متحده ، جستجوی صلح در خاورمیانه: اسناد و بیانیه ها ، ۱۹۶۷-۱۹۷۹ (واشنگتن: دولت ایالات متحده دفتر چاپ ، ۱۹۷۹) ، صص ۳۳۶-۳۳۷.
[۱۳] برای متن اعلامیه به انگلیسی ، نگاه کنید به: جان نورتون مور (ویراستار) درگیری عرب و اسرائیل ، جلد. ۴ ، جستجوی دشوار صلح (۱۹۷۵-۱۹۸۸) ، قسمت ۲ ، صص ۱۱۵۴-۱۱۵۶.
[۱۴] برای متن توافق نامه به انگلیسی ، نگاه کنید به: دیلیپ هیرو, آتش و اخگر: تاریخ جنگ داخلی لبنان (نیویورک، ۱۹۹۳) ، صص ۲۳۱-۲۴۰.
[۱۵] تئودور هانف، همزیستی در زمان جنگ در لبنان: انحطاط یک کشور و ظهور یک ملت، ترجمه. از آلمانی توسط جان ریچاردسون (لندن ، ۱۹۹۳) ، ص. ۶۳۶ [پس از اینجا, هانف، همزیستی در زمان جنگ لبنان].
[۱۶] نقل شده در همان کتاب. ، ص. ۵۷۹. این سه نفر متشکل از پادشاهان عربستان سعودی و مراکش ، به علاوه رئیس جمهور الجزایر بودند.
[۱۷] ستار (امان) ، ۲۱-۲۶ ژوئیه ۱۹۹۴.
[۱۸] صباح (استانبول) ، ۷ نوامبر ۱۹۹۳. من در مورد این موضوع به طور مفصل در فصل ۵ سوریه فراتر از روند صلح نوشته ام (واشنگتن دی سی: موسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک ، ۱۹۹۶).
[۱۹] ایتامار رابینوویچ ، جنگ برای لبنان ، ۱۹۷۰-۱۹۸۳ (ایتاکا ، نیویورک ، ۱۹۸۴) ، صص ۱۱۷,۱۱۸,۱۲۲.
[۲۰] هانف ، همزیستی در زمان جنگ لبنان ، ص. ۶۱۱.
[۲۱] فیدا نصرالله ، "معاهده اخوان ، همکاری و هماهنگی: یک ارزیابی" ، در یوسف م چوئیری (ویراستار) ، دولت و جامعه در سوریه و لبنان (نیویورک ، ۱۹۹۳) ، ص. ۱۹۹۳، همان, "سوریه بعد از طائف: لبنان و لبنانی ها در سیاست های سوریه" ، در ابرهارد کیونل (ویراستار) ، سوریه معاصر: لیبرالیزاسیون بین جنگ سرد و صلح سرد (نیویورک ، ۱۹۹۴) ، ص. ۱۳۵
[۲۲] یایر اورون ، جنگ و مداخله در لبنان: گفتگوی بازدارندگی اسرائیل و سوریه (بالتیمور، ۱۹۸۷) ، ص. ۹۷
[۲۳] کریم پاکرادونی ، صلح مرده: مدت الیاس سرکیس، ۱۹۷۶-۱۹۸۲ (بیروت: نسخه های اف ام ای ۱۹۸۵) ، ص. ۷۲
[۲۴] الحیا (لندن) ، ۶ ژوئن ۱۹۹۴.
[۲۵] رادیو نیروهای دفاعی اسرائیل ، ۲ آوریل ۱۹۹۵.
[۲۶] قل یسرائل ، ۱ آوریل ۱۹۹۵.
[۲۷] نماینده یهودی (فیلادلفیا) ، ۱۴ ژوئیه ۱۹۹۵.
[۲۸] رادیو نیروهای دفاعی اسرائیل ، ۱۶ ژوئن ۱۹۹۵.
[۲۹] سخنرانی در انستیتوی سیاست خاور نزدیک در واشنگتن ، ۲۹ آوریل ۱۹۹۶ ، همانطور که توسط سرویس اخبار فدرال رونویسی شده است.
[۳۰] اسد به یک "دیپلمات ارشد اروپایی" که نامش ذکر نشده ، به نقل از ماریو (تل آویو) ، ۶ اوت ۱۹۹۱.
[۳۱] نیویورک تایمز، ۲۸ آوریل ۱۹۹۲.
[۳۲] نماینده یهودی (فیلادلفیا) ، ۱۶ ژوئن ۱۹۹۵.
[۳۳] هاآرتص، ۱۶ ژوئیه ۱۹۹۵، قل یسرائل ، ۱۷ ژوئیه ۱۹۹۵.
[۲۴] ریچارد مورفی ، "سیاست خارجی سوریه: نگاهی فراتر از بحران خلیج فارس ؛ چشم اندازهای روابط بهبود یافته با غرب" ، مقاله منتشر نشده ، ژوئن ۱۹۹۱ ، ص. ۳
[۳۵] زئیف شیف ، صلح با امنیت: حداقل شرایط امنیتی اسرائیل در مذاکرات با سوریه (واشنگتن دی سی: موسسه سیاست خاور نزدیک واشنگتن ، ۱۹۹۳) ، ص. ۲۳ [از این پس: شیف ، صلح با امنیت].
[۳۶] یدیعوت آهارونوت, ۱۰ نوامبر ۱۹۹۴.
[۳۷] ستار، ۲۱-۲۶ ژوئیه ۱۹۹۴. پس از انتشار جزئی, توسط این نویسنده, از این بخش در یک مقاله جروزالم پست در ۱۹ اوت ۱۹۹۴، برخی از ناظران اسرائیلی - از جمله نتانیاهو - نظر خود را در مورد اسد تغییر دادند. به عنوان مثال ، آری دری ، رهبر حزب شاس ، گفت كه "تقریباً تمام توافقات [سوریه و اسرائیل] توسط اسد نقض شده است" (رادیو نیروهای دفاعی اسرائیل ، ۲۵ ژوئیه ۱۹۹۵). در یك مبادله قابل توجه ، یاکوو آمی دورور ، رئیس بخش تحقیقات اطلاعات نظامی اسرائیل ، گفت كه "اسد توافق نامه را فقط در صورت مناسب بودن با او حفظ می کند" (داور، ۹ نوامبر ۱۹۹۴). رابین پاسخ داد: "این اولین بار نیست که شعبه اطلاعات در ارزیابی های خود اشتباه می کند" (نسخه بین المللی جروسالم پست, ۱۹ نوامبر ۱۹۹۴)
[۳۸] تعیین دقیقاً زمانی که آخرین حمله انجام شده است ، به دلیل ناهماهنگی اظهارات عمومی اسرائیل ، تعیین آن دشوار است. رابین در تاریخ ۲۶ مه ۱۹۹۵ اظهار داشت که "برای هفده سال ما در مرز با سوریه حادثه ای نداشته ایم" (کانال یک تلویزیون اسرائیل) و در ۸ ژوئن ۱۹۹۵ که " نوزده سال است که هیچ حادثه مرزی رخ نداده و هیچ نفوذی" ( قل اسرائیل).
[۳۹] هاداشوت (تل آویو) ، ۱۱ نوامبر ۱۹۹۲. دیوید ورمسر با مهربانی این گزارش خبری را در دسترس من قرار داد.
[۴۰] جروزالم پست، ۵ سپتامبر ۱۹۹۴.
[۴۱] تلویزیون عربی سوریه ، ۱۰ سپتامبر ۱۹۹۴.
[۴۲] تلویزیون عربی سوریه ، ۲ اکتبر ۱۹۹۳.
[۴۳] محمد سلمان در رادیو مونت کارلو، ۱۵ آوریل ۱۹۹۴.
[۴۴] تیشرین (دمشق)، ۲۲ اوت ۱۹۹۴.
[۴۵] نقل شده در نیویورک تایمز، ۲۴ اوت ۱۹۹۵.
[۴۶] رادیو جمهوری عربی سوریه ، ۱۵ اکتبر ۱۹۹۴.
[۴۷] قدس رادیو عرب فلسطینی (دمشق)، ۲۰ اکتبر ۱۹۹۴.
[۴۸] جشن گرفتند: رادیو جمهوری عربی سوریه ، ۲۶ مه ۱۹۹۴ ؛ "شجاع": همان ، ۲۸ نوامبر ۱۹۹۴ ؛ "مجازات عادلانه": همان ، ۲۹ اوت ۱۹۹۴ ؛ "اقدام قهرمانانه": رادیو القدس ۲۰ نوامبر ۱۹۹۴.
[۴۹] همانطور که توسط وزیر امور خارجه انگلیس داگلاس هرد گزارش شد ، یدیعوت آهارونوت، ۲۹ اکتبر ۱۹۹۳.
[۵۰]ال موسوار (قاهره) ، ۲۲ آوریل ۱۹۹۴.
[۵۱] تلویزیون عربی سوریه ، ۲ اکتبر ۱۹۹۳.
[۵۲] القبس (کویت) ، ۹ دسامبر ۱۹۸۹.
[۵۳] ال خبار (قاهره) ، ۲۰ سپتامبر ۱۹۹۳.
[۵۴] آل سفیر (بیروت) ، ۹ ژوئیه ۱۹۹۴.
[۵۵] البعث (دمشق) ، ۲۹ ژوئیه ۱۹۹۴.
[۵۶] تیشرین ، ۲۸ ژوئیه ۱۹۹۴.
[۵۷] رادیو جمهوری عربی سوریه ، ۸ اوت ۱۹۹۴.
[۵۸] تیشرین ، ۸ ژوئن ۱۹۹۴ ؛ مصطفی تلس ، "سوریه و آینده روند صلح" ، بررسی اطلاعات جین ، سپتامبر ۱۹۹۴.
[۵۹] در اشپیگل (هامبورگ) ، ۲۲ اوت ۱۹۹۴.
[۶۰] نسخه بین المللی جروسالم پست, ۳۰ ژوئیه ۱۹۹۴.
[۶۱] رادیوی جمهوری عربی سوریه ، ۱ اوت ۱۹۹۴. اجتناب از بحث در مورد توافقنامه صاف و توافق نامه اردن با اسرائیل به یک ویژگی عجیبی منظم در گفتمان رسمی سوریه تبدیل شد. به عنوان مثال ، نخست وزیر ذوبي در طول یک بازنگری طولانی مدت سیاست ، درباره آنها فقط گفت "ما نمی خواهیم در مورد آنچه آنها به دست آوردند بحث کنیم" (تلویزیون عربی سوریه ، ۱۴ نوامبر ۱۹۹۴).
[۶۲] نبیل الملا ، الحیات ، ۱۸ ژوئن ۱۹۹۴.
[۶۳] قل یسرائل ، ۲۸ ژوئیه ۱۹۹۴ ؛ رادیو نیروهای دفاعی اسرائیل ، ۳۰ ژوئیه ۱۹۹۴.
[۶۴] الرای (امان) ، ۳۱ اوت ۱۹۹۴.
[۶۵] آژانس خبری عربی سوریه ، ۱۸ اکتبر ۱۹۹۴. اکثر گزارش های رسانه ای اصطلاح کافر را به طور نادرست به ترجمه کرده اند. به این ، ملک حسین قوی باقی مند ورزید و اصرار ورزید که پیمان اردن و اسرائیل "می تواند نمونه ای از حرکت در مسیر درست باشد" (الرای ، ۲۰ فوریه ۱۹۹۵).
[۶۶] نیویورک تایمز، ۱۶ سپتامبر ۱۹۹۴.
[۶۷] ایال زیسر، "اسد به سمت صلح می رود" ، میدل ایست کوارترلی، جلد. ۱، شماره ۳ (سپتامبر ۱۹۹۴) ، صص ۳۷-۴۴.
[۶۸] یدیعوت آهارونوت, ۲۶ سپتامبر ۱۹۹۳ ؛ هاآرتص ، ۱۸ نوامبر ۱۹۹۳
[۶۹] قل یسرائل ، ۱۱ مارس ۱۹۹۴. وزیر امور خارجه شیمون پرز از طریق واسطه ای در انگلیس نامه تسلیت به اسد ارسال کرد.
[۷۰] هاآرتص ، ۷ آوریل ۱۹۹۵.
[۷۱] ایتامار رابینوویچ ، "ثبات و تغییر در سوریه" ، در رابرت بی. ساتلوف (ویراستار) ، سیاست تغییر در خاورمیانه (بولدر ، کلرادو، ۱۹۹۳) ، ص ۲۶-۲۷.
[۷۲] نخبه من ال مدرسین، ص. ۱۳
[۷۳] مصطفی طلاس، در رادیو لبنان ، ۲ اوت ۱۹۹۵ ؛ رادیو جمهوری عربی سوریه ، ۷ اوت ۱۹۹۴، ۲۹ آوریل ۱۹۹۳ ، ۱۶ ژوئیه ۱۹۹۴ ، ۲۹ اوت ۱۹۹۴.
[۷۴] رادیو جمهوری عربی سوریه ، ۲۴ ژوئیه ۱۹۹۵.
[۷۵] رادیو جمهوری عربی سوریه ، ۲۲ اوت ۱۹۹۵.
[۷۶] سوریه تایمز (دمشق) ، ۱۴ مه ۱۹۹۴.
[۷۷] رویتر ، ۱۷ نوامبر ۱۹۹۴.
[۷۸] لامیس آندونی ، "اسد سوریه را نزدیکتر می کند تا به صلح با اسرائیل" ، کریسچن ساینس مانیتور, ۳۱ اوت ۱۹۹۴ ؛ جیمز بروس در هفته نامه دفاع جین ، ۲۶ نوامبر ۱۹۹۴.
[۷۹] رادیو مونت کارلو ، ۲۸ سپتامبر ۱۹۹۴ ؛ خبرگزاری فرانسه ، ۳ اکتبر ۱۹۹۴ ؛ الاوسط (لندن) ، ۳۱ اکتبر ۱۹۹۴.
[۸۰] داور (تل آویو) ، ۱۴ سپتامبر ۱۹۹۴.
[۸۱] ایتامار رابینوویچ ، قول یسرائل ، ۲۷ اوت ۱۹۹۳.
[۸۲] یعقوب گلدبرگ ، "سوریه و فلسطینیان: تغییر واقعی است" ،نیو پرسپکتیو ، جلد ۳۵ (ژانویه-فوریه ۱۹۹۲) ، ص. ۲۳
[۸۳] رابرت سی تاکر, استالین در قدرت, انقلاب از بالا, ۱۹۲۸-۱۹۴۱ (نیویورک ۱۹۹۰) ص. ۳۷۱
[۸۴] نقل شده در تاکر، استالین در قدرت ، ص. ۴۱۲. در این روند ، دستیاران استالین اعتراف کردند که دادگاه کاملا بر اساس دروغ ها بود.
[۸۵] میلتون ویورست، قلعه های شنی: عرب ها در جستجو جهان مدرن (نیویورک ، ۱۹۹۴) ، ص. ۱۲۳
[۸۶] شیف ، صلح با امنیت ، ص. ۸۵
بروزرسانی ۱۰ آوریل ۲۰۱۱: ایتاماررابینوویچ به تبحر حافظ در بازی دوتای و عدم موفقیت بشار در آن اشاره می کند. حافظ ، او می نویسد،
استاد بازی دوتای بود: او با واشنگتن صحبت کرد و با ایران متحد شد. با اسرائیل مذاکره کرد و از حمله ضد اسرائیلی حزب الله در لبنان حمایت کرد. در روند مادرید شرکت کرد اما با تشویق کمپینی علیه رهبر ی فلسطینیان یاسر عرفات ، وی را متهم کرد که با پیوستن به مذاکرات صلح, خود را به اسرائیل فروخته است. وی در بهره گیری از ارزش سوریه برای اسرائیل و ایالات متحده به عنوان بازیگر اصلی در سیاست عرب و به عنوان سنگر نمادین ملی گرایی رادیکال عربی، سرآمد بود.
بشار اسد تلاش کرده است تا بازی های دوتای مشابهی را در عراق و لبنان انجام دهد اما نتوانسته این را به اندازه هنرانه از پدرش این کار را انجام دهد و او را با جورج دبلیو بوش رئیس جمهور آمریکا در ستیز کند. اگرچه پدرش به مشارکت برابر با ایران دست یافته بود ، اما اسد در روابط خود با تهران متکی از آنها پدید شود. تحت حاکمیت وی، سوریه در کنار حزب الله و حماس به عنصری اساسی در به اصطلاح محور مقاومت ساخته شده توسط ایران تبدیل شد. ...
اسد همچنین در رابطه با مذاکرات صلح با اسرائیل دو خط پدر را دنبال کرد. وی استدلال کرده است که مایل است در ازای خروج کامل اسرائیل از بلندی های جولان ، پیمانی را امضا کند، اما همچنین اظهار داشت که در صورت شکست گزینه دیپلماتیک ، آماده جنگ است.
بروزرسانی ۱۴ آوریل ۲۰۱۱: اندرو ج تیبلر کمی بیشتر با تلاش بشار در انجام این بازی تحت تاثیر قرار گرفته است:
اسد از طریق ابهام و دوگانگی حکمرانی می کند و سخنرانی او در تاریخ ۳۰ مارس ، که در آن ناآرامی های گسترده در کشور خود را "توطئه" های خارجی دانست و از اعلام اصلاحات خاص خودداری کرد ، نشان می دهد که وی هیچ قصد تغییر روش خود را ندارد - حداقل بدون فشار از خارج. اسد ۱۱ سال گذشته را با نوید "اصلاحات" سیاسی سپری کرده است ، اما هرگز تحقق آن را تحمل نکرده است. این یک الگوی کاملاً ثابت است. وی در حالی که موشک های اسکاد را به حزب الله تحویل می داد ، در مورد صلح با اسرائیل صحبت می کند. او قول داده که دستهایش را از لبنان دور نگه دارد ، اما اخیراً با حزب الله همکاری کرده تا دولت در بیروت را سرنگون کند. او می گوید ، به عنوان یکی از امضا کنندگان پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای ، خواهان خاورمیانه عاری از هسته ای است ، اما بازرسان آژانس انرژی هسته ای بین المللی را از تحقیق آوار برنامه هسته ای طراحی شده در کره شمالی خود منع می کند.