یادداشت نویسنده: این مطالعه به عنوان "به زودی پاید شود" در کتاب ۱۹۸۳ من، در مسیر خدا: اسلام و قدرت سیاسی (نیویورک: بیسیک) ، ص. ۳۴۸، پانویس ۴۷. اتمام آن ۳۸ سال به طول انجامید ، اما اینجا با یک زیرنویس متفاوتی است. این مقاله قسمت اول است. بخش دوم ، در برای دوره مدرن، در شماره بعدی ظاهر می شود.
در گفتگویی که ظاهراً در ۱۳ ژوئیه ۶۳۴، درست دو سال پس از مرگ محمد انجام شد ، ازپیرمردی سوال شد در برای "پیامبری که در میان سارازن ها ظاهر شده است", فکر کرد؟ وی پاسخ داد که محمد "یک تقلبی است. آیا پیامبران با شمشیر و ارابه می آیند؟" شخص دیگری موافقت کرد و خاطرنشان کرد: "به اصطلاح پیامبر هیچ حقیقتی وجود ندارد ، فقط خونریزی است." چندین ماه بعد ، در یک خطبه در شب کریسمس در سال ۶۳۴، پدرسالاراورشلیم از مسلمانان به عنوان "لجن سارازن های بی خدا [که] کشتار و ویرانی را تهدید می کند" نام برد. [۱]
بنابراین، واکنش مسیحیان نسبت به مسلمانان به طرز نامطلوبی در لحظه ای آغاز شد که شورهای مذهبی در بالاترین حد و میزان استقبال از تأثیرات جدید در پایین ترین سطح بود. این پاسخ خصمانه در طول هزاره بعدی یعنی سالهای ۶۳۴ -۱۷۰۰ تا حد زیادی ثابت ماند. فقط در سه قرن گذشته نگرش ها تکامل یافتند و آن خصومت قدیمی را با چیزی کاملاً متفاوت مخلوط کردند.
در صفحات زیر ترسیم شده پاسخ مسیحیان به اسلام و مسلمانان طی هزاره است. چرا اروپا [۲] برای مدت طولانی به مسلمانان نگاه منفی داشت؟ قسمت دوم سوال خواهد کرد که چرا این تا حدی تغییر کرده و وضعیت فعلی چگونه است.
نظامی - خارج از اروپا
دو چالش, نظامی و مذهبی, اولیه و پایدار نفرت اروپا از مسلمانان را توضیح میدهند. نه تنها مسلمانان قبل از سال ۱۷۰۰سرزمین های مسیحیان زیادی را فتح کردند و آنچه را که در برابر کنترل آنها مقاومت می کرد تهدید کردند ، بلکه آنها یک چالش مذهبی بی نظیر ارانه داشتند. این ترکیب به آنها نقشی منحصر به فرد بخشید.
آنچه برخی "قدیمی ترین مرز جهان" نامیدهاند [۳] با پیروزی های نظامی مسلمانان بر مسیحیان آغاز شد. دو سال پس از مرگ محمد در سال ۶۳۲، مسلمانان شروع به حمله به قلمرو بیزانس به شمال عربستان کردند. فقط هشتاد و دو سال بعد، آنها سرزمین های گسترده از پیرنه تا آسیای مرکزی را فتح کردند. مسیحیان اکثریت جمعیت بسیاری از مناطق تحت کنترل مسلمانان را شامل می شدند، از جمله سوریه ، مصر، نوبیا ، آفریقای شمالی و اسپانیا، مانند بسیاری از مسیحیان ساکن عراق و ایران. در حقیقت، در کمتر از یک قرن ، تقریباً کل قلمرو مسیحیان در خارج از اروپا و آناتولی به طور ناگهانی در آنچه مسلمانان دارالاسلام (سرزمین های تحت کنترل حاکمان مسلمان) می نامند، ادغام شد.
با یک استثنا، سرانجام معدود مناطق خارج از اروپا که از یورش اولیه عرب جان سالم به در بردند، به فتوحات مسلمانان افتادند. قسطنطنیه ، پایتخت بیزانس و دروازه ورود به اروپای شرقی، برای مدت هشت قرن در برابر حملات مسلمانان مقاومت کرد ، در سال ۶۵۴ با یک لشکر دریایی مسلمانان آغاز شد. سرانجام در ۲۹ مه ۱۴۵۳، یکی از سیاه ترین و پرشورترین روز های تاریخ مسیحی، به ترکان عثمانی تسلیم شد. بیزانس برای بیش از چهار قرن، ۶۵۳-۱۰۷۱، در آناتولی پابرجا بود، اما پس از آن ترک ها بر سرزمین های خود غلبه کردند، و سرانجام آخرین پادشاهی یونانی را در سال ۱۴۶۱ از بین بردند. ارامنه در سال ۶۶۶ به حکومت مسلمانان افتادند و پس از آن تحت سلطه آنها باقی ماندند، به استثنای یک دوره طولانی، ۸۸۵-۱۳۷۵. به همین ترتیب، گرجی ها در سال ۶۵۴ تحت کنترل مسلمانان قرار گرفتند، از تجدید حیات قرون وسطایی برخوردار شدند و در قرن شانزدهم دوباره تحت سلطه مسلمانان قرار گرفتند. بسیاری از مسیحیان مارونی که در دشتهای سوریه زندگی می کردند با فرار به کوههای لبنان از حکومت مسلمانان فرار کردند. آنها در بیشتر دوران اسلامی استقلال خود را حفظ کردند اما سرانجام به دست عثمانی افتادند. دونگولا در سودان تا حدود سال ۱۳۵۰ و همسایه الوا تا ۱۵۰۴ دوام آورد.
تنها پادشاهی مسیحی اتیوپی از یورش مسلمانان برای بدست آوردن سرزمین جان سالم به در برد، و این کشور را به سرزمین مسیحیان باستان منحصر به فرد خارج از اروپا برای بقا تبدیل کرد. و همچنین ممکن است در معرض جهاد (جنگ مسلمانان علیه غیرمسلمانان) می افتاد ، اما برای آنچه الاین سانسو مورخ آن را مداخله "نهچندانکوتاهازمعجزهآسا" توسط یک گروه کوچک پرتغالی از طرف خود می نامد. [۴] در واقع ، تقریباً معجزه آسا بود که حمله مسلمانان به سالهای ۱۵۳۰-۱۵۳۱، به رهبری احمد الغازي، پادشاهی مسیحی باستان را تسخیر نمی کرد. این اتفاق افتاد زیرا ۳۵۰ بمب افکن و تفنگدار پرتغالی در سال ۱۵۴۱ که به همراه دویست اتیوپیایی، در مقابل ۱۵,۰۰۰ تیرانداز, ۱۵۰۰ سوارکار و ۲۰۰ سرچشمه دار ترک, پیروز شدند.
این سرزمین های مسیحی در زمانی از دست رفت که شام و آفریقای شمالی - و نه اروپا - زمین قلبی مسیحیت را تشکیل می دادند، که بیشتر جمعیت ، موسسات اصلی و مراکز فرهنگی آن را در خود جای داده بود. حکومت مسلمانان برتری مسیحیت شرقی را از بین برد و قدرت کلیساهای آن را از بین برد. چهار از هر پنج ایلخانی (اسکندریه ، انطاکیه ، قسطنطنیه ، اورشلیم) با تحت سلطه قرار گرفتن مسلمانان، استقلال و نفوذ خود را از دست دادند. اروپای غربی ، نورمن دانیل می نویسد ، مسیحیت را "یک ملت واحد" می دانستند كه با ظهور اسلام یک سوم از بهترین استان هایش را گم شد. "[۵] و بعد از آن, اروپا یتیم شد.
نظامی - اروپا
نزدیکتر به اروپا ، هر جزیره مهم در دریای مدیترانه تحت سلطه مسلمانان افتاد. مدت زمان آن از چندین ماه در ساردینیا تا بیش از شش قرن در قبرس متفاوت بود. مسلمانان از سال ۹۰۳ تا ۱۲۲۸ بر جزایر بالئاری حکومت می کردند و صدها سال قبل و بعد از آن تاریخ ها به جزایر حمله می کردند. آنها از ۸۱۴ تا اوایل قرن دهم بر کورسیکا حکومت کردند. کرت در سالهای ۸۲۶-۹۶۱ و ۱۶۶۹-۱۸۹۷؛ قبرس در ۶۴۹-۹۶۵ و ۱۵۷۳-۱۸۷۸ ؛ مالت در ۸۶۹-۱۰۹۱؛ رودز به طور خلاصه در سالهای ۶۵۳-۶۵۸ و ۷۱۷-۷۱۸، سپس در ۱۵۲۲-۱۹۱۲ ؛ ساردینیا در ۱۰۱۵-۱۰۱۶؛ و سیسیل از سال ۸۲۷ (گرچه تنها قسمتهایی از این جزیره قبل از ۹۶۵ تحت کنترل مسلمانان بود) تا ۱۰۹۱.
در مورد سرزمین اصلی اروپا ، امواج مهاجمان در دوره باستان و اوایل قرون وسطی به آن حمله کردند. تهاجم مردم غیر مسلمان مانند سلت ها ، گوتها ، مجارها و وایکینگ ها در سال ۹۵۵ پایان یافت ، به استثنای حمله مغول به اروپای شرقی در سالهای ۱۲۴۰-۱۲۴۱. در مقابل ، مسلمانان تقریباً به مدت هشتصد سال دیگر تا سال ۱۷۰۰ به حملات خود ادامه دادند. بنابراین ، غیر از مغولان (بسیاری از آنها مسلمان شدند، بنابراین آنها نیز تقریباً با این الگو مطابقت داشتند) ، حملات به اروپا پس از ۹۵۵ اکثراً از مسلمانان آمدند .
جهاد در دو موج اصلی قرار گرفت: کمپین اعراب در غرب از قرن هشتم تا دهم و کمپین ترک در شرق از چهاردهم تا هفدهم. (دو دوره کنترل مسلمانان بر کرت، قبرس و رودس, این حمله دو جانبه نشان دهند.)
در سرزمین اصلی اروپا ، مسیحیان اغلب در معرض حمله مسلمانان قرار گرفتند. عرب ها اسپانیا را بین سالهای ۷۱۱ تا ۷۱۶ فتح کردند ، پادشاهی ویزیگوت مسیحی را در آنجا نابود کردند، به گال ادامه دادند و در سال ۷۳۲ به پویاتیر، دویست مایلی جنوب غربی پاریس رسیدند. ادواردگیبون مشهور حدس می زد که اگر پیروزی فرانك ها در پواتیر نبود،
شاید اکنون تفسیر قرآن در مدارس آکسفورد تدریس می شود و منبرهایش حرمت و حقیقت مکاشفه محمد را به مردم ختنه شده نشان دهند. [۶]
اگرچه اعراب موفق به ایجاد پایگاه مستحکم در خارج از ایبریا نشدند، حملات آنها به یک واقعیت ناخوشایند از زندگی در بسیاری از مناطق اروپا در قرن نهم و دهم تبدیل شد. یک کمپین قابل توجه، مهاجمان مسلمان را در سال ۸۴۶ به حومه رم برد و در آنجا به کلیسای پاپی, مقدس پیتر حمله کردند. دیواری که پس از این حمله برای محافظت از پاپ ساخته شد - با کار که عمدتا توسط زندانیان مسلمان تامین می شد - سرانجام به ایجاد یک کشور مستقل واتیکان منجر شد. در یک زمان ایتالیا میزبان یک امارت مسلمان مستقل, اگرچه تاریخش مختصر (۸۵۳-۸۷۱) بود و آن کوچک (در باری، نزدیک پاشنه ایتالیا) بود.
مهاجمان عرب در سال ۸۸۹ شهر فرخشنيط (كه امروزه گارد فرینیت نامیده می شود) در نزدیكی سن-تروپه ز در کوت دازور را تصرف كردند و تقریباً نیم قرن در آن نگهداری كردند. از آنجا، آنها در دره رون پرسه زدند ، و به سوئیس رسیدند. در یک مورد، در سال ۹۵۴، مسلمانان فرخشنيط صومعه سنت گالن را در کنار دریاچه کنستانس در مرز امروز سوئیس و آلمان غارت کردند. در دهه ۹۲۰، مسلمانان بسیاری از گذرگاه های منتهی به کوه های آلپ را کنترل می کردند.
حضور اعراب از شرق تا آتن گسترش یافت، جایی که یک کلنی مسلمان در حدود سال ۱۰۰۰ زندگی می کردند. آنها مسجدی در محل معبد باستان ، آسکلپیوم ساختند و به عنوان کارگر در شهر کار کردند. [۷] این تهاجمات هنوز با نام های محلی یاد میشود: بنابراین ، پونترسینا، شهری در نزدیکی سنت موریتس سوئیس ، نام خود را از لاتین "Pons Saracenorum" ، پل سارازن ها ، اصطلاح قرون وسطایی برای اعراب و مسلمانان گرفته است. [۸] اگرچه ترسناک و قدرتمندانه در خاطرات ساکنان محلی حک شده است، این حملات قدرت ماندگاری کمی دارند. در واقع ، برای قرن ها پس از به دست گرفتن اسپانیا ، مسلمانان هیچ فتوح ماندگاری در اروپا نداشته اند.
موج دوم فتوحات در سال ۱۳۵۶ آغاز شد, هنگامی که ترکان عثمانی از بسفر عبور کردند و گالیپولی را از بیزانس تصرف کردند. در طی چند قرن بعدی، عثمانی ها یونان و تقریباً کل منطقه بالکان را به تصرف خود درآوردند ، این واقعیتی است که بار دیگر با نام های مکانی زیادی به یادگار مانده است: به عنوان مثال بالکان، کلمه در زبان ترکی برای کوه است. بسیاری از مردم مسیحی، از جمله یونانی ها ، صرب ها و مجارها ، تحت سلطه مسلمانان قرار گرفتند. پیشروی عثمانی با دو محاصره ناموفق وین در سال ۱۵۲۹ و ۱۶۸۳ به اوج خود رسید.
به عنوان بخشی از تلاش برای رهایی یونان از سلطه عثمانی، ائتلافی از ارتشهای مزدور اروپایی پارتنون را بمباران كردند ، كه تركها از آن به عنوان انبار مهمات استفاده می کردند و در سپتامبر ۱۶۸۷، با یك حمله مستقیم و آتش سوزی متعاقب آن، ساختار ویرانه ها شد که امروز به ما آشنا دارد. (این انفجار همچنین باعث شد ترکها مجبور به تسلیم شوند).
قدرت ترکیه فراتر از بالکان گسترش یافت: در شمال، عثمانی ها منطقه پودولیای لهستان را از سال ۱۶۷۲ تا ۱۶۹۹ کنترل می کردند. در شرق ، یک سلسله مسلمان مستقل از ۱۴۷۵ تا ۱۷۷۴ بر کریمه حکومت می کرد, و به غرب ، آنها لحظه ای اوترانتو، ایتالیا را در سالهای ۱۴۸۰-۱۴۸۱ برگزار کردند. قدرت دریا مسلمانان می تواند تقریباً به هر ساحلی برسد. در یک مورد شدید ، دو مجموعه از دزدان دریایی بربری، یکی از مراکش، دیگری از الجزایر، در سال ۱۶۲۷ در یک حادثه معروف به Tyrkjaránið در ایسلند فرود آمدند و صدها اسیر را گرفت تا به عنوان برده به خانه خود بفروشند. اگرچه نتیجه زیادی از این حملات نبود ، ممکن است قضیه طور دیگری رقم بخورد. حمله ایتالیایی را در نظر بگیرید که به دلیل محدودیت های داخلی عثمانی رها شده است. همانطور که برناردلوئیس اشاره می کند ، این توانستد عواقب عمده ای داشت.
واقعیت که چند سال بعد در سال های ۱۴۹۴-۱۴۹۵، فرانسوی ها توانستند ایالت های ایتالیا را یکی پس از دیگری فتح کنند، تقریباً بدون مقاومت ، نشان می دهد اگر ترک ها در برنامه های خود پافشاری می کردند، بدون مشکل بیجا, بیشتر یا کل ایتالیا را فتح می کردند . تسخیر ترک های ایتالیا در سال ۱۴۸۰، زمانی که رنسانس تازه آغاز می شد، می توانست تاریخ جهان را دگرگون می کرد. [۹]
با نگاهی به کل قاره اروپا ، مسلمانان در برخی از زمان کنترل بیشتر یا کمتر کشورهای مدرن پرتغال، اسپانیا، مجارستان، کرواسی ، بوسنی و هرزگوین، صربستان، مونته نگرو، مقدونیه شمالی ، کوزوو، آلبانی، یونان، بلغارستان، رومانی، بلاروس، و مولداوی. علاوه بر این، آنها بر مناطقی از فرانسه، سوئیس، ایتالیا ، اتریش، لهستان، لیتوانی، اسلواکی، اسلوونی و اوکراین حکومت می کردند.
این حضور گسترده مسلمانان به معنای آن بود که مسیحیان طی یک دوره دوازده صد ساله بارها استقلال خود را از مسلمانان به دست آوردند ، از Reconquista اسپانیایی که در سال ۷۲۲ آغاز شد تا جنگ استقلال آلبانی در ۱۹۱۲. جای تعجب نیست که مسلمانان به عنوان دشمن اصلی و به نظر می رسیدند هویت ملی در بسیاری از مناطق جنوب اروپا ، به ویژه در پرتغال، اسپانیا، سیسیل، صربستان، یونان، بلغارستان و رومانی علیه آنها ظهور شد. عربها ، سارازن ها ، مورها ، ترکهای وحشتناک ، انبوهی تاتارها و دزدان دریایی بربری به عنوان دشمن استاندارد مسیحیان عمل می کردند. مقدسین (از همه مهمتر پادشاه لویی نهم فرانسه) شهرت خود را با ایستادن در برابر مسلمانان به دست آوردند.
مسلمانان نیز این نقش را در ادبیات بازی می کردند ، از قرون وسطی سرود رولان و حماسه ال سید تا دون کیشوت و لوسیادها مدرن اولیه گرفته تااردوگاهقدیسانوتسلیم امروز. [۱۰] سرود ملی آندورا، که در سال ۱۹۲۱ تصویب شد ، با این شروع آغاز می شود: "شارلمانی بزرگ ، پدر من ، من را از دست سارازن ها آزاد کرد."
خصومت با مسلمانان باعث توسعه فن آوری نظامی شد. به عنوان مثال ، گالیله تلسکوپ را نه تنها برای اثبات نظریه هلیوسنتریک کوپرنیک بلکه به عنوان "شیشه جاسوسی" که اطلاعات نظامی می تواند برای دیدن شناورهای نیروی دریایی عثمانی دو ساعت زودتر از آن با چشم غیر مسلح استفاده کند. [۱۱] وضعیت محاصره شدن از توسط مسلمانان الهام بخش کشف های نیروی دریایی بود، شروع با آنچه توسط شاهزاده هنری دریانورد پرتغال (۱۳۹۴-۱۴۶۰) انجام شد.
غشایی از مردم مسلمان از اسپانیا در سراسر آفریقای شمالی تا شام ، تا آسیای مرکزی و سیبری، اروپای قرون وسطی را از بقیه نیمکره شرقی جدا کرد. به طور موثر توسط مسلمانان محاصره شود, این باعث تشدید عقاید مسیحیان شود. نه تنها تعداد کمی از اروپاییان موفق به مسافرت کردن به فراتر از مسلمانان شدند ، بلکه گزارش هایی از آفریقای غیر مسلمان و آسیا - به عنوان مثال گزارش های مارکوپولو - اغلب با بدبینی دریافت می شدند.
دونالد لاچ مورخ می نویسد: اروپا در محاصره مسلمانان و "مشغول مشکلات فوری ناشی از تهدید اسلام ، شرق [غیر مسلمان] را به عنوان سرزمین واقعیت کاملاً از دست داد. [۱۲] مسیحیان به سختی می فهمیدند که دید آنها چقدر محدود بود: جان مایندورف خاطرنشان می کند: "اسلام نه تنها مسیحیان را ملزم به زندگی در دنیایی کوچک و محصور ... بلکه باعث شد که آنها احساس کنند که چنین موجودی امری عادی بود." [۱۳] علاوه بر این، اروپایی ها اغلب احساس انزوا و ناامیدی می کردند. همانطور که راجر بیکن در اواخر دهه ۱۲۶۰ نوشت ، "تعداد کمی از مسیحیان وجود دارد ؛ تمام جهان را کافران اشغال می کنند، و کسی نیست که بتواند حقیقت را به آنها نشان دهد." [۱۴] تا زمان حدود سال ۱۴۵۰, اروپایی ها احساس کردند که توسط دشمنان محاصره شده اند.
برای حدود یک هزار سال، از حمله اولیه به قسطنطنیه در ۶۵۴ تا حمله دوم به وین در ۱۶۸۳، مسلمانان استوارترین چالش خارجی را به اروپا ارائه دادند، و باعث شد اروپاییان بیش از یک هزار سال در مورد قدرت مسلمانان به شدت نگران باشند. سپس چالش مذهبی اسلامی این احساس تهدید را تقویت کرد.
مذهبی - یک آیین دروغین، محمد
آیین اسلامی همانند ارتشهای مسلمان اروپاییان را نگران کرد. اسلام چندین چالش منحصر به فرد برای مسیحیت ارائه داده است: این به عنوان نادرست دیده بود. فرض بر این است که انجیل را کامل می کند و آن را جایگزین می کند. این یک شیوه جایگزین مناسب و جذاب زندگی ارائه می داد. و بیشتر از هر دین دیگری مسیحیان را جذب کرد. سرویلیاممویر، مدیر برجسته اسکاتلندی در هند و دانشمند اسلام، در سال ۱۸۴۵ نوشت که اسلام "تنها آنتاگونیست بی پنهان و مهیب مسیحیت است." [۱۵]ویلفردکانتولاسمیت در ۱۹۵۷ اضافه کرد: "تا زمانی که کارل مارکس و ظهور کمونیسم ، پیغمبر تنها چالش جدی برای تمدن غربی را که در طول تاریخ خود با آن روبرو بوده است ، سازمان داد و راه اندازی کرد. [۱۶]
در طول دوره قرون وسطایی ، مسیحیان اسلام را نه فقط به عنوان یک آیین دروغین بلکه به عنوان تحریف پیام مسیحی ، انحرافی در ایمان خود می دیدند. سنتجانداماسکن (حدود ۷۴۹) "خرافات اسماعیلیان" را بدعت مسیحی دانست. [۱۷] با این روحیه ، مسیحیان قرون وسطی تصور می کردند که مسلمانان یک تثلیث نامقدس را می پرستند: ماهون (یعنی محمد) ، ترواگانت و آپولین. آنها اسلام را به عنوان مظهر شرارت ، به عنوان آمیزه ای هوشمندانه از آموزه های طراحی شده برای بهره برداری از نقاط ضعف انسانی در نظر گرفتند. در یک فرمول بندی مختصر ، نورمن دانیل چگونگی ایستادن اسلام برای "استبداد فاسد جنسی مبتنی بر تعالیم نادرست" را توضیح می دهد. [۱۸]
اتهامات مربوط به دستکاری اسلامی در دین ، قدرت و جنسیت بخشی از فهرست استاندارد اروپا شد و "سرسختی حیرت انگیزی" را نشان داد که بارها و بارها به اشکال مختلف و تنوع بی پایان در قرون وسطی ظاهر می شد. [۱۹] همانطور که ریچاردشنویکس (۱۷۷۴-۱۸۳۰) ، نویسنده ایرلندی یک اثر دو جلدی درباره شخصیت ملی، توضیح داد ، اسلام هر انگیزه شیطانی را برآورده کرد:
برای جلب رضایت شخصیت های مختلف متعلق به عربستان فلیکس، عربستان پتریا و عربستان دسرتا، دین [اسلامی] باید به همان اندازه متفاوت مناطق مختلف باشد. باید برای یکی وحشی باشد، و برای دیگری حسی باشد. بیهوده ، مجلل ، مشتاق ، وحشی برای همه. برای دزد ، باید غارت کافران را بیاموزد, برای جنگجو، باید فتح و نابودی را تبلیغ کند. برای تنبل، باید لذت حواس را فراهم کند, به همه فدائیانش، باید نوید یک ابدیت زیبایی شجاعانه را بدهد، به شرط آنکه در دفاع از پیامبر بمیرند. [۲۰]
رد اسلام به عنوان یک ایمان معتبر با محوریت شخص پیامبر اسلامی محمد است. آنماری شیمل خاطرنشان می کند که ، "بیش از هر شخصیت تاریخی دیگر، این محمد بود که ترس ، انزجار و نفرت را در جهان مسیحی قرون وسطی برانگیخت." [۲۱] مسیحیان محمد را بیش از انسان فرض می کردند، چرا که چگونه یک انسان ساده می توانست چنین روشهای هوشمندانه ای برای پیروزی پیروان و باور داشتن آنها به دروغ های آشکار؟ پیام محمد به آنها فریب و خشونت درک شده. به طور خاص ، زندگی او (بسیاری از همسران ، اجازه تعدد زوجات و صیغه) منجر به اتهام آزادی خواهی جنسی شد. دانیل مشاهده می کند که محمد به دلیل "خشونت و زوری که با آن دین خود را تحمیل کرده است مورد سوء نیت قرار گرفت ؛ شلختگی و سستی که به پیروان خود که آنها را مجبور نمی کرد رشوه می داد ؛ و سرانجام انسانیتش، که برای ثابت شدن لازم دید، گرچه هیچ مسلمانی آن را انکار یا حتی نمی خواست آن را انکار کند." [۲۲]
چنین نگرشی نسبت به محمد ، رد مسیحیان از آنچه اسلام نشان می داد توجیه می کرد. اگر محمد یک تقلبی بود ، چگونه مسلمانان می توانستند صادق باشند؟ مسیحیان این شک گرایی را در اصطلاحات خود ابراز داشتند. "ماهومت" در انگلیسی قرن شانزدهم به معنای بت بود ، در حالی که "ماهومتری" به معنای بت پرستی بود. [۲۳]
به همین ترتیب، مسیحیان اروپایی با اختصاص نام قومی و نه مذهبی به پیروان محمد ، بی احترامی خود به اسلام را نشان دادند. همانطور که برنارد لوئیس متذکر می شود ، "در یونان ، مسلمانان می توانند عرب ، پرس، هاگرایی یا حتی آشوری باشند ؛ در روسیه ، آنها تاتار بودند ، در اسپانیا ، مورها ، در بیشتر اروپا ، ترکها و هم در مسیحیت شرقی و غربی ، آنها را معمولاً سارازن می نامیدند ، نامی با منشأ مبهم اما معنای آن قطعاً قومی است. "[۲۴]
مذهبی - تبدیل
مسلمانان به عنوان مردمانی متمدن که ایمانی پیچیده با فرهنگ جذاب آوردند، با تقریباً همه مهاجمان اروپا که قبیله ها متمرکز بر غارت بودند ، تفاوت داشت. مسلمانان علاوه بر اموال را از بین ببرند، آنها همچنین ادامه سلطه مسیحیت را به چالش کشیدند.
بیشتر مسیحیان قرون وسطایی ساکن دارالاسلام با اتخاذ ایمان ارباب سیاسی خود ، گرچه با نرخ بسیار متغیر ، گام برگشت ناپذیر مسلمان شدن را برداشتند. مسیحیان تقریباً از عربستان ، شمال آفریقا و بیشتر آناتولی ناپدید شدند در حالی که به عنوان اقلیت های کوچک در سایر نقاط خاورمیانه باقی مانده بودند. امروزه قبطی ها فقط یک دهم جمعیت مصر را تشکیل می دهند و فقط آثار کوچک جوامع یعقوبی مالاکیتی ، نسطوریایی و ارتدکس در هلال بارور و ایران زنده مانده اند. ترکیبی از همبستگی سیاسی و زمین های غیرقابل دسترسی به ارمنی ها و لبنانی ها اجازه داد که عمدتا مسیحی بمانند.
تعداد مسیحیان در خاورمیانه در حال حاضر حدود پانزده میلیون نفر است كه بیشتر در مصر، لبنان ، قبرس و سوریه زندگی می کنند و کمتر از ۵ درصد از جمعیت تقریباً ۳۷۰ میلیون نفری این منطقه را تشکیل می دهند.
در اروپا ، گرایش مسیحیان به اسلام با بیشترین فراوانی در ایبریا ، در برخی از جزایر مدیترانه و در مناطقی از بالکان اتفاق افتاد. اسپانیا و سیسیل حتی به مراکز مهم قرون وسطایی فرهنگ مسلمانان تبدیل شدند. بعضاً ، فتح مجدد مسیحیان می تواند مسلمانان را مجبور به ترک کامل یک منطقه کند ، همانطور که در اسپانیا و در همه جزایر مهم مدیترانه به جز قبرس (جایی که اکنون حدود ۱۵۰,۰۰۰ ترک بومی اکنون در آن زندگی می کنند) اتفاق افتاد. [۲۵]
حکومت مسلمانان ممکن است سرنگون شود و برکنار شود، اما بازگشتن مردم به مسیحیت از اسلام بسیار دشوارتر بود ، زیرا تعداد قابل توجهی از مسلمانان مرتد نبودند، و آنها معمولاً این کار را به عنوان افراد منزوی انجام می دهند. دو مورد اصلی تبدیل جامعه - تاتارهای قرن هفدهم روسیه و سنی های لبنان در حدود سال ۱۷۰۰ - هر دو تحت فشار و با انتظار منافع فوری برای شدن مسیحی انجام شد. امروزه ، جمعیت مسلمان بومی (یعنی نشمردن مهاجران به اروپا در طول قرن گذشته یا بومیان اخیر مسلمان شده ) پانزده میلیون نفر در اروپا زندگی می کنند، بیشتر در بالکان و تراکیای ترکیه. متراکم ترین غلظت و بیشترین تعداد (حدود ده میلیون) در استانبول با تعداد کمتری در آلبانی ، بوسنی هرزگوین ، کوزوو و مونته نگرو یافت می شود.
خاتمه
مواجهه با اسلام حدود هشتصد سال قبل از تماس با ژاپنی یا چینی، هندو یا بودایی، آفریقایی یا آمریکایی رخ داده است. در واقع ، دیدگاه های خصمانه بی نظیر اروپاییان نسبت به مسلمانان از اوایل دهه ۱۴۰۰ با ظهور اکتشافات اروپا آشکار شد، زمانی که مسیحیان به غیرمسلمانانی که با آنها روبرو شدند واکنش بسیار مطلوبتری نشان دادند و مسلمانان به عنوان دشمن دائمی با وضوح بیشتری ایستادند.
مسلمانان به عنوان تنها رقیب همیشگی اروپا در قرون وسطی، پاسخ های قدرتمندی را برانگیختند که بر تمام روابط غرب با جهان خارج تأثیر گذاشت. به نظر می رسید که این سیاره شامل دو قسمت عمده است ، یکی مسیحی ، و دیگری مسلمان. اینها معرف خود و دیگران، خوب و بد هستند. مورخ ار دبلیو سوترن پیدا میکند که "وجود اسلام ... گسترده ترین مشکل در جهان مسیحیت قرون وسطی را بود. این یک مشکل در هر سطح از تجربه بود" - عملی ، الهیاتی و تاریخی. [۲۶] عامل مسلمان بر احساس مسیحی قرون وسطی از خود ، نوآوری ، سفرهای کشف و دیدگاه های جهان خارج تأثیر گذاشت.
[۱] والتر امیل کایگی جونیور، "واکنشهای اولیه بیزانس به فتح اعراب" ، تاریخ کلیسا،ژوئن ۱۹۶۹، صص ۱۳۹-۱۴۹.
[۲] اروپا در اینجا به عنوان شبه جزیره که غربی از نصف النهار ۳۰ شرقی است ، بعلاوه جزایر مجاور آن تعریف شده است، بنابراین بیشتر روسیه و ترکیه را به استثنای استانبول مستثنی می کند. این گزارش به طور خاص بر مسیحیان در اروپای پیش مدرن متمرکز است و متعاقباً گاهی گسترش می یابد و شامل کل غرب نیز می شود.
[۳] گای ایتون ، اسلام و سرنوشت انسان ( انتشارت دانشگاه دولتی نیویورک و انجمن متون اسلامی ، ۱۹۸۵) ، ص. ۲. این تحلیل روایت متعارف ریشه های اسلام را می پذیرد.
[۴] الاین سانسو, سرزمین پریستر جان, تاریخ اکتشاف پرتغالی, (نیویورک, آلفرد ک کناف, ۱۹۴۴) ص. ۱۳۶
[۵] نورمن دانیل ، اسلام و غرب: ساخت یک تصویر (ادینبورگ: انتشارات دانشگاه ، ۱۹۵۸) ، ص. ۱۰۹
[۶] ادوارد گیبون ،انحطاط و سقوط امپراتوری روم، جلد. ۳ (لندن: کتابخانه هرکس، ۱۹۹۳) ، ص. ۴۶۹
[۷] کنت ام ستتون، "در مورد حملات مسلمانان در اژه در قرن نهم و دهم و شغل ادعایی آنها در آتن" ، مجله باستان شناسی آمریکا ، ۵۸ (۱۹۵۴): ۳۱۹.
[۸] مانفرد دبلیو ونر، "حضور عرب / مسلمان در اروپای مرکزی قرون وسطی" ، مجله بین المللی مطالعات خاورمیانه ، اوت ۱۹۸۰ ، ص. ۶۶ (با لیستی از نام های دیگر).
[۹] برنارد لوئیس ، کشف مسلمان از اروپا (نیویورک و لندن: دبلیو د نورتون ، ۲۰۰۱) ، ص. ۳۲
[۱۰] دانیل پایپس ، "چهکسیآیندهفرانسهرامینویسد؟" واشنگتن تایمس، ۷ ژوئن ۲۰۱۶.
[۱۱] دنکورت ای رستو, "میراث نظامی" در ال کارل برون, ویرایشگر, "میراثشاهنشاهی: نفوذعثمانیدربالکانوخاورمیانه" (نیویورک: انتشارات دانشگاه کلمبیا، ۱۹۹۶)، ص ۲۵۲-۲۵۳.
۱۲] دونالد اف لاچ ، آسیا در ساخت اروپا ، ج. ۱ ، کتاب ۱ (شیکاگو: انتشارات دانشگاه شیکاگو ، ۱۹۶۵) ، ص. ۲۲
[۱۳] جان میندورف، "دیدگاه های بیزانس درباره اسلام" ، مقالات دومبارتون اوکس ، ۱۸ (۱۹۶۴): ۱۳۱-۱۳۲.
[۱۴] راجر بیکن، نقل شده در ار دبلو سوترن، دیدگاههای غربی اسلام در قرون وسطی (کمبریج ، ماساچوست: انتشارات دانشگاه هاروارد ، ۱۹۶۲) ، ص. ۵۷
[۱۵] سر ویلیام مویر ، مجادله محمدی و سایر مقالات هندی (ادینبورگ: تی و تی کلارک ، ۱۸۹۷) ، ص. ۲
[۱۶] ویلفرد کانتول اسمیت ، اسلام در تاریخ مدرن (آکسفورد و پرینستون, نیوجرسی : انتشارات دانشگاه پرینستون و انتشارات دانشگاه آکسفورد, ۱۹۵۷) ص .۱۰۵
[۱۷] تحقیقات مدرن این تفسیر را احیا کرده است: به رابرت اسپنسر مراجعه کنید، آیا محمد وجود داشت؟ تحقیق درباره ریشه های مبهم اسلام (ویلمینگتن دلیور, کتابهای ای اس ای , ۲۰۱۲ ).
[۱۸] نورمن دانیل ، اسلام ، اروپا و امپراتوری (ادینبورگ: انتشارات دانشگاه ادینبورگ، ۱۹۶۶) ، ص. ۶
[۱۹] سوترن, دیدگاه های غربی درباره اسلام ، ص. ۲۸
[۲۰] ریچارد شنویکس، مقاله ای درباره شخصیت ملی (لندن: جیمز دانکن ، ۱۸۳۲) ، ج. ۱ ، ص ۹۷
[۲۱] آن ماری شیمل ، و محمد پیامبر اوست: احترام پیامبر در تقوای اسلامی (چپل هیل: انتشارات دانشگاه کارولینای شمالی ، ۱۹۸۵) ، ص. ۳
[۲۲] دانیال ، اسلام و غرب ، ص. ۱۰۷
[۲۳] فرهنگ لغت انگلیسی آکسفورد ، "Mahomet و "Mahometry".
[۲۴] برنارد لوئیس، "گیبون درباره محمد" ، ددالوس ، تابستان ۱۹۷۶، ص. ۸۹
[۲۵] مسلمانان تا سال ۱۹۲۳ در کرت زندگی می کردند، زمانی که طبق مفاد پیمان لوزان، آنها مجبور به رفتن ترکیه شدند.
[۲۶]سوترن, دیدگاه های غربی در مورد اسلام ، ص۲-۳.