فلسطینی ها سابقه ناشناخته ای در تحسین اسرائیل دارند که با شهرت آنها به فحاشی علیه اسرائیل و تلاش برای بازپس گیری مناطق عرب نشین منافات دارد.
این واقعیت این اواخر آشکارترشده است، خصوصا زمانی که نخست وزیر اسرائیل، ایحود المارت، ایده انتقال برخی مناطق عرب نشین شرقی اورشلیم را به دولت خودمختار فلسطین مطرح کرد. وی با فصاحت کلام خود اینگونه اعمال اسرائیل را در سال 1967 زیر سوال برد که: " آیا لازم بود اردوگاه پناهندگان شعفات و روستاهایی چون الساوحرا و والاجه را هم ملحق کرده و سپس اعلام کنیم که آنها هم بخشی از اورشلیم هستند؟ بنظر من پرسش دراین زمینه چندان هم دور از عقل نیست".
خلاصه کلام این که این مساله موجب اظهارنظرهایی از سوی فلسطینی ها در حمایت از اسرائیل شد (برای مثال رجوع کنید به مقاله سال 2005 من تحت عنوان "جهنم اسرائیل به از بهشت عرفات") که در آن می توان از اظهارنظرهای خیلی سخنورانه تا فعال و سیاسی یافت.
بازتاب سخنان اولمرت، پاسخ های جنگجویانه ای در پی داشت. همانطور که در عنوان یک خبر Globe and Mail نیز اینگونه آمده است: "برخی فلسطینی ها زندگی در اسرائیل را ترجیح می دهند: ساکنان اورشلیم شرقی می گویند که برای ممانعت ازالحاق به دولت خودگردان خواهند جنگید". مقاله بعنوان مثال اظهارات نبیل غیت را نقل قول کرده است که سابقه دوبار زندانی شدن در اسرائیل را دارد و بالای پیشخوان فروشگاهش پوستری از "شهید صدام حسین" نصب کرده است. تصور می رفت که او می بایست از دورنمای الحاق بخش هایی از اورشلیم به دولت خودگردان با خوشحالی استقبال کند.
ولی واقعیت اینچنین نیست، غیت بعنوان رئیس راس خمیس نزدیک شعفات از دولت خودگردان وحشت دارد و حاضر است همراه با دیگران در مخالفت با الحاقشان بجنگد. او می گوید " اگر رفراندومی برگزار می شد هیچ کس به الحاق به دولت خودگردان رای نمی داد ... و انتفاضه جدیدی برای دفاع از خودمان در مقابل دولت خودگردان شروع خواهد شد".
در دو نظر سنجی که هفته گذشته توسط Keevoon Research, Strategy & Communications و روزنامه عربی زبان As-Sennara منتشر شد از عرب های اسرائیلی در مورد الحاق به دولت خودگردان سوال شده بود که نتایج آن تایید کننده سخنان غیت بود. در پاسخ به این سوال که "آیا ترجیح می دهید که تبعه اسرائیل باشید یا دولت جدید فلسطین؟" 62 درصد پاسخ دادند که می خواهند تبعه اسرائیل باقی بمانند و 14 درصد پاسخ دادند که می خواهند به دولت آینده فلسطین بپیوندند. در پاسخ به این سوال که "آیا شما موافق انتقال مثلث ]ناحیه ای در شمال اسرائیل که اکثر ساکنان آن عرب هستند[ به دولت خودگردان هستید؟" 78 درصد مخالفت کرند و 18 درصد موافق بودند.
با درنظر نگرفتن پاسخ های "نمی دانم" و "پاسخ داده نشده"، نسبت پاسخ دهنده هایی که ترجیح می دهند در اسرائیل بمانند تقریبا برابر بوده و به ترتیب 82 و 81 درصد است. ادعای غیت در مورد این که "هیچ کس" نمی خواهد در دولت خودگردان زندگی کنند واقعیت نداشت ولی زیاد هم اغراق آمیز نبود. اقدام هزاران فلسطینی ساکن اورشلیم برای تبدیل شدن به تبعه اسرائیل از ترس دولت خودگردان پس از اظهار نظرهای اولمرت خود تایید کننده نقطه نظر اوست.
ولی چرا چنین علاقه ای در بین آنها به دولتی بوجود آمده است که مرتبا به آن در رسانه ها و محافل علمی و کلاس های درس و مساجد و سازمان های بین المللی ناسزا می گویند و بصورت روزمره علیه آن عملیات تروریستی انجام می دهند؟ بهتر آن است که انگیزه آنان را در نقل قول مستقیم از خودشان بیابیم:
- ملاحظات مالی: رانیا محمد می گوید "من نمی خواهم سهمی در دولت خودگردان داشته باشم. من بیمه درمانی و مدرسه و تمامی چیزهایی را می خواهم که با زندگی در اینجا خواهم داشت". "من بجای آن که اینجا بمانم و تحت حاکمیت دولت خودگردان قرار بگیرم، ترجیح می دهم تغییر مکان داده و در اسرائیل زندگی کنم. من سختی زندگی آنان را در دولت خودگردان دیده ام. اینجا ما مزایای زیادی داریم که آمادگی از دست دادنشان را نداریم".
- نظم و قانون: فیض عباس و محمد اوواد دو روزنامه نگار عرب و اسرائیلی اهل غزه می نویسند "از حالا دلمان برای اسرائیلی ها تنگ شده، چون آنها مهربان تر از این ]گروه های مسلح فلسطینی[ هستند که حتی نمی دانند چرا با هم می جنگند و همدیگر را می کشند. کار آنها مانند جنایت سازمان یافته است"
- بزرگ کردن بچه ها:جمیل صندوقا می گوید "من می خواهم در آرامش زندگی کنم و بچه هایم را در مدرسه ای منظم بزرگ کنم". "من نمی خواهد بچه هایم سنگ انداز یا عضو حماس باشند".
- آینده ای مشخص تر: ثمر عثمان، 33 ساله می گوید: "من می خواهم اینجا با زنم و بچه ام بمانم و نگران آینده نباشم. به این دلیل است که اقامت اسرائیل را لازم دارم. من نمی دانم که در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد"
بقیه مسایلی چون فساد و حقوق بشر و حتی عزت نفس را مطرح کرده اند ("وقتی یهودی ها در مورد مبادله ما صحبت می کنند، احساس می کنم حقوق من را بعنوان یک انسان نادیده گرفته اند").
این دیدگاه های دلگرم کننده رد کننده فضای ضد صهیونیستی حاکم بر خاورمیانه نیست، ولی نشان دهنده این است که چهار پنجم فلسطینی هایی که تجربه دست اولی از اسرائیل دارند، جاذبه های یک زندگی آراسته در کشوری نجیب را درک می کنند و این واقعیت اثرات مثبت و مهمی خواهد داشت.