گزارش های خبری از شش جمهوری عمدتاً مسلمان اتحاد جماهیر شوروی سابق در سال ۱۹۹۲ در رقابت برای نفوذ روی آنها توسط کشورهای خاورمیانه متمرکز بود. مطمئناً این رقابت وجود دارد: ترکیه، ایران و پاکستان دائماً دیپلمات ها را به آسیای مرکزی و آذربایجان اعزام می کنند، آنها تقریباً روزانه پروتکل های فرهنگی، تجاری یا امنیتی را امضا می کنند، برنامه های رادیو و تلویزیون پخش می کنند، وام را ارائه می دهند و دانشجویان را آموزش می دهند.
اما فعالیت به تنهایی تأثیر را تضمین نمی کند. در واقع، کشورهای خاورمیانه در هر زمینه زندگی در اتحاد جماهیر شوروی سابق، از امور نظامی گرفته تا اقدامات مذهبی، قدرت واقعی کمی دارند. این تعمیم به ویژه در قزاقستان و ازبکستان ، پرجمعیت ترین و قدرتمندترین کشورهای آسیای مرکزی درست است. این مورد همچنین برای آذربایجان و تاجیکستان اعمال می شود، جایی که (به ترتیب) ترکیه و ایران از بیشترین قدرت برخوردار هستند.
چرا تأثیر خیلی کمی؟ زیرا ترکیه ، ایران و پاکستان همه از محدودیت های شدیدی رنج می برند. هیچ یک از آنها از نظر فرهنگی، اقتصادی یا نظامی توانایی ایجاد حوزه نفوذ را ندارد. آنکارا در سپتامبر ۱۹۹۲ آژانس همکاری و توسعه ترکیه را برای پرداخت این مبالغ تاسیس کرد و ۱.۲ میلیارد دلار اعتبار و کمک به جمهوری های ترکی را اعلام کرد. اما فقط ۷۰۰ میلیون دلار تحویل داده شد. ویلیام وارد مگس با ارزیابی توانایی های اقتصادی فعلی ترکیه معتقد است که نمی تواند "کاری بیش از فرستادن ماشین تحریر و برنامه های تلویزیونی" به آسیای مرکزی انجام دهد. حتی رئیس جمهور تورگوت اوزال نیز اذعان کرده است که تعهدات ترکیه در زمینه کمک "فراتر از توان ما" است. همانطور که بوریس رومر توصیف می کند، بی رحمانه اما دقیقا، "بازی بزرگ" جدید قدرت در آسیای مرکزی "نه در میان قدرت های استعمار قدیمی اما در میان عوامل سابق خود، که بسیاری از آنها تازه از سلطه استعمار خارج می شوند و پیدا کردن تعریف نقش آنها سعی میکنند."
همچنین هر کشور کاستی های خاص خود را دارد. بجز تصورات مخالف غربی ها ("ترکیه قوی ترین پیوندهای تاریخی و فرهنگی را دارد")، ترکیه نه تنها از نظر جغرافیایی با آسیای مرکزی فاصله دار ، بلکه از روابط تاریخی و فرهنگی کمی با آن منطقه برخوردار است. استانبول هرگز بر آسیای مرکزی حاکم نبود. برعکس، آسیای مرکزی فقط به طور خلاصه (تحت تمرلان) بر آناتولی حکومت می کرد. عثمانی ها توجه خود را به امپراطوری گسترده خود از مجارستان تا یمن و نه ترکستان دور متمرکز کردند. در نتیجه، آنها تا کمی دهه ها قبل از جنگ جهانی اول تأثیر فرهنگی کمی داشتند. به همین ترتیب، اصلاحات کمال آتاتورک تقریباً هیچ نفوذ نداشت.
در مورد ایران، انزوای بین المللی آن بسیار جذابیت آن کشور را برای کشورهایی که از سه نسل استعمار و قرنطینه سیاسی خارج شده اند، کاهش می دهد. در عین حال، نظم اسلامی شدید و بی امان آن، به مردمان عادت به سکولاریسم را جذاب نیست. پاکستان از بی ثباتی دائمی و فقر آزار دهنده رنج می برد و بنابراین هیچ از این دو کشور می تواند قدرت را پیش افکند و نه می تواند به عنوان الگویی قانع کننده برای دیگران تقلید کردن عمل نشود.
فقدان اهرم فشار از توسط خاورمیانه نیز بیانگر خواسته های خود مسلمانان شوروی سابق است. آنها به دنبال سقوط تحت کنترل یک پایتخت های دور نیستند. خدویبردی خولیق نظروف، وزیر امور خارجه از تاجیکستان، تأکید کرد: "ما نفوذ خارجی را، چه ترکی و چه ایرانی ، در زندگی و سیاست خود رد می کنیم." "پس از سالها امپریالیسم روسیه ، ما فقط می خواهیم آزاد باشیم و در یک کشور مستقل به نام تاجیکستان زندگی کنیم." بعلاوه، مسلمانان شوروی سابق به موفقیتهای خود افتخار می کنند. آنها خود را کمتر از همسایگان جنوبی خود متمدن نمی دانند و تصوراتی را که باید از همسایگان بیاموزند رد می کنند. نرخ سواد در کجا بالاتر و مرگ و میر نوزادان کمتر است؟ چه کسی دارای پایگاه فضایی و صنایع نظامی پیشرفته است؟ و کدام کشورها تا همین اواخر به ابرقدرت شوروی هم بخشی کرد؟ به عنوان نماد افتخار شوروی سابق، تاشکند در اوت ۱۹۹۲ از اعطای صد بورسیه تحصیلی برای دانشجویان ترک برای تحصیل در ازبکستان خبر داد و نشان داد که کمکها فقط در یک جهت نخواهد بود.
این گفته است، رهبران اتحاد جماهیر شوروی سابق کاملاً مایل به بازی در کنار خاورمیانه ها هستند - برای سود. منطقه آنها فوراً به سرمایه و آموزش نیاز دارد. چاپلوسی هزینه کمی برای پرداخت این سود است. آپاراتچی هایی که هنوز بر آسیای مرکزی و آذربایجان حکومت می کنند با تملق به مافوق خود خودشان را در سلسله مراتب لغزنده حزب کمونیست پیش بردند. آنها هیچ محظور اخلاقی علیه خشنود کردن قدرت های جدید ندارند. این مسئله صرفاً تطبیق واژه شناسی آنهاست: دموکراسی جای سوسیالیسم را می گیرد، اسلام جای بی خدایی را می گیرد، بازار جای برنامه ریزی مرکزی را میگیرد، ترکی و فارسی جایگزین روسی می شوند. در واقعیت اما تغییرات بسیار کمی دارد.
بنابراین، معاون نخست وزیر ازبکستان مشکلی برای جلب نظر ترک ها نداشت و گفت: "به ما زبان و فرهنگ ترکی را بیاموزید." اسلام کریموف، رهبر سرسخت سابق کمونیست ازبکستان، هنگام ورود به تهران بدون سرخی صورت در اثر خجالت به "خاک مقدس ایران" اشاره کرد. اگر ترک ها بخواهند احساسات خود را در سیاست خود اشباع کنند، مسلمانان آسیای مرکزی با خوشحالی به آن پاسخ می دهند. بنابراین، رئیس جمهور ازبکستان در پاسخ به نخست وزیر دمیرل به مخاطبان آسیای مرکزی گفت: "نام شما در یک صفحه طلایی در تاریخ جامعه بزرگ ترک ثبت خواهد شد." رئیس جمهور ازبکستان سخنان خود را به پایان برد با شعار "زنده باد اتحاد ازبک ها و ترکها ." سود مناسبی تقریباً هر کلمه ای را بر می انگیزد. از طرف دیگر، در صورت عدم پاداش مناسب، این کلمات متوقف می شوند.