حتی یک نگاه اجمالی به تاریخ مردمان مسلمان، نقش فوق العاده ای را که مردان دارای منشاء برده در نیروهای مسلح بازی می کنند، نشان می دهد. آنها هم به عنوان سرباز و هم به عنوان افسر خدمت می کردند، سپس اغلب نقش های برجسته ای را در اداره، سیاست و همه جنبه های امور عمومی به دست می آوردند.
همانطور که این کنفرانس روشن می کند، در بسیاری از نقاط جهان از بردگان به عنوان سرباز استفاده می شده است. اما من استدلال می کنم که چیز منحصر به فردی در مورد استفاده از آنها در کشورهای مسلمان وجود دارد. در میان مسلمانان، این استفاده از برده ها کیفیت منظمی پیدا کرد که به بردگان اجازه می داد وظایف نظامی مرکزی را بر عهده بگیرند و در سلسله مراتب دولت بالا کنند، حتی گاهی اوقات آن را به دست بگیرند. من معتقدم که استفاده منظم از بردگان به عنوان سرباز متمایزترین ویژگی زندگی عمومی مسلمانان در دوران پیشامدرن است.
برای شروع، برخی اصطلاحات. برده همانطور که در اینجا استفاده می شود به معنی "شخصی با منشاء برده" صرف نظر از وضعیت بعدی او است. این اصطلاح نشان نمی دهد که آیا او بعداً در قانون آزاد است، در حقیقت یا هر دو. این کاربرد خاص مربوط به استفاده از برده در زبان بومی مسلمانان است. برده نظامی به شخصی گفته می شود که اصالت برده داشته و به روشی سیستماتیک و پس از آن به عنوان سرباز آموزش ببیند و استخدام شود. این اصطلاح در مورد همه برده هایی که در جنگ می جنگند اعمال نمی شود، بلکه فقط مربوط به کسانی است که زندگی آنها حول خدمت سربازی است. برده نظامی حتی پس از دستیابی به آزادی قانونی یا واقعی این اسم را حفظ می کند. برده داری نظامی سیستمی است که بردگان نظامی را به دست می آورد، آماده می کند و به کار می گیرد.
در تاریخ
برای یک هزاره کامل، از اوایل قرن نهم تا اوایل قرن نوزدهم، مسلمانان به طور منظم و عمدی برده ها را به عنوان سرباز استخدام می کردند. این اتفاق تقریباً در کل جهان اسلام، از آفریقای مرکزی تا آسیای مرکزی، از اسپانیا تا بنگال و شاید فراتر از آن رخ داده است. در این دوره طولانی مدت سلسله های کمی وجود داشت که هیچ برده نظامی داشته باشد.
سلسله ها. دقیقاً به دلیل برجستگی و گستردگی گسترده آن، برده داری نظامی در جهان اسلام به طور خلاصه قابل توصیف نیست. برده ها موقعیت های زیادی را پر کردند، وظایف زیادی را انجام دادند بنابراین، در اینجا نمی توان اسنادی جامع از وقایع و فعالیت های آنها ارائه داد، فقط برخی از توزیع آنها را نشان می دهد. نمونه های منتخب اهمیت، وقوع گسترده و دفعات بردگی نظامی را نشان می دهد.
سلسله های بزرگ جهان اسلام تقریباً همه به بردگان نظامی وابسته بودند. اینها دولتهایی هستند که بزرگترین مناطق را اداره می کنند، بیشترین دوام را داشتند و بیشترین نقش را در توسعه نهادهای مسلمان داشتند. من هفده سلسله برجسته را برگزیده ام. به نظر می رسد که همه آنها به جز یک به بردگان نظامی وابسته بودند. استثنا، سلسله اموی، قبل از وجود یک سیستم برده نظامی بود. با این وجود حتی آنها افراد غیر آزاد را به روشی استفاده می کردند که برده داری نظامی را پیش بینی می کرد. شرح مختصر سربازان برده در این سلسله ها زیر است:
بنی امیه (۶۶۱-۷۵۰). دولت اموی، که دفتر مرکزی آن در دمشق بو ، وابسته به مولی ها، مردانی غیر آزاده بود که به برده های نظامی شباهت داشتند. نهاد برده داری نظامی قبل از قرن نهم وجود نداشت، اما بنی امیه تا آنجا که می توانستند در جهت استفاده از همان نوع سربازان پیش رفتند.
عباسیان (۷۴۸-۱۲۵۸). سربازان برده تا اواسط قرن نهم بر ارتش و دولت عباسی بغداد تسلط داشتند. سپس، بسیار دیرتر، هنگامی که عباسیان در قرن سیزدهم احیا شدند، برده ها دوباره نقش اصلی نظامی را بدست آوردند.
امویان اسپانیا (۷۵۶-۱۰۳۱). بنی امیه در اسپانیا نیز در اوایل قرن نهم سیستم برده داری ایجاد کردند. برده ها به طور مداوم در طول زندگی این سلسله نقش زیادی داشتند. پس از انحلال آن در سال ۱۰۳۱، چندین سلسله با حاکمان منشاء در برده ظهور کردند.
بوییان (۹۳۲-۱۰۶۲). اگرچه سربازان ایلی از کوههای دیلمستان در ایران آنها را به قدرت رساندند، بوییان به سرعت سربازان برده ترک را به خدمت گرفت. این تغییر همچنین بیانگر تغییر وضعیت از جنگ پیاده به جنگ سواره نظام بود.
فاطمیون (۹۰۹-۱۱۷۱). مانند بوییان، از یک ارتش اولیه ایلی ، فاطمیان (در ابتدا از تونس، سپس قاهره) به سرعت به برده های نظامی وابسته بودند، اگرچه آنها بردهایی از ریشه های متنوع از جمله ترک، بربر، سیاه و اسلاو به کار گرفتند.
غزنویان (۹۷۷-۱۱۸۶). غزنویان شرق ایران كه توسط یك غلام نظامی كه از سامانیان شورش کرد، تأسیس شدند، بردگان ارتش خود را در درجه اول از آسیای مرکزی، دوم از هند بردند.
سلجوقیان (۱۰۳۸-۱۱۹۴). سلجوقیان سلسله را تاسیس کردند که بیشترین تاثیر را برای نهادهای مسلمان داشت. آنها به عنوان رهبران قبایل جنگجویان استپی به قدرت رسیدند اما به زودی، در ایران، از بردگان نظامی استفاده فراوان کردند. در زمان سقوط سلجوقیان، برده ها تقریباً سلطنت را تحت کنترل خود درآوردند.
مرابطون (۱۰۵۶-۱۱۴۷). اولین سلسله بزرگ مستقر در شمال آفریقا، مرابطون به عنوان یک جنبش مذهبی آغاز به کار کردند اما به تدریج شروع به بردگان نظامی خود وبستگی کردند.
موحدون (۱۱۳۰-۱۲۶۹). آنها مانند مرابطون بودند از نظر محل، ریشه های مذهبی و استفاده متوسط از بردگان نظامی.
ایوبیان (۱۱۷۱-۱۲۵۰ در مصر: تا بعداً در سایر نقاط شام). ایوبیان با شروع نیروهای آزاد کرد و ترک، بیشتر وابسته به بردگان نظامی از آسیای مرکزی بودند. تدارکات از آن آشفتگی ناشی از حملات مغول بسیار افزایش شد. سلسله ایوبیان وقتی غلامان نظامی خود تاج و تخت را غصب کردند، به پایان رسید.
سلطنت دهلی (۱۲۰۶-۱۵۵۵). سلطنت دهلی در حقیقت شش سلسله مشخص بود که همگی از بردگان نظامی استفاده می کردند. اولین آنها، مملوک ها، توسط یک سرباز برده تاسیس شد که علیه ارباب غوری خود قیام کرد. مملوک های بعدی و حاکمان دیگر نیز منشاء برده ای داشتند و بردگان در تمام مدت نقش برجسته نظامی داشتند.
حفصیان (۱۲۲۸-۱۵۷۴). حاکمان حفصی تونس بردگان سیاه پوست آفریقایی به عنوان محافظان را به کار گرفتند ، اما مشخص نیست ترکهایی که آنها کار می گرفتند آزاد بودند یا برده. در هر صورت، سربازان برده فقط نقش جزئی داشتند.
مملوک ها (۱۲۵۰-۱۵۱۷). مشهورترین سلسله برده های نظامی. تقریباً همه سربازان نه تنها شغل خود را به عنوان برده آغاز کردند، بلکه آنها دولت را در قاهره تشکیل دادند و حکومت خود را به سایر برده ها سپردند. مملوک ها برای قرن ها یک الیگارشی برده خود را دوام داشتند و بیشتر در آسیای مرکزی و منطقه دریای سیاه استخدام می کردند.
عثمانی ها (۱۲۸۱-۱۹۲۴). این سلسله مستقر در استانبول همراه با مملوکان از شناخته شده ترین سیستم برده داری نظامی برخوردار بودند. استفاده از سربازان برده از قرن چهاردهم شروع شد و تا سال ۱۸۲۶ منسوخ نشد. علاوه بر تأمین سربازان پیاده ارتش (ینی چری ها) ، بردگان بسیاری از کارهای دولت مرکزی را انجام می دادند.
صفویان (۱۵۰۱-۱۷۳۲). برده ها در برابر نیروهای ایلی که صفویان را در ایران به قدرت رسانده بودند، تعادل برقرار کردند. غلامان بیشتر از منطقه قفقاز آمده بودند و تا پایان سلسله دوام داشتند.
شریفان مراکش (سعدی و فیلالی، ۱۵۱۱-). استفاده سعدی از بردگان در ارتش در درجه دوم باقی مانده بود، اما فیلالی ها به ویژه در قرن هجدهم بسیار به آنها وابسته بودند. بردگان سیاه آفریقایی بودند.
مغولها (۱۵۶۶-۱۸۵۸). در حالی که دولت مرکزی در دهلی از بردگان فقط به صورت نامنظم به عنوان سرباز استفاده می کرد، منصبداران آنها را به طور گسترده استخدام می کرد. دولت مرکزی سربازان خود را در بسیاری از نقاط، معمولاً آزاد ، پیدا کرد.
به طور خلاصه، همه تأثیرگذارترین سلسله های مسلمان از نظر نظامی به بردگان وابسته بودند. در بسیاری، این سربازان نقش مهمی داشتند. نقش مشهود و شایع سربازان برده در سلسله های اصلی، اهمیت نظامی و سیاسی مرکزی آنها را اثبات می کند. با نگاهی فراتر از این سلسله های اصلی، روشن می شود که سربازان برده در عرض و عرض جهان اسلام جنگیده اند. شاید چهار پنجم از همه سلسله های مسلمان از آنها به طور منظم استفاده می کردند. چند مورد از گوشه های جهان اسلام (به ویژه مناطقی که توسط سلسله های اصلی ذکر شده در بالا نشان داده نمی شوند) می تواند به توضیح این کمک کند:
سلسله های مسلمان در جنوب صحرای آفریقا احتمالاً بیشترین استفاده را از سربازان برده کرده اند، واقعیتی که نشان دهنده جایگاه ویژه برده ها در اقتصاد و زندگی اجتماعی آنها است. برده ها در بسیاری از سلسله ها نقش های نظامی و سیاسی فراگیر داشتند. برخی از موارد مطالعه کرده بهتر شامل دارفور، سودان مهدیه، بورنو، امارات فولانی و تون دیون است.
برده داری نظامی در بیشتر مناطق شبه جزیره عربستان وجود دارد، به ویژه در منطقه با پیشرفته ترین نهادهای سیاسی - یمن. به عنوان مثال، یک سلسله قرن یازدهم در آنجا، نجاحیه، از یک گروه برده نظامی ظهور کردند. یکی از آخرین حوادث سربازان برده در آغاز سده ای که اکنون در حال پایان است، در مکه گزارش شد.
در هند، بردگان نظامی در شمال بیشتر از آسیای مرکزی می آمدند، در حالی که کسانی که در جنوب و شرق بودند از آفریقا بودند. به عنوان مثال، ماک عنبر، که در سالهای ۱۶۰۱-۲۶ قسمت مهمی از دکن را اداره می کرد، یک برده از نژاد آفریقایی بود. مشخص نیست که آیا بردگی نظامی به شکل کامل در شرق بنگال وجود داشته است اما به نظر می رسد احتمال دارد.
پرونده مصر. تمرکز بر استفاده از بردگان نظامی در یک منطقه یا یک دوره زمانی خاص می تواند شدت استفاده از آنها را بیان کند. در حالی که تقریباً هر منطقه ای از جهان اسلام چنین کاری انجام می شود، مصر دارای این مزیت مضاعف است که مشاهده و مطالعه آن به خوبی مشخص است.
اولین لشکرکشی مقیاس بزرگ سربازان برده در تاریخ احتمالاً آن المعتصم در سال ۸۲۸ بود که متشکل از ۴۰۰۰ ترک بود که برای مدت دو سال به مصر اعزام شدند. از آنجا که برده های نظامی در دهه های بعدی تشکیل بخش عمده ای از ارتش عباسی را تشکیل می دادند، در مصر نیز نقش بیشتری پیدا کردند و این در اواخر سال ۸۶۸ بود که پسر برده نظامی ترک، احمد بن طولون، با تکیه بر نیروهای متشکل از بردگان در درجه بزرگ ، فرماندار استان و سپس یک حاکم مستقلی شد.
زمانی که عباسیان کنترل کشور را در سال ۹۰۵ دوباره به دست گرفتند، سربازان برده نقش عمده ای در نهاد نظامی داشتند. تحت سلطنت سلسله بعدی، الإخشيديون، "بسیاری از بردگان آزاد شده اسلحه به دست گرفتند و وارد سازمان نظامی شدند، برخی از آنها به مقامات بالایی در آن دست یافتند." کافور، خواجه برده سیاه با تجربه نظامی ، در سال ۹۴۶ دولت إخشيدي را به دست گرفت (در سال ۹۶۶ رئیس رسمی آن شد) و تا زمان فتح مصر در سال ۹۶۹ توسط فاطمیون حکومت می کرد.
با ظهور حکومت فاطمیون، بردگان نظامی اهمیت جدیدی یافتند. شاید مشخصه ترین, سربازان با منشاء های گوناگون تحت رهبری شیعه جنگیدند که منجر به آشفتگی مداوم در نیروهای مسلح شد. از زمان روی کار آمدن ایوبی ها در سال ۱۱۶۹، بردگان از منشاء های آسیای مرکزی غالب شدند. با گذشت زمان، تسلط آنها بر ارتش و دولت افزایش یافت ، تا اینکه در سال ۱۲۵۰ آنها نیز این حكومت را به دست گرفتند و آن را برای بیش از دو و نیم قرن حفظ كردند. حتی پس از فتح عثمانی در سال ۱۵۱۷، بردگان نظامی و فرزندان آنها همچنان بر سیاست مصر تسلط داشتند. آنها در سال ۱۷۹۸ به ناپلئون باختند و توسط محمدعلی در سال ۱۸۱۱ مورد قتل عام قرار گرفتند، که به این ترتیب نقش در زندگی عمومی مصر پایان یافت. برخی از فرزندان آنها که مصری ترک نامیده می شوند، تا زمان سرنگونی ملک فاروق توسط جمال عبدالناصر در ۱۹۵۲، سمتهای مهمی را حفظ کردند.
سیستم
آیا سیستمی وجود داشت؟ ما بسیاری از حقایق را در مورد بردگان نظامی می دانیم اما در مورد برده داری نظامی تقریباً هیچ چیز را نمی دانیم. اگرچه برده های نظامی تقریباً در همه سلسله های پیشامدرن مسلمان بین اسپانیا و بنگال ظاهر می شدند، وجود سیستم که آنها را آماده و به کار گرفته است در فقط موارد کمی شناخته شده است. این وضعیت جالب دانش, اطلاعاتی را در منابع معاصر منعکس می کند. اگرچه نویسندگان از بردگان نظامی به عنوان افراد کاملاً آگاه هستند، به نظر می رسد که نویسندگان متوجه نشده اند که یک سیستم برده داری نظامی را عملی می کرد. در متون قابل توجه و متنوع ادبیات پیشامدرن مسلمان، فقط تعداد انگشت شماری از نویسندگان - به ویژه نظام الملک و ابن خلدون - این سیستم را شناختند و آن را توصیف کردند.
علی رغم عدم آگاهی معاصران، سیستم برای به دست آوردن، آموزش و بکارگیری بردگان نظامی وجود داشت. بازسازی پر زحمت از شواهد پراکنده، این سیستم را در چندین سلسله، به ویژه برای چندین قرن سیزدهم و بعد، تاسیس کرده است. سازمانهای مملوک و عثمانی مشهورترین هستند، اما ما همچنین در مورد سیستمهای مناطق دیگر جهان اسلام ایده داریم. هرچند که جزئیات از هر یک متفاوت از دیگری باشد، یک مقایسه ای نشان می دهد که همه آنها از این ویژگی های مهم برخوردار هستند: کسب سیستماتیک، آموزش سازمان یافته و استخدام بردگان به عنوان سربازان حرفه ای.
به طور خلاصه، این سیستم به این شکل عمل می کند: برده نظامی متولد غیر مسلمان در مناطقی که تحت کنترل مسلمانان نیست، توسط یک شخصیت حاکم مسلمان به عنوان جوانی به دست آمد که به اندازه کافی بزرگ شده است تا بتواند آموزش ببیند اما هنوز آنقدر جوان است که بتواند توسط آن ترغیب کرده شد. او که به عنوان یک برده در یک کشور اسلامی آورده شده بود، به اسلام گروید و وارد یک برنامه آموزش نظامی شد، حدوداً پنج تا هشت سال بعد به عنوان یک سرباز بزرگسال ظهور کرد. اگر توانایی های ویژه ای داشت، می توانست در ارتش یا (گاهی) در دولت به هر ارتفاعی برسد. در حالی که بیشتر برده های نظامی عمر بزرگسالان خود را در ارتش حاکم می گذراندند، آنها فقط سرباز نبودند بلکه یکی از عناصر اصلی نخبگان حاکم در بیشتر سلسله های مسلمان بودند.
نابینایی معاصران نسبت به سیستم برده داری نظامی بزرگترین مشکلی است که یک مورخ مدرن که می خواهد آن را مطالعه کند با آن روبرو است. اما اگرچه هیچ چیز نمی تواند جای خالی منابع را بگیرد، خواندن گسترده و تفکر دقیق می تواند این نهاد دست نیافتنی را دوباره زنده کند. اطلاعات مربوط به بردگی نظامی قبل از قرن سیزدهم ناچیز است. دیوید آیلون، برجسته ترین محقق این نهاد، از آن زمان ها دست برداشت: "اطلاعات ما در مورد سیستم مملوک از مبدا تا ۱۲۵۰ به شدت محدود است. تردید است که منابعی که باید بدانیم می توانند برای دادن نور زیاد در آن دوره طولانی وجود داشته باشند." تحقیقات من در مورد دو قرن اول اسلامی نتیجه گیری ایالون را تأیید می کند: منابع حتی برای سوال در مورد وجود یک سیستم، مدارک کافی را ارائه نمی دهند، چه رسد به بازآفرینی آن.
فرضیات. بنابراین، برای مطالعه سیستم، فرد با فرض وجود آن شروع می شود. دو فرض زیر می تواند پایه ای برای انجام این کار باشد:
۱. هرگاه سربازان با منشاء برده به یک نیروی نظامی مسلط تبدیل شوند، باید نظامی برای به دست آوردن، آموزش و بکارگیری آنها وجود داشته باشد. برده ها می توانند به صورت غیر سازمان یافته نقش پشتیبانی، کمکی یا اضطراری را برای ارتش به عهده بگیرند، برای تبدیل شدن به یک قدرت بزرگ مستقل از آنها باید به طور سیستماتیک استفاده شود. این یک نظریه نیست بلکه یک فرض است. برده ها در بسیاری از سلسله های مسلمان به قدرت غالب دست یافتند که ما به سختی می توانیم اثری از یک سیستم برای آنها داشته باشیم. با این وجود این فرضیه در خوانش مقایسه ای سیستم های برده تأیید می کند. به طور خاص، دو واقعیت از آن پشتیبانی می کند: وقتی یک برنامه آموزشی وجود داشته باشد، غلامان غالباً اهمیت فوق العاده ای پیدا می کنند (به عنوان مثال، عباسیان تحت حکومت معتمد، سلجوقیان ، مملوکان، عثمانی ها ، تونس زیر نظر بیگان و دارفور ) در خارج از جهان اسلام، که هیچ سیستم وجود ندارد، بردگان هرگز چنین برجستگی پیدا نکردند.
۲. سیستم بردگی نظامی باید حداقل سی سال قبل از قدرت گرفتن برده های نظامی وجود داشته باشد. سی سال یک زمان تقریبی بین آموزش بردگان در یک گروه (در حدود پانزده سالگی) و برجسته شدن آنها (در حدود چهل و پنج سالگی) است. همچنین ممکن است بردن قدرت برای بردگان بسیار بیشتر طول بکشد، یا ممکن است هرگز چنین کاری نکنند، اما پیشرفت آنها در کمتر از سی سال به یک نقش مهم نظامی و سیاسی بسیار بعید به نظر می رسد.
در ترکیب، این دو فرض به من اجازه می دهد که حداقل سی سال قبل از سلطه بردگان بر یک سلسله، وجود یک سیستم برده نظامی را فرض کنم. به عنوان مثال، ایوبی ها قدرت خود را به بردگان نظامی خود در سال ۱۲۵۰ از دست دادند. این بدان معنی است که حداقل از سال ۱۲۲۰ سیستمی وجود داشت.
خود سیستم. از لحظه تصمیم یک حاکم یا اشراف دیگر برای به دست آوردن برده های نظامی، هنگام انتخاب تازه سربازها مراقبت ویژه ای می کند. به طور خاص، صاحب احتمالی به دنبال دو ویژگی است: پتانسیل نظامی و انعطاف پذیری. ترجیح برای جوانان با منشاء نجیب و گرانی که برای افراد برجسته پرداخت می شود، نشان دهنده علاقه ارباب در یافتن افراد با صلاحیت بیشتر به عنوان برده های نظامی است. در یک مورد مشهور، گفته می شود که المنصور قلاوون الالفی، سلطان مملوک (حدود ۱۸۰-۱۲۹۰) آخرین قسمت نام خود را (الف، عربی "هزار") از خود دریافت کرده استا از قیمت خرید قابل توجه، ۱۰۰۰ دینار. معیارهای انتخاب همچنین منابع جغرافیایی بردگان نظامی را تعیین می کند، زیرا در برخی مناطق شناخته شده است که سربازان بهتری نسبت به مناطق دیگر تولید می کنند. بنابراین، در حالی که غلامان هندی غالباً جنگ نمی کنند، برده های مرد آسیای مرکزی تقریباً بطور همیشه می جنگند.
علاوه بر کیفیت بالا، یک ارباب به دنبال وفاداری بالقوه در بردگان نظامی خود است. یک ارباب با به دست آوردن بردگان جوان و خارجی روابط قوی را تضمین می کند. می توان برده های عادی را وادار به انجام کارهایشان کرد (حتی شامل برخی از وظایف نظامی)، اما بردگان نظامی باید متقاعد شوند. از آنجا که این افراد تقریباً همیشه مسئولیتهای بزرگی را به عهده می گیرند و آزادی عمل قابل توجهی را کسب می کنند، پیوندهای شخصی بین ارباب و برده وی بسیار مهم است. بچگان با تأثیرپذیری شدن بیشتر از بزرگسالان، ارباب در به دست آوردن جوانان از هیچ تلاشی فروگذار نمی کند. او پسرهای هفده ساله را می پذیرد اما حدود دوازده ساله پسر را ترجیح می دهد. در آن سن آنها هنوز بسیار قابل آموزش هستند اما از قبل در هنرهای رزمی مردمان خود مهارت دارند. انتقال این مهارت ها به ارتش ارباب یکی از مزایای اصلی بردگی نظامی است. از میان ویژگیهای بیشماری که در یک برده نظامی مورد نظر است، جوانگی بدون شک مهمترین آنها هستند. ریشه های نجیب، پتانسیل بالا و خارجی بودن همه کمک می کنند، اما جوانی بیشترین اهمیت را دارد، زیرا این کیفیت به تنهایی برای اطمینان از موفقیت در مرحله بعدی، برنامه آموزش, کافی است.
یک مالک برده، بیگانگان را استخدام می کند زیرا منشاء خارجی آنها نیز حساسیت آنها به قالب سازی را افزایش می دهد. مالک می تواند با از بین بردن هرگونه روابط خارج از خانه فوری خود و مجبور کردن وی به وابستگی کامل به دنیای کوچک ارباب و برده های دیگر، یک خارجی را منزوی کند. برای تکمیل این انزوا، اکثر برده های نظامی بی خبر از زبان کشوری که در آن خدمت می کنند، به صحنه می آیند.
وضعیت ویژه برده نظامی در اولین سالهای اسارت حتی بیشتر نمود پیدا می کند. وی در بدو ورود به کشور جدید خود با تجربه های زیادی روبرو می شود که قصد دارد او را برای یک حرفه نظامی آماده شود. بدیهی است که برای استفاده موثرتر برده، نمی توان او را مستقیماً در ارتش ثبت نام کرد بلکه باید راههای آن را بیاموزد و وفاداری های جدیدی را شکل دهد. دوره گذار در خدمت تبدیل او از پسری بی اراده، بیگانه به سربازی ماهر و وفادار است. توانایی ها، جوانی و انزوای او همراه با كامل برنامه آموزشی برای اطمینان از این تغییر است. در زمانی که از بردگان عادی برای کار خود بهره برداری می شود، بردگان نظامی تحت آموزش و آموزش قرار می گیرند. این سالهای طولانی تحصیل و تغییر جهت مجدداً تقابل بین آنها را بیشتر می کند.
برنامه آموزش هسته اصلی برده داری نظامی است. برای درک دستاوردهای این سربازان، باید آموزش آنها را مطالعه کنیم، زیرا این تجربه زندگی کل بزرگسالان آنها را شکل می دهد. در حالی که برده های آموزش ندیده مهارت و وفاداری مشکوکی را ارائه می دهند، فقط برای عملکردهای محدود نظامی مناسب است، برده های آموزش دیده هر موقعیت مهارت و مسئولیت را پر می کنند. این برنامه حدود پنج تا هشت سال طول می کشد و یک هدف دوگانه دارد: توسعه مهارت ها و تشویق به وفاداری. مهارت ها از طریق یک برنامه فشرده آموزش جسمی و معنوی آموزش داده می شوند، و تأکید بیشتری بر موارد قبلی می شود. از طریق بازی ها، مسابقات، شکارها و مواردی از این دست ، افراد تازه وارد به طور مداوم در ورزش های رزمی ورزش می کنند. محصول این یک سرباز فوق العاده آموزش دیده و بسیار منظم است. یا، اگر از نظر عقلی امیدوارکننده ارزیابی شود، ممکن است یک برده بیشتر آموزش ببیند و برای کارهای دولتی آماده شود.
آموزش هدف دیگری نیز دارد: تغییر هویت استخدام شده. او به عنوان یک بیگانه مشرک با وفاداری فقط به مردم خود شروع می کند. با پایان دوره گذار او یک مسلمان است، در آداب و رسوم کشور جدید خود متبحر و به ارباب و برده های دیگر خود بسیار وفادار است. در نتیجه، بردگان نظامی به طور معمول ثابت می کنند قابل اعتمادترین و وفادارترین نیروهای ارباب خود هستند.
با پایان دوره آموزش، بردگان نظامی به ارتش می پیوندند. هیچ نقش پشتیبانی ، کمکی یا اضطراری در اینجا وجود ندارد: آنها به عنوان سربازان حرفه ای تمام وقت ثبت نام می کنند. ارباب شان مستقیماً از آنها حمایت مالی می کند، بنابراین هیچ منافع رقابتی برای انصراف آنها از خدمت سربازی ندارند. بردگان نظامی وظایف اصلی نظامی را انجام می دهند و بارهای سنگینی بر دوش دارند. آنها در تمام طول سال خدمت می کنند، سپاه نخبه تشکیل می دهند، بسیاری از افسران را تأمین می کنند و به سرعت در سلسله مراتب نظامی بالا می کنند. در اینجا هیچ لیست کاملی از فعالیت های آنها ارائه نمی شود. در شرایط مختلف، آنها هر وظیفه نظامی قابل تصوری را به عهده می گیرند.
ریتم. یک سلسله جدید معمولاً در زمان رسیدن به قدرت به سربازان برده وابسته نیست. آنها معمولاً دو یا سه نسل بعد ظاهر می شوند، زیرا یک حاکم تلاش می کند تا با منابع جدید, سربازانی را که قابل اعتماد نیستند جایگزین کند. به طور معمول، الگوی به شرح زیر است: برده های نظامی ابتدا به عنوان محافظ بدن سلطنتی به حاکم خدمت می کنند، سپس به قسمت های دیگر اطرافیان او منتقل می شوند و از آنجا به ارتش، دولت و حتی به سمت دولت استانی می روند. از آنجا که حاکم به طور فزاینده ای به بردگان نظامی اعتماد می کند، آنها پایگاه های قدرت مستقلی را بدست می آورند و گاهی اوقات امور را به دست خود میگیرند، یا حاکم را کنترل می کنند یا حتی موقعیت او را غصب می کنند. نه همیشه: با این وجود، در بسیاری از موارد، هنگامی که عاقلانه از آنها استفاده می شود، بردگان نظامی برای مدت طولانی خدمت شایسته و وفاداری به اربابان خود می کنند.
تفاوت از سایر بردگان
برخلاف همه برده های دیگر، برده نظامی زندگی خود را وقف خدمت سربازی می کند. ویژگی های مشخصه او از این واقعیت ناشی می شود که به عنوان سرباز کار می کند. از زمان که بدست آورده شد تا زمان بازنشستگی، او متفاوت از سایر بردگان زندگی می کند، زیرا در یک سیستم مادام العمر با قوانین و منطق خاص خود شرکت می کند. به طور خاص، او با دو نوع دیگر برده فرق دارد: بردگان عادی که اتفاقاً درگیر جنگ می شوند و بردگان دولتی.
بردگان عادی در جنگ. برده های عادی همه کسانی هستند که در ارتش یا دولت نیستند. آنها به ذهن می آیند وقتی که آدم برده داری در شکل معمول آن فکر می کند: خدمات خانگی یا نیروی کار در یک کار اقتصادی. چنین برده هایی اتفاق می افتد که گاه گاهی می جنگند، اما کاملاً متفاوت از بردگان نظامی هستند. به خاطر مقایسه با برده های عادی، زندگی یک برده نظامی ممکن است به سه قسمت تقسیم شود: تحصیل، انتقال و اشتغال. در هر مرحله الگوی زندگی او با برده عادی تفاوت فاحشی دارد.
اختلافات با مالکیت آغاز می شود، زیرا تصرف یک برده نظامی بسیار محدودتر از بردگان عادی است. در حالی که حتی یک فقیر نیز می تواند یک برده عادی داشته باشد، اما تنها شخصیت های برجسته سیاسی - حاکم ، مقامات وی، رهبران استانی - می توانند برده های نظامی داشته باشند، زیرا آنها نماینده قدرت نظامی هستند. در واقع بیشتر برده های نظامی متعلق به حاکم و دولت مرکزی هستند. این مالکیت انحصاری به این معنی است که بردگان نظامی همیشه هوای نادر تنفس می کنند و با قدرتمندان شرکت می کنند.
بعلاوه، در حالی که تصمیم به خرید یک برده عادی در درجه اول یک مسئله اقتصادی است (آیا ارباب می تواند از عهده خدمات داخلی خود برآید یا از فعالیتهای اقتصادی یک برده سود می برد؟)، تحصیل یک برده نظامی به ملاحظات نظامی بستگی دارد. این امر همچنین به در دسترس بودن بردگانی که برای این نوع کارها مناسب تشخیص داده می شوند بستگی دارد. ارباب بر توانایی های بیشتر از توانایی های مورد نیاز بردگان عادی اصرار دارد. در حالی که هرکس می تواند آب حمل کند یا برای نمک حفاری کند، یک سرباز آینده باید مسئولیت های سنگین تری را بر عهده بگیرد. در نتیجه، تجارت برده های نظامی برای خود محرک و ریتمی خاص است. یک ارباب به دنبال بردگان معمولی در میان بزرگسالان که در اوج بهره وری اقتصادی خود هستند است؛ برده های نظامی را که بسیار جوان تر ترجیح می دهد، بنابراین می تواند آنها را قالب بزند.
برخلاف بردگان عادی، آنها معمولاً به ستون اصلی ارتش هایی که خدمت میکنند تبدیل می شوند. و در حالی که بردگان عادی به افراد خصوصی تعلق دارند، بردگان نظامی به رهبران تعلق دارند. بنابراین اولی ها تمایل دارند در کنار اربابان خود بجنگند، در حالی که دومی سپاه بزرگی تشکیل می دهند و در واحدهای جداگانه برده می جنگند.
به دلیل قدرت نظامی، زندگی این مردان با زندگی برده های عادی تفاوت چشمگیری دارد. آنها به دور از بودن حقیر بردگان داخلی و یا کارگران خدمتکار، از احترام و قدرت سربازان برخوردار هستند. اگرچه برده، آنها بخشی از نخبگان حاکم هستند. آنها اسلحه دارند، به حاکم دسترسی دارند، موقعیت های مهم را پر می کنند و از تجملات ثروت و قدرت لذت می برند. در واقع، آنها از مزایای بسیاری برخوردار هستند که اکثر مردان آزاده قادر به دستیابی به آنها نیستند و در نتیجه، وضعیت برده آنها هیچ لکه ای ندارد. برعکس، به یک نشان تمایز تبدیل می شود. برده داری، در یک وارونگی فوق العاده ، به قدرت و برتری اجتماعی دسترسی می یابد که تولد آزاد ممکن است آن را انکار کند. مردان آزاد به دور از تحقیر دانستن آن، به این مقام طمع دارند و بردگان با حسادت از آن محافظت می کنند. البته هیچکدام از اینها برای بردگان عادی صدق نمی کند.
قدرت در اختیار بردگان نظامی آنها را قادر می سازد تا بر سرنوشت خود کنترل کنند. بردگان عادی فقط زمانی آزاد می شوند که ارباب آنها تصمیم بگیرد آنها را آزاد کند. آنها می توانند فرار کنند یا شورش کنند، اما این تلاش ها معمولاً ناکام می ماند. شورش های برده می تواند باعث آشفتگی های بزرگی شود و دولت ها را سرنگون کند، اما آنها بردگان را برای مدت طولانی در قدرت قرار نمی دهند. اوضاع بردگان نظامی چقدر متفاوت است! آنها معمولاً با تغییر تدریجی در روابط با ارباب خود را آزاد می کنند. با گذشت زمان، آنها از زیردستان او تبدیل به یک نیروی نظامی مستقل می شوند. این فرصت به دست آوردن قدرت از درون کاملاً برای بردگان عادی بسته است.
برده های دولتی. یک حاکم ممکن است از بردگان خانگی خود به عنوان کارگزاران سیاسی استفاده کند. آنها سپس از جایگاه بالای بردگان نظامی برخوردار هستند اما سرباز نیستند. اگر یک حاکم به کارگزارانی قابل اعتماد احتیاج داشته باشد، برده های دولتی قدرت سیاسی به دست می آورند، زیرا به عنوان برده های داخلی کاملاً تحت کنترل او هستند و با وفاداری بسیار به او خدمت می کنند. فاقد هرگونه پایگاه قدرت به غیر از نفع او، چنین افرادی ایده آل برای استاد خود هستند. و اگر او بخواهد به کارهای لذت بخش بازنشسته شود، آنها می توانند مسئولیت های دولت را بدون تهدید موقعیت او به عنوان حاکم بر عهده بگیرند.
برده های دولتی در همه دنیا یافت می شوند. در اروپا ، بردگانی سزار در امپراتوری روم مشهورترین و بهترین مطالعه کرده نمونه را هستند, اما آنها بسیار منحصربه فرد نیستند. یکی برده های دولتی را می یابد، به عنوان مثال، در پادشاهی های گوتیک شرقی، وندال، و بورگوندی. آنها در آلمان قرون وسطایی به عنوان مینیستریالس نامیده می شدند. و در مسکووی، آنها چندین قرن بر دولت مرکزی و استانی تسلط داشتند تا حدود ۱۵۵۰. در خارج از اروپا، استفاده چینگ از مدیران برده شاید بهترین نمونه باشد. حضور آنها در اتیوپی ممکن است به دلیل تقلید از الگوهای مسلمان بوده باشد.
علی رغم جایگاه و قدرت بالایی که بردگان دولت و بردگان نظامی دارند، این دو گروه تفاوت اساسی دارند. در حالی که برده های دولت از بین خادمان حاکم انتخاب می شوند، بردگان نظامی سرباز هستند. برده های دولتی نمی توانند پایگاه قدرت خود را ایجاد کنند و تقریباً هرگز ارباب خود را تهدید نمی کنند. اما برده های نظامی می توانند چنین پایه ای را از درون سپاه خود بسازند و از آن برای ایستادگی در برابر حاکم استفاده کنند. تفاوت در اینجا با منشاء و نه عملکردها توضیح داده می شود، زیرا بردگان دولتی می توانند وظایف نظامی را بر عهده بگیرند و بردگان نظامی اغلب انتصابات اداری را دریافت میکنند، حتی اگر فرماندهی نظامی داشته باشند، بردگان دولتی فقط کارگزاران ارباب خود هستند. با این وجود بردگان نظامی در مناصب اداری یا سیاسی پایگاه نظامی خود را حفظ می کنند و می توانند از آن قدرت سیاسی مستقل ایجاد کنند. ارتباطات نظامی، همبستگی گروهی و روابط نزدیک آنها با حاکم، آنها را به سمت طیف وسیعی از مناصب سوق می دهد - به عنوان مشاور شخصی، مدیران ارشد، استانداران استان ، ماموران ویژه، عوامل محرمانه و غیره. در صورت پس از ورود آنها به اطرافیان حاکم، به سلطه دربار و سپس دولت مرکزی ادامه می دهند و حتی گاهی اوقات خود قلمرو را در اختیار می گیرند. این فرصتهای فراوان به طور منحصر به فرد در اختیار بردگان نظامی قرار دارد.
بازتاب ها
دو نتیجه گیری کوتاه. اولاً، چرا برده داری نظامی چنین نقشی اساسی در جهان اسلام داشته است؟ بردگی سیستماتیک سربازان قطعاً نه یک قانون اسلامی است و نه یک عمل خاورمیانه ای است. بلکه فکر می کنم ناشی از عدم اجرای احکام و آرمان های اسلامی توسط حاکمان در زندگی عمومی، خروج عموم مردم مسلمان از زندگی عمومی و نیاز حاکمان به بیرون رفتن و یافتن جایگزین های قابل اعتماد باشد. وقتی مردم مسلمان فهمیدند كه نظم عمومی آنها با آن اهداف مطابقت ندارد، از ارتش خود كناره گرفتند و حاكمان را مجبور كردند كه به دنبال سربازان در جای دیگر باشند، كه به نوبه خود منجر به توسعه برده داری نظامی به عنوان راه حل شد. از این نظ ، این سیستم نمادی از عدم امکان تاریخی رسیدن مردم مسلمان به اهداف سیاسی و نظامی است که توسط دین آنها تعیین شده است.
دوم، این استفاده مسلمانان از بردگان به عنوان سرباز, بی نظیر است. برخلاف استفاده نهادینه شده از بردگان به عنوان سرباز در جهان اسلام، بردگان در جاهای دیگر به عنوان نیروهای اضطراری، نگهدارنده های شخصی، كمك ها یا علوفه توپ می جنگیدند. در هیچ کجای دیگر، آنها به طور منظم به عنوان سربازان حرفه ای مورد استفاده قرار می گرفتند، و کمتر از آن به عنوان ابزاری تقریبا جهانی برای کشورداری ها استفاده می شد. همچنین، باید اشاره شده است که چند نمونه سیستماتیک استفاده غیر مسلمانان از برده ها، تنها از قرن شانزدهم، مدتها پس از استقرار و گسترش نظام مسلمانان، آغاز می شود. به جز این موارد غیر معمول، مسلمانان به تنهایی انتخاب سرباز از طریق بردگی کردند.