جدا زندگی کردن
اگرچه دو دهه از پیوستن دوباره اورشلیم در جنگ ۱۹۶۷ می گذرد، این شهر همچنان تقسیم شده است. مرز بین المللی، دیوارهای بلند و نیروهای مسلح ترک شده اند، اما چیزها کمتر از آنچه آدم انتظار داشت تغییر کرده است. عربها در اورشلیم شرقی، یهودیان در اورشلیم غربی زندگی می کنند، و آنها اغلب با هم مخلوط نمی شوند. آنها جدا زندگی می کنند، جدا کار می کنند و جدا از هم بازی می کنند.
این را چندی پیش فهمیدم ، وقتی لازم بود از شرق به اورشلیم غربی بروم. تاکسی با خط عربی روی درب ماشین متوقف شد, راننده عرب بود. او به مقصد من، یک رستوران معروف در مرکز اورشلیم یهودی، گوش داد و پوچ نگاهم کرد. من، خارجی ، به او درعربی برای او توضیح دادم كه كجاست و چگونه باید به آنجا برود. راننده سعی کرد دستورالعمل های من را دنبال کند اما به سرعت گم شد. ما در قسمت اشتباه شهر قرار گرفتیم - و من یک ساعت برای شام تأخیر کردم. این که یک راننده تاکسی عرب می تواند از اورشلیم یهودی بی اطلاع باشد، بیش از نیمی از شهر کوچکی که در آن زندگی می کند، جدا بودن نامحدود دو جامعه در اسرائیل را نشان میدهد.
همین الگوی جدایی - هرچند به میزان کمتری - در بقیه اسرائیل وجود دارد. عربها در ناصره پایین زندگی می کنند، و یهودیان در ناصره علیا. عربها در یافا و یهودیان در تل آویو زندگی می کنند. این دو قوم تقریباً هرگز در یک بلاک خانه مشترک نیستند، مطمئناً هرگز هم ساختمان. در شهرهایی که بعضی اوقات در کنار هم زندگی می کنند، مانند حیفا، رامالله و لاد، عایق بندی بین یهودیان و اعراب به همین نسبت شدید است. یهودیانی که به اورشلیم شرقی نقل مکان کرده اند، مکانی را انتخاب کرده اند که از نظر جسمی از جمعیت عرب جدا شده باشد - محله یهودیان شهر قدیمی از خیابانهای عرب تقریباً غیرقابل دسترسی است.
این الگو به طور تصادفی اتفاق نیفتاده است. از زمان پیدایش صهیونیسم در دهه ۱۸۶۰، تفکیک یهودیان و عربها یک قاعده بوده است، زیرا شهرک نشینان یهودی سعی در به حداقل رساندن ارتباط با اعراب داشتند و اعراب ترجیح می دادند یهودیان در فاصله باشند. صهیونیستها از اولین شهر مدرن یهودی ریشون لتسیون در سال ۱۸۸۲ تقریباً هرگز به شهرکهای موجود عرب نقل مکان نکردند بلکه از ابتدا در مناطق خالی از سکنه شروع کردند. تأسیس تل آویو در ۱۹۰۹، ایلات در ۱۹۴۹، ناصره علیا در ۱۹۵۶ و كريات أربع در ۱۹۷۸ همگی با این الگو مطابقت دارند. به همین ترتیب، شهرهای کوچک و روستاها تقریباً به طور کامل توسط عرب ها یا یهودیان آباد می شوند. صهیونیست ها به خرید زمین های بایر و سایر مناطق غیر کشت شده از اعراب کردند. بنابراین، روستاها و مزارع یهودیان در سرتاسر اسرائیل در زمین غیر مهمان نواز که عربها خالی از آن باقی مانده اند واقع شده اند. نتیجه یک لحاف جدایی در سراسر کشور است.
شهرک سازی یهودیان در کرانه باختری که معمولاً از همسایگان عرب خود جدا هستند، نمونه ای از این الگو هستند. در یک تپه عرب ها و در یهودیان دیگر زندگی می کنند. به عنوان مثال العيزرية و معالي أدوميم، شهرهایی با هرکدام با ۱۰ هزار نفر جمعیت، در کرانه باختری خارج از اورشلیم با یکدیگر روبرو می شوند. اولی کاملاً عرب است، دومی کاملاً یهودی است. این دو حداقل تماس دارند. شهر یهودی بر روی تپه ای که قبلاً استفاده نشده بود واقع شده است و سرزمین هیچ کس مزارع دو قوم را تقسیم می کند. معالي أدوميم حتی جاده هایی ساخته است که مناطق عربی اجتناب کند و شهر به اسرائیل وصل کند. در واقع ، کرانه باختری جاده های عربی و جاده های یهودی دارد.
شاید حساس ترین حوزه روابط عرب و یهود مربوط به جنسیت و ازدواج باشد. فقط شواهد حکایتی در دسترس است، اما به نظر می رسد که تعداد زوج های بین دین کم است. از این موارد، بیشتر با الگوی مردان عرب و یهودیان زن متناسب است. باز هم، گزارش های حکایتانه نشان می دهد که بیشتراین روابط در دانشگاه شکل گرفته است، فقط نهاد اصلی که اعراب و یهودیان در آن زندگی می کنند و در کنار یکدیگر کار می کنند.
فعالیتهای جداگانه پدیده جدیدی نیست، اما سالهاست که یک واقعیت زندگی است. بنابراین، هنگامی که انگلیس کنترل فلسطین را بدست گرفت و به فکر تشکیل یک نیروی دفاعی فلسطین متشکل از نیروهای محلی افتاد، آنها به دو گردان فکر کردند، یکی یهودی و دیگری عرب. آنها به وضوح تشخیص دادند که
چه مشکلی در پی آمیختن دو جامعه به وجود خواهد آمد.
تلاش های گاه و بیگاه برای شکستن این تقسیمات از مقاومت هر دو طرف برخوردار است. این مشکلات همیشه به وجود می آید، خواه اعرابی باشند که می خواهند با انتقال به بخش یهودیان ناصره شرایط خود را بهبود ببخشند، یا اینکه این یهودیانی هستند که می خواهند حضور تاریخی خود را در هبرون دوباره برقرار کنند. جای تعجب نیست که آزمایشات در یکپارچگی زندگی چندان مورد پسند اعراب و یهودیان نیست. شهرک کشاورزی مختلط (موشاو) نس زیونا در دوره قیمومت آغاز شد. برجسته ترین تلاش برای گردهم آوردن دو جامعه ناوه شالوم است که در سال ۱۹۷۸ در خارج از اورشلیم تاسیس شد. علیرغم کمکهای قابل توجه از خارج، این شهر فقط شصت نفر ساکن دارد، از جمله هفت خانواده یهودی و شش خانواده عرب.
ژرفای جدایی
جدایی در اسرائیل به تمام جنبه های زندگی گسترش می یابد. یهودیان و عرب ها نه تنها جدا از هم زندگی می کنند. آنها همچنین جداگانه عبادت، کار، معاشرت و بازی می کنند. همین فیلم آمریکایی ممکن است همزمان در دو سالن نمایش در اورشلیم به نمایش درآید با یک گروه تماشاگر کاملاً عرب و دیگر گروه تماشاگر کاملاً یهودی بازی کند. اعراب تمایل دارند به سیاستمداران عرب، یهودیان به یهودیان رای دهند. این الگو جوان یاد گرفته می شود. به استثنای ناوه شالوم، در هیچ جای اسرائیل کودکان عرب و یهودی در یک کلاس نمی نشینند.
فهرست تلفنی عرب زبان اورشلیم جنبه دیگری از این تفکیک را برجسته می کند. شرکت تلفنی اسرائیل دایرکتوری به زبان عربی منتشر نمی کند، بنابراین کارآفرینان عرب فهرست اختصاصی خود را برای قدس منتشر کرده اند. آنها همه نامهای یهودی را حذف کردند و فقط نامهای عربی را منتشر کردند. فرضیه پشت حذف - که عربها یهودیان را تلفن نکنند - حاکی از موارد زیادی درباره زندگی روزمره است.
خطوط اتوبوس به همان اندازه آشکار است. اعراب با اتوبوس هایی که متعلق به اعراب هستند و توسط آنها رانندگی می کنند سفر می کنند. یهودیان با اتوبوس های متعلق به یهودیان و توسط آنها رانندگی استفاده می کنند. این دو مردم هر زمان که ممکن باشد از هم جدا سفر می کنند، حتی وقتی مسیرهایشان با هم تداخل دارند. به عنوان مثال، دو شرکت مجزا در مسیر بین اورشلیم و بیت لحم خدمت می کنند. یکی که اعراب استفاده می کنند از یک ایستگاه در قدس شرقی ترک شود. یهودیان از یکی که از اورشلیم غربی ترک شود, استفاده می کنند. یک عرب در سفر در خط یهودی و همچنین یهودی در خط عرب هیچ مشکلی ندارد، اما دو ملت ترجیح می دهند از تماس با یکدیگر جلوگیری کنند.
همانطور که این مثالهای فراوان نشان می دهد، مسیرهای اعراب و یهودیان فقط عبور می کنند وقتی که هدف خاصی یکی از آنها را به سمت قسمت بیگانه شهر ببرد. عرب ها به طور معمول در مناطق یهودی شهرها وقت نمی گذرانند. آنها برای کار به اورشلیم غربی یا تل آویو می روند. به همین ترتیب، یهودیان از قسمت های عربی دوری می کنند. آنها عمدتاً از راه قدس شرقی عبور می کنند تا در دیوار غربی نماز بخوانند. آنها برای زندگی شبانه در شهر قدیمی تازه بازسازی شده (و متعلق به یهودیان) به یافا می روند. وقتی عرب و یهودی با یکدیگر روبرو می شوند، معمولاً بدون کلام می گذرند. از نظر جسمی، آنها باید در یک خیابان مشترک باشند. از نظر ذهنی، هر کس در دنیای خودش زندگی می کند. در بهترین حالت، هرکدام به گونه ای رفتار می کنند که انگار دیگری نامرئی است یا وجود ندارد. در بدترین حالت، آنها با ترس یا پرخاشگری پاسخ می دهند. هنگامی که یک یهودی سر یک سر عرب پوشید، روزنامه ای عربی به همراه داشت و در قسمت یهودیان اورشلیم قدم زد، متوجه شد که "رهگذران مانند بمبی راه رفتن به من خیره می شوند".
مردم در همه جا با نوع خاص خود ارتباط برقرار می کنند و از کسانی که با یکدیگر اختلاف دارند فاصله می گیرند، اما تفکیکی که در اسرائیل وجود دارد از اندازه ای متفاوت است که هر چیزی در جهان غرب یافت می شود. مطمئناً پاریس محله های خود را دارد و شیکاگو هم محله های خود را دارد، اما این تقسیمات فقط جزئی است. دو قوم اسرائیل فاصله بیشتری نسبت به جوامع مشابه در غرب دارند، جایی که طیف وسیعی از فشارها - زندگی در حومه شهر، مدارس دولتی، فعالیت های تجاری، سرگرمی، حمل و نقل - با عادت های دوران گذشته مخالف است.
الگوی جدایی حتی بیشتر از شهرهای تقسیم شده غرب است. مطالعه ۱۹۸۴ توسط موسسه اورشلیم برای مطالعات اسرائیل توضیح می دهد:
روابط متقابل بین بخشهای یهودی و عربی اورشلیم پس از سال ۱۹۶۷ الگویی از جدایی را نشان می دهد که بسیار گسترده تر و غیر معمول از سایر شرایط قابل مقایسه است. جدایی بین بخشها و جمعیتهای یهودی و عربی بسیار شدیدتر از سایر "شهرهای مختلط" مانند بلفاست، نیکوزیا، مونترال و بروکسل بود.
حتی در شهرهایی که هویت های ملی مختلف با درجات مختلف درگیری سیاسی همراه هستند، درجه جدایی، همانطور که توسط شاخص های [استفاده شده در مطالعه] و کیفیت روابط عملکردی تعریف شده است، در هیچ کجا به اندازه بزرگ که در اورشلیم متحد نباشد. در تمام مقایسه های مربوطه، تفکیک مسکونی در هیچ کجا به طور کلی وجود ندارد و هر اتوبوس و تاکسی دارای هویت بخشی نیست، حتی در شهرهایی که درگیری سیاسی روزمره به شکل بسیار شدیدتر از آنچه که مشخصه زندگی مشترک در اورشلیم از زمان اتحاد مجدد.
این مطالعه همچنین به عدم وجود "فعالیت های داوطلبانه مشترک، روابط همسایگی یا ازدواج مخلوط" در اورشلیم اشاره می کند.
این گزارش که از زبان علوم اجتماعی ترجمه شده است، بیان می دارد که گرچه یهودیان و اعراب اورشلیم از همزیستی مسالمت آمیز تری نسبت به ساکنان سایر شهرهای درگیری برخوردارند، آنها به طور سیستماتیک تر از یکدیگر اجتناب می کنند.
بخشی از الگوی بزرگتر
چرا یک الگوی جدایی سرسام آور؟ بخشی از این دلیل مربوط به بی اعتمادی و ترس متقابل بین دو قوم اسرائیل است. خصومت اعراب به سیاست های افراطی سازمان آزادیبخش فلسطین دامن زده و باعث حوادث بی شمار تروریستی شده است. احساسات طرف یهودی نیز در همین راستا حرکت می کند. طبق نظرسنجی منتشر شده در ژانویه ۱۹۸۶، ۵۸ درصد از اسرائیلی های یهودی معتقدند "اعتماد به بیشتر عرب ها غیرممکن است." مئیر کاهان ممکن است آنچه را که ذهن بسیاری از اسرائیلی ها به ذهن متبادر می کند، بیان کند وقتی که می گوید برادری منجر به ازدواج های مختلط می شود.
مهمتر از انزجار متقابل، سنت تفکیک است که از دیرباز در جهان اسلام وجود داشته است. هرچند الگوی زندگی در اسرائیل با غرب متفاوت است، کاملاً شبیه هنجار در خاورمیانه است. بسیاری از جوامع لبنان جدا از هم زندگی می کنند، و شیوه زندگی خود و رهبران خود را حفظ می کنند. همانطور که در اسرائیل، آنها فقط در حدی که باید تعامل می کنند. مارونی ها، ارتدکس های یونان، ارتدکس های سوریه، ارامنه، سنی ها، شیعیان و دروزی ها مناطق، مدارس، زندگی اجتماعی و مشاغل خاص خود را دارند. اختلافات قومی و مذهبی منجر به جنگ داخلی شد که از سال ۱۹۷۵ آغاز شد و هنوز هم ادامه دارد.
در مصر، مسیحیان در روستاهای خود در مصر علیا و بخشهای خود در قاهره سکونت دارند. روابط مشترک در سوریه و عراق نیز به شدت شکسته است. تقسیمات مشابهی در مراکش، ترکیه، ایران و پاکستان وجود دارد. در مالزی و اندونزی نیز همین قوانین بر روابط اقلیت های چینی و اکثریت مسلمان حاکم است.
در اسرائیل، نه تنها اعراب و یهودیان برای قرن ها جدا شده اند - همانطور که توسط محله های شهر قدیمی در اورشلیم نشان داده شده است - بلکه همین الگو به جوامع مختلف غیر یهودی نیز گسترش می یابد. بعضی از شهرها مانند بیت لحم عمدتا مسیحی هستند. دیگران، مانند نابلس، اکثراً مسلمان دارند. دروزی ها مانند سایر اقلیت های کوچک مانند چرکس ها در دهکده های خود زندگی می کنند. حتی تمایزهای دقیق تری نیز وجود دارد. بنابراین، بیت اورشلیم هم یک بخش عربی مسیحی و هم یک بخش ارمنی دارد.
در همه این موارد، الگوی تفکیک از یک منبع مشترک - احکام اسلام - ناشی می شود. در آموزه های اسلامی، یهودیان ، مسیحیان و پیروان برخی دیگر از ادیان از جایگاه ویژه ای برخوردارند. گرچه از مسلمانان پایین ترند، با این وجود، آنها حق دارند كه به آیین های خود عمل كنند و در کشورهای تحت سلطه مسلمانان زندگی كنند. وقتی مسلمانان سرزمینی را کنترل می کنند، باید به یهودیان و مسیحیان اجازه دهند هویت دینی خود را حفظ کنند. این دستور معمولاً رعایت می شود.
در عین حال، مسلمانان از ارتباط نزدیک با غیرمسلمانان یا آمیختگی اجتماعی با آنها دلسرد می شوند. این شیوه ها از منطقه ای به منطقه دیگر متفاوت است، اما قاعده کلی این بوده است که جوامع غیر مسلمان جدا از مسلمانان زندگی کنند. در شهرها، بسیاری از جوامع مذهبی معمولاً در محله های جداگانه زندگی می کنند. (دانشمندان فکر میکنند که گتو یهودی اروپای را مشتق از یک نمونه اولیه در آفریقای شمالی است.) آنها در حومه شهرها معمولاً در روستاهای مختلف زندگی می کردند. این الگو در خاورمیانه و هر کجا که مسلمانان سلطنت کرده اند، از غرب آفریقا تا آسیای جنوب شرقی، سنتی شده است. حتی در جایی دیگر که مسلمانان مانند قبرس، اسرائیل یا هند حاکم نیستند، این الگو زندگی خود را به خود گرفته است و جدایی همچنان ادامه دارد.
آیا جدایی قابل تحمل است؟
از نظر تاریخی، تفکیک نتایج زیادی به همراه داشته است. از طرف دیگر، زندگی جدا از هم و حفظ آداب و رسوم متمایز خود، بقای جوامع یهودی و مسیحی را از طریق تقریبا چهارده قرن سلطه مسلمانان تسهیل می کرد. جدایی باعث شد اقلیت ها بتوانند در برابر فشار مداوم اکثریت مسلمان برای تغییر دین مقاومت کنند.
برای دیگری، تفکیک باعث وفاداری به جامعه مذهبی و قومی بود تا دولت. با ناامیدی بسیاری از دولت های خاورمیانه ، وفاداری های فرقه ای حتی امروز نیز معمولاً قوی تر از پیوند با دولت های مرکزی هستند. وفاداری های فرقه ای باعث جنگ داخلی لبنان شد که از سال ۱۹۷۵ آغاز شد. آنها مردم را در سوریه بین علویان حاکم و مسلمانان کینه توز سنی تقسیم می کنند. عراقی بودن اهمیت آن کمتر از تعلق به یکی از بلوک های قومی است که کشور را تجزیه کرده و غیره.
زندگی تفکیک شده نیز پیامدهای زیادی بر روابط یهودیان و اعراب در اسرائیل دارد. در سطح بسیار عملی، تروریسم را با ارائه اهداف گسسته تسهیل می کند. اینکه هر نفر به خط اتوبوس خود می چسبد، توضیح می دهد که چرا تروریست ها اغلب حمله به اتوبوس ها را انتخاب می کنند. سازمان آزادیبخش فلسطین در مارس ۱۹۷۸ یک اتوبوس اسرائیلی را ربود و سی و دو اسرائیلی را کشت و حمله گسترده اسرائیلی به سازمان آزادیبخش فلسطین در لبنان را برانگیخت و در سپتامبر ۱۹۸۴، هفت یهودی را در یک اتوبوس در کرانه باختری زخمی شد. در طرف دیگر، بیست و پنج یهودی به اتهام تروریسم در ماه مه سال ۱۹۸۴ دستگیر شدند، متهم به نقشه کشی برای قرار دادن بمب در ناوگان اتوبوس های عرب. و در اکتبر ۱۹۸۴، یک سرباز جوان اسرائیلی به دلیل منفجر کردن یک اتوبوس در مرکز اورشلیم و کشته شدن سه عرب دستگیر شد.
جدایی احتمال ایجاد یک رویکرد واقعی بین اعراب و یهودیان را بعید می داند. این دو قوم صرفاً در کنار هم زندگی می کنند. آنها نه شناختن یکدیگر، نه احترام به یکدیگر و نه دوست داشتن یکدیگر. بنابراین هر طرحی برای آینده اسرائیل که بیش از مدارای متقابل قید کند، غیرواقعی است. مفهوم یک کشور دو ملیتی که در آن اعراب و یهودیان از قدرت مشترک برخوردار هستند به ویژه غیر قابل اجرا به نظر می رسد.
اما جدایی اصطکاک را کاهش می دهد و از این رو مزایای واقعی نیز دارد. تماس چنان محدود است که بسیاری از اعراب و یهودیان کارهای روزمره خود را انجام می دهند بدون اینکه هرگز با یکدیگر سر و کار داشته باشند. موارد خشونت، سرقت و خرابکاری در بین اعراب و یهودیان بسیار کمتر از در داخل دو جامعه مربوطه است. همین امر در پرونده های دادگاه های مدنی، درگیری های خانوادگی، تنش بین اتحادیه و کارفرما و مشکلات بی شمار دیگر زندگی روزمره صادق است. در واقع ، این دو ملت در حال حاضر در کنار یکدیگر در آرامش زندگی می کنند. اختلافات غیر قابل حل بین اعراب و یهودیان مربوط به سوالات انتزاعی قدرت است. مشکلاتی که سیاستمداران باید از پس آن برآیند تنها شامل موارد مهم حاکمیت و کنترل نهایی است، نه مسائل روزمره زندگی روزمره.
جدایی یک روش اثبات شده برای مقابله با یک چالش تاریخی است. گرچه نه راه حلی که ما در غرب ترجیح می دهیم و نه به هیچ وجه یک راه حل ایده آل است, آن کار می شود. این یک پاسخ اصیل و بومی برای یک مسئله مشخص خاورمیانه است. چگونه دو مردم می توانند در محله های نزدیک با هم زندگی کنند.
به روزرسانی ۲۱ مارس ۲۰۰۶: برای علامت کنجکاو تمایل به جدایی، به بررسی من دربارهفلسطین: راهنمایمسافران از مریم شاهین مراجعه کنید.
بروزرسانی ۱۱ مارس ۲۰۱۳: فلسطینی ها و اسرائیلی ها ممکن است خود به خود از خطوط جداگانه اتوبوس مسافرت کنند، اما اجرای این جدایی برای افرادی که از کرانه باختری وارد اسرائیل می شوند،
حتی به دلایل عملی، منجر به بحث وآتشسوزی شده است. اینجا، اینجا، اینجا، اینجا و اینجا را ببینید.
بروزرسانی ۱۷ مارس ۲۰۱۳: تجزیه طلبی چنان ریشه دوانده است که اگر یهودیان اسرائیلی تصمیم بگیرند که اصول آن را رعایت نکنند ، به مشکل برمی خورند - حتی اگر هیچ کس در غرب چنین قوانینی را در نظر نگیرد. جودیرودورن از نیویورک تایمز در مقاله امروز "آپارتمان های جدید مسئله اورشلیم را پیچیده" از تحولات انتقاد می کند. برخی از گزیده ها:
معالوت داوید یک شهرک اسرائیلی معمولی نیست ، یک جامعه برنامه ریزی شده در تپه ها، محاصره شده توسط دروازه ها و نگهبانان، جایی که یهودیان جدا و جدا از روستاهای فلسطین در نزدیکی آن زندگی می کنند. این یک بلوک آپارتمانی جدید است که در قلب قدس شرقی عرب واقع شده است ، ساختمانی که بسیاری می گویند اساساً این ایده را که این منطقه می تواند به عنوان پایتخت یک کشور فلسطین خدمت کند، خدشه دار می کند.
ساخت اسرائیل محله های یهودی در اورشلیم شرقی و سرزمین های کرانه باختری تصرف شده در طول جنگ ۱۹۶۷ یکی از نقاط اصطکاک طولانی مدت بین بیت اورشلیم و واشنگتن بوده است. ... در حالی که مدتهاست که بسیاری از کارشناسان ستیز اسرائیل و فلسطین، اورشلیم را میخواهند تقسیم کنند ، با محله های یهودی که بخشی از اسرائیل و عربها به فلسطین می پیوندند، این ساختمانهای جدید چنین طرحی را پیچیده تر می کنند ، اگر نکردن غیرممکن، و آن دقیقاً ممکن است دلیل انجام آن ...
رهبران فلسطینی می گویند که معالوت داوید و بیت اروت بخشی از حلقه موذیانه فعالیت اسرائیل در اطراف منطقه موسوم به حوض مقدس مقدسات یهودیان، مسیحیان و مسلمانان است که شامل یک پارک ملی وسیع و یک آکادمی نظامی برنامه ریزی شده است. صائب عريقات، مذاکره کننده ارشد فلسطین، روز پنجشنبه در جریان سفر برای دیپلمات های خارجی با هدف برجسته کردن موضوع پیش از سفر آقای اوباما گفت: "این همه بخشی از برنامه است، بخشی از این طرح ، تضعیف راه حل دو کشور و پایتخت بودن قدس شرقی."
ماه گذشته ، در سفر مشابهی، عدنان حسینی، فرماندار قدس تشکیلات خودگردان فلسطین، اعلام کرد، "این مرحله از استعمار بسیار خطرناک است، زیرا در داخل همسایگی های فلسطینی از هم پاشیده می شود، اکنون آنها می خواهند هسته اصلی خود را خراب کنند."
به روزرسانی ۱۳ آوریل ۲۰۱۶: اخباری مبنی بر اینکه برخی از بیمارستانهای اسرائیل به طور کاملاً غیرقانونی اتاق های زایمان خود تفکیک می شوند - با یهودیان در یک اتاق و اعراب در یک اتاق دیگر - منجر به تجزیه و تحلیل ازبنسیلس در روزنامه تایمز اسرائیل شد که وی در آن مستند می کند چهار حوزه تفاوت یهودی و عربی در کشور: آنها در مدارس مختلف تحصیل می کنند، در شهرهای مختلف زندگی می کنند، روزنامه های مختلف می خوانند و از آرمان های سیاسی مختلف حمایت می کنند. او این چهار جنبه را مستند می کند. خوب اما، همانطور که در مقاله من در بالا نشان داده شده است، آنها فقط بخشی از داستان هستند.