در طول یک دهه ، آیت الله خمینی دو بار عمیق ترین هنجارهای تمدن غرب را به چالش کشیده است. وی با اجازه تصرف سفارت آمریکا ، در نوامبر ۱۹۷۹، مقدس ترین قوانین دیپلماسی غربی را نقض کرد. در فوریه ۱۹۸۹، او دوباره خواستار حمله شد ، و خواستار قتل سلمان رشدی ، رمان نویس انگلیسی، و ناشرانش شد.
تا آنجا که یک فرد خارجی می تواند بگوید، خمینی فرمان اخیر خود را صادر کرد تا در برابر آنچه به نظر او غرب تهدیدآمیز و سکولار است مقاومت کند. کنایه اصلی این ماجرا این بود که خمینی موفق شد نشان دهد که چه تعداد معدودی در غرب آماده ایستادگی برای ارزشهای خود هستند - و کمتر از همه قربانی اصلی وی ، سلمان رشدی.
۱. نویسنده
سلمان رشدی در سال ۱۹۴۷ در بمبئی، هند, متولد شد. وی در راگبی به مدرسه رفت و پس از آن کالج کینگ در دانشگاه کمبریج تحصیل کرد و در سال ۱۹۶۸ فارغ التحصیل شد و پس از دو سال اقامت در پاکستان ، به انگلیس بازگشت و از آن زمان تاکنون در آنجا زندگی می کند. او از طریق ازدواج سوژه انگلیسی شد. چندین سال، رشدی به عنوان سردبیر در یک شرکت روابط عمومی خدمت کرد. سپس، در سال ۱۹۷۶، او اولین رمان خود را منتشر کرد، گریموس، اثری علمی تخیلی. کتاب دوم، بچه های نیمه شب در سال ۱۹۷۹ منتشر شد، در سال ۱۹۸۱ برنده جایزه بوکر شد و نیم میلیون نسخه فروخته شدند. یک رمان با نام شرم (۱۹۸۱)، که در برای پاکستان بود، نیز مورد تحسین منتقدان قرار گرفت.
مطبوعات ایران رشدی را "مرتدی اعتراف کرده خود" خوانده اند ، اما بهتر است او را یک مسلمان فرسوده توصیف کنند و او آن را انکار نمی کند: "من به موجودات ماورا باور طبیعی اعتقاد ندارم، چه مسیحی ، یهودی ، مسلمان ، یا هندو." اگرچه رشدی در دیدگاه های خود تنها نیست ، اما آنچه او معتقد است بسیاری از مسلمانان را ناراحت می کند. آنها به ویژه از اینکه وی از كشور اجدادی ، زبان و شیوه زندگی مسلمانان چشم پوشی كرده و به جای آن انگلستان، انگلیسی و سکولاریسم را پذیرفته است ، جرم و خشم می کنند.
اما اگرچه رشدی انگلیس را به عنوان خانه خود پذیرفته است, نسبت به آن انتقادی دارد. مقامات مهاجرت که یکی از شخصیتهای او را دستگیر می کنند مانند اراذل و اوباش یک دولت پلیس رفتار می کنند، "ضرب و شتم و غلتیدن قسمت های مختلف آناتومی او" به گونه ای که کبودی نشان داده نشود. همانطور که چریل بنارد از موسسه بالتزمن در وین نتیجه گرفت، این مسلمانان نیستند که از دیدگاه رشدی بدترین پدید میشوند. " انگلیسی ها بیش از مسلمانان هستند که ممکن است دلیلی برای پیدا کردن کتاب" کفرآمیز "باشند. اگر اسلام تا حدودی سفت و سخت و قرون وسطایی به تصویر کشیده شده است ، پس غرب معاصر، در صفحات خود ، کابوسی از فیلم "بلید رانر" است. "وی شهر نیویورک را" آن روم نو اقیانوس اطلس با عظمت معماری نازیست خود ، که از ستم ها استفاده می کند از اندازه برای اینکه سرنشینان انسانی آن احساس کرم کنند." در اصطلاح ظالمانه یکی از شخصیتهای او ، غرب شامل "آمریکایی ها که سکس با مادرشان کنند " و " انگلیس ها که سکس با خواهر شان کنند" است.
۲. واقعه آیات شیطانی
با این وجود ، باید پذیرفت ، آیات شیطانی یک داستان پیچیده است ، که توسط یک رمان نویس برجسته نوشته شده است. متاسفانه ، برای ارزیابی میزان اهانت آمیز بودن کتاب در نظر مسلمانان ، باید به رمان به معنای واقعی و ضد ادبی نگاه کرد ، زیرا این همان روشی است که توسط معترضین به آن درک می شود. به طور خاص ، باید هر گزاره ای را در کتاب به عنوان نماینده تفکر خود نویسنده در نظر گرفت ، حتی اگر این مسئله همیشه نیست.
خلاصه کردن آیات شیطانی آسان نیست. این شامل سه داستان است که در نگاه اول ممکن است غیر مرتبط به نظر برسد. داستان اول (برداشتن فصل های ۱ ، ۳، ۵ ، ۷ و ۹) مربوط به دو هندی (جبرئیل فریشتا و صلاح الدین چمچا) است که از یک جت پرش به پایین سقوط می کنند و به طرز معجزه آسایی زنده می مانند. ماجراهای آنها در انگلیس، دنیاهای خیالی شان و بازگشت نهایی آنها به بمبئی طرح اصلی رمان را تشکیل می دهد.
داستان دوم (در فصل های و ۶) رویایی در مورد جنبه هایی از داستان محمد ، پیامبر اسلام است. تا حدی به واقعیت تاریخی و بخشی به تخیل رمان نویس متکی است. داستان سوم (در فصل های ۴ و ۸) مربوط به یک دهکده مسلمان در هند است که کل جمعیت آن پیرو یک زن مقدس به دریای عرب می روند ، انتظار می رود آب برای راه رفتن آنها به مکه از هم جدا شود. اما آبها جدا نشده باقی می مانند و در واقع کل روستا از بین می رود. رشدی در حالی که توصیف تبعید خمینی در پاریس را در کنار هم قرار داده است ، به وضوح قصد دارد که این امر را تمثیلی برای ایران و انقلاب اسلامی قلمداد کند.
رویای مربوط به محمد منبع اختلافات است. آن دو فصل از کتاب "ماهوند" و "بازگشت به جاهلیا" را تشکیل میدهد. (ماهوند یک نام اروپایی باستانی برای پیامبر اسلام است ؛ جاهلیا نام رشدی برای مکه است.) از دیدگاه اسلام ، توهین آمیز ترین قسمت ها همان مواردی است که در عنوان کتاب ذکر شده است ، آنهایی که با آیات شیطانی ارتباط دارند ، مسئله ای که در تاریخ اسلام بسیار کم شناخته شده اما مهم است.
با این وجود ، قبل از بررسی قسمت آیات شیطانی ، یک نکته مهم در مورد ایمان اسلامی باید اظهار داشت، یعنی اینکه هسته آن در پذیرش قرآن به عنوان کلام خدا است. حداقل، مسلمان بودن به معنای پذیرش بر ایمان است که خداوند (یا همان الله) پیام خود را از طریق فرشته جبرئیل که آن را به محمد رسانده است ، به بشریت فرستاده است و اینکه قرآن بدون اشکال است. ترديد در اينكه قرآن دقيقاً پيام خداوند است ، انكار صحت پيام محمد و دلالت بر اين است كه كل آيين اسلام در اساس تقلب است. بنابراین ، چنین تردیدی معمولاً به عنوان عمل ارتداد تلقی می شود.
حادثه آیات شیطانی مربوط به این واقعیت است که محمد در مکه متولد شد و در آن زندگی می کرد ، مرکز اصلی ادیان مشرک عرب. در واقع ، شکوفایی شهر به شدت به نقش آن به عنوان یک مرکز مذهبی بستگی داشت ، و رهبران قبیله خود محمد ، قریش ، به ویژه به این مکان های مقدس بستگی داشتند.
توحید تأکیدی پیام محمد بنابراین مستقیماً نظم موجود و بخصوص رهبران قریش را با چالش روبرو کرد. به همین دلیل، تعالیم اولیه محمد با استقبال ضعیفی در بین افراد پولدار در مکه روبرو شد. ایمان جدید در متقاعد کردن برده ها ، خادمان ، افراد غیر قبیله ای و سایر مردم طبقه سوم موفق شد ، اما در میان بورژوازی پیشرفت چندانی نداشت. پیروزی در این زمینه ها یکی از نگرانی های اصلی محمد بود. در همین زمینه است که حادثه آیات شیطانی، در حدود سال ۶۱۴، یا یک سال پس از آنکه محمد فعالیت تبلیغی عمومی خود را آغاز کرد، رخ داد.
الطبری (متوفی ۹۲۳) ، مورخ و مفسر قرآن که بسیاری از دانش تاریخی ما را درباره زندگی محمد فراهم می کند، این شرح را به شرح زیر نقل می شود:"قریش به پیغمبر گفتند همنشینان تو، بنده بنی فلان و مولای بنی فلان هستند. اگر خدایان ما را به نیکی یاد کنی، ما همنشین تو میشویم; اشراف عرب هم به سوی تو می آیند." بلافاصله پس از این پیشنهاد، محمد آیه زیر قرآن را تلاوت کرد ، که به سه الهه برجسته ترین مکه اشاره داشت:
به من خبر دهید آیا بتهای «لات» و «عزّی»
و «منات» که سوّمین آنهاست (دختران خدا هستند)؟!
در این مرحله ، طبق روایتی در طبری ، شیطان کلمات بعدی را تحریف کرد تا محمد این سه الهه را بپذیرد و صحت شفاعت آنها را بین انسان و خدا تأیید کند:
ایشان مرغان بلند پروازند که بر شفاعتشان امید میرود.
طبیعتاً ، قریش از پذیرش سه الهه توسط محمد خوشحال شد. این بدان معنا بود که اسلام نه به همان نسبت توحیدی بود و نه به عنوان رادیکال که در ابتدا ظاهر شده بود. ادیان سنتی ، حداقل به صورت ضعیف ، زنده می مانند. مقدسات مکه ارزش اقتصادی خود را حفظ می کنند.
اما سپس فرشته جبرئیل (منبع عادی قرآن) نزد محمد آمد و به او فهماند كه شیطان او را فریب داده وقتی دو خط آخر را گفته است. به طور دقیق، در گزارش طبری ، جبرئیل فاش کرد که " آیاتی بر وی فرستاد و به او فهماند که پیامبران پیش از او نیز با شیطان همین کشمکش را داشتهاند! و شیطان در گفتههای آنها مداخله و تصرف میکرده! ولی خدا گفته شیطان را باطل و گفتههای خود را استوار میساخته است!" جبرئیل این خطوط را نسخ کرد و آیاتی را در تقبیح کیش سه الهه به جای آنها قرار داد. متن کامل قرآن در مورد این موضوع به شرح زیر است:
به من خبر دهید آیا بتهای «لات» و «عزّی»
و «منات» که سوّمین آنهاست (دختران خدا هستند)؟
آیا سهم شما پسر است و سهم او دختر؟! (در حالی که بزعم شما دختران کم ارزشترند!)
در این صورت این تقسیمی ناعادلانه است!
اینها فقط نامهایی است که شما و پدرانتان بر آنها گذاشتهاید (نامهایی بیمحتوا و اسمهایی بی مسمّا)، و هرگز خداوند دلیل و حجتی بر آن نازل نکرده؛ آنان فقط از گمانهای بیاساس و هوای نفس پیروی میکنند در حالی که هدایت از سوی پروردگارشان برای آنها آمده است
چه اتفاقی افتاده بود؟ آیا شیطان محمد را فریب داده بود؟ یا پیامبر سعی کرده بود خود را دوست با رهبران شهر کند ، سپس از این تلاش پشیمان شد و دست از تلاش برد؟ یا بدتر از آن ، آیا او سعی کرده بود به نفع آنها جلب شود، رد شده شد و متن را متناسب با آن تغییر داد؟
بدیهی است که این حادثه یکی از بغرنج ترین در رسالت محمد است. در اینجا روشی وجود دارد که دبلیو مونتگمری وات، زندگینامه نویس برجسته ترین ومدرن محمد، در خلاصه این حادثه بی طرف می ماند:
محمد باید موفقیت کافی را داشته باشد تا سران قریش او را جدی بگیرند. برای تحقق اذعان به عبادت در عبادتگاه های همسایه فشارهایی بر وی وارد شد. وی در ابتدا تمایل به انجام این کار را داشت ، هم با توجه به مزایای مادی چنین راه و هم به دلیل اینکه به نظر میرسید به سرعت به پایان رساندن ماموریت وی منجر می شود. سرانجام ، با توجه به هدایت الهی، همانطور که اعتقاد داشت، دید که این یک سازش مهلک خواهد بود، و از چشم انداز بهبود شرایط ظاهری خود صرف نظر کرد تا حقیقت را همانطور که می دید دنبال کند.
عبارت "همانطور که اعتقاد داشت " راه وات برای جلوگیری از قضاوت درباره این مسئله است. به عبارت دیگر، این سرزمین ایمان است که مورخ نمی تواند نظری داشته باشد. اما رمان نویس می تواند. رشدی یک شکاک است و با این حادثه به عنوان یک فریب رفتار می کند.
۳. عنوان
در رمان رشدی ، پیامبر آیات دروغ را نه به این دلیل که شیطان آنها را در دهان خود قرار داد، بلکه به این دلیل که فرصتی را برای پیشبرد اهداف خود میدید، بیان کرد. بعداً ، ماهوند "هرچه زودتر به شهر برمی گردد، برای پاک کردن آیات ناپاک که گوشت گوگرد را فراگرفته است ، برای برداشتن آنها از سابقه برای همیشه و همیشه". ماهوند برای پوشاندن فریب خود ، تصوری را که یکی از پیروانش مطرح کرده است ، اتخاذ می کند که شیطان او را وادار به این کار کرده است.
اما توهین آمیز رشدی در این بخش فراتر از اتهامی است که محمد با تغییر منافعش, تلو تلو خورد. مسئله اصلی در این مفهوم نهفته است كه كل قرآن نه از طریق جبرئیل از خدا، بلكه از خود محمد كه كلمات را در دهان جبرئیل قرار داده است، گرفته شده است.
جبرئیل که معلق است و از بالاترین زاویه دوربین خود تماشا می کند ، یک جزئیات کوچک را می داند ، فقط یک چیز کوچک که در اینجا کمی مسئله ساز است ، یعنی اینکه هر دو بار من بودم ، بابا ، من اول و دوم هم من. از دهان من، هر دو بیان و انکار، آیات و مکالمات ، جهان و معکوس ، همه چیز، و همه ما می دانیم که چگونه دهان من کار کرده است.
این نکته آخر ("و همه ما می دانیم که چگونه دهان من کار کرده است") به معنای ماهوند به مجبور شدن جبرئیل برای گفتن آنچه که میکند. اگر این درست باشد ، قرآن یک مصنوع انسانی است و ایمان اسلامی بر اساس یک فریب بنا شده است. چیزی باقی نمانده است.
اما آیا همان چیزی است که رشدی بر آن اشاره کرده است؟ به هر حال، کل سکانس بخشی از یک رویاست. و رویابین ، جبرئیل فریشتا ، مردی است که نام او به معنای "گابریل فرشته" است و از "هذیان های پارانوئید" بودن الجبرئیل است ، رنج می برد. مطمئناً این مسأله نویسنده را با داستانی که می گوید فاصله زیادی دارد. بعلاوه، سایر مسلمانان در مورد محمد و قرآن کتاب هایی نوشتند كه عینی تر از رشدی برای اسلام توهین آمیز بود و كمتر مورد حمله قرار گرفتند. به عنوان مثال، علی دشتی، ایرانی که پس از انقلاب ایران آثارش آزادانه در دسترس بود، تحلیلی از رسالت محمد نوشت که شامل جمله هایی از جمله: "پروردگاری که رعایت محاسبه زمان قمری عرب باستان را در همه جا و برای همیشه اجباری کرد یا خدای محلی عربستان یا حضرت محمد بوده است."
جای تعجب نیست که رشدی از مسلمانان نظرات منفی دریافت کرد، اما چرا رشدی و کتاب او مسلمانان انگلیس و آفریقای جنوبی ، مقامات سعودی، اوباش پاکستان و آیت الله خمینی را تحریک کردند؟ چیزی در مورد این کتاب - غیر از مطالب آن - خشم آنها را می انگیزد.
سرنخ ممکن است در این واقعیت باشد که تقریباً هیچ کس که به این کتاب معترض بود ، حتی بخشهایی از آن را نخوانده بود ، چه رسد به کل رمان. اینکه آنها می توانند از کتابی چنان هیجان زده شوند که نخوانده بودند ، نشانگر این است که منبع عصبانیت آنها در آنچه نمی دانند نهفته است. و آنها چه می دانستند؟ اینکه نویسنده ای به نام سلمان رشدی ، ساکن انگلیس ، کتابی به نام آیات شیطانی نوشت. به طور خلاصه ، آنها از چیزی فراتر از عنوان آگاه نبودند.
اما عنوان کتاب در ترجمه به عربی تاثیری دارد که به زبان انگلیسی ندارد. در اینجا درک رشدی در مورد این موضوع وجود دارد:
حتی عنوان رمان را کفرآمیز خوانده اند. اما این عبارت از من نیست. این از الطبری، یکی از منابع اسلامی متعارف است. طبری می نویسد ... [که] محمد سپس آیاتی دریافت کرد که سه الهه محبوب مکی را به عنوان عامل شفاعت پذیرفته بود. مكه ها خوشحال شدند. بعداً ، فرشته اعظم جبرئیل به محمد گفت که اینها "آیات شیطانی" بوده است، و به دروغ از شیطان در لباس مبدل الهام گرفته اند و از قرآن حذف شدند.
گفته رشدی به طور کلی صحیح است - اما او یک اشتباه را مرتکب می شود. اصطلاح دقیق "آیات شیطانی" در طبری یافت نمی شود. طبری می گوید: اینجا بود که شیطان این آیه را در خاطرش انداخت." مسلماً ، این از نظر روح نزدیک به "آیات شیطانی" است، اما یکسان نیست. اصطلاح "آیات شیطانی" یک اصطلاح انگلیسی است که توسط شرق شناسان ابداع شده است. هنگامی که به عربی ترجمه می شود ، این عبارت با استفاده از کلمه ای برای "آیات" (آیات) که به طور خاص به آیات قرآن اشاره دارد، تبدیل به "الآیات اششیطان" می شود. بنابراین، به انگلیسی دوباره ترجمه شده است ، عنوان عربی "آیات شیطانی قرآن" خواهد بود. و فقط با چاشنی تخیل، به راحتی به صورت "آیات قرآن توسط شیطان نوشته شده است" یا حتی "قرآن توسط شیطان نوشته شده" ارائه می شود. به عبارت دیگر، عنوان کتاب گرفته نمی شود (همانطور که باید باشد) برای کم عبارات حذف شده در قرآن. در حال خوانده شد که ادعا است که قرآن خود کار شیطان بوده است.
این محتمل ترین علت مستقیم ایجاد خشم است. مسلمانان با شنیدن این عنوان به طرز غیر قابل تصوری توهین آمیز دانستند.
۴. هیاهوی اولیه
هیاهو درباره آیات شیطانی چند روز پس از انتشار رسمی کتاب در انگلیس، در تاریخ ۲۶ سپتامبر ۱۹۸۸ آغاز شد.
مسلمانان هند در اواسط سپتامبر از مجله ایندیا تودی ، یک مجله دو هفته ای ، در برای این کتاب را آموختند، که آن را مرور می کردند ، گزیده آن را انتخاب می کردند و با نویسنده مصاحبه می کردند. زیرکانه، بازرسان نتیجه گرفتند که "آیات شیطانی قطعاً باعث بهمن اعتراض از باروها می شود." و در حقیقت ، سید شاهبدین، یکی از اعضای پارلمان هند، که آنچه را در ایندیا تودی خواند ، دوست ندارد ، کمپین برای منع تحریم رمان را آغاز کرد. آن با موفقیت سریعی روبرو شد ، زیرا وزارت دارایی این کتاب را در پنجم اکتبر ممنوع کرد.
در همین حال، مسلمانان در انگلیس از هند در مورد این کتاب باخبر شدند و علیه توزیع آن شروع به تحریک کردند. در ابتدا آنها تلاش کردند که بدون موفقیت موفق به ممنوعیت آن شوند. سپس آنها اعتراض و فشار بین المللی را سعی كردند. آتش زدن اولیه آیات شیطانی در بولتون (نزدیک منچستر) در تاریخ ۲ دسامبر در مراسمی انجام شد که جمعیت ۷۰۰۰ مسلمان را به خود جلب کرد اما توجه مطبوعات بسیار ناچیز بود. تلاش دیگری در ۱۴ ژانویه ، در شهر بسیار مسلمان برادفورد ، به اصطلاح پایتخت اسلام در انگلستان، انجام شد. تلاش برادفورد موفقیت آمیز بود، زیرا اخبار تلویزیونی, با جزئیات, رمان متصل به چوب و آتش زده, نشان می داد.
در پاسخ ، رشدی بیانیه ای منتشر كرد كه محمد را "یكی از نبوغ بزرگ تاریخ جهان" خواند، اما خاطرنشان كرد كه آموزه های اسلامی, محمد را انسانی و به هیچ وجه كامل می داند. او معتقد بود که این رمان "یک رمان ضد دین نیست. با این حال ، تلاشی است برای نوشتن در مورد مهاجرت، استرس ها و دگرگونی های آن."
مسلمانان انگلیس همچنین درباره این کتاب و مطالب آن به سفارتخانه های کشورهای مسلمان در لندن هشدار دادند. اما هفته ها گذشت و ایالت ها پاسخ ندادند. تنها اغتشاشات در آفریقای جنوبی بود ، جایی که مسلمانان محلی علیه حضور رشدی در یک کنفرانس ضد آپارتاید تظاهرات کردند و وی را مجبور به لغو کردند.
همه اینها صرفاً مقدمه ای برای دور خشونت بود که از ۱۲ فوریه در اسلام آباد پاکستان آغاز شد و به مدت یک ماه ادامه داشت. وقایع آن روز روشن است ، اگرچه علل آن همچنان مورد اختلاف است. جمعیتی حدود ۱۰ هزار نفری ، به خیابان ها آمدند و به سمت مرکز فرهنگی آمریکا حرکت کردند و در آنجا فریاد زدند: "سگهای آمریکایی" و "اللهو اخبار" و ساختمان را آتش زدند. همزمان که جمعیت به سمت ساختمان پیش رفت، پنج معترض از دست پلیس کشته شدند و حدود صد نفر زخمی شدند. یکی از محافظان پاکستانی در مرکز آمریکایی مورد اصابت گلوله یکی از اعضای اوباش قرار گرفت و باعث شد وی ششمین مصدوم روز باشد. روز بعد یک آشوبگر در کشمیر هند جان خود را از دست داد.
نکته عجیب در مورد این شورش ها این بود که به اموال انگلیس حمله نشده است، اگرچه این رمان در انگلستان منتشر شده بود و رشدی در لندن زندگی می کرد. این ممکن است مربوط به انتشار آيت شيطاني در آمريكا باشد كه در ۲۲ فوريه برنامه ریزی شده است. يا خشونت از مخالفانی بوده است كه می خواستند از فرصت حمله به نخست وزير بنازير بوتو متحده استفاده كنند - و آمریکا نماد اعتراض بهتر از بریتانیا. در واقع ، این روشی است که نخست وزیر از شورش ها تعبیر کرده است. به همین ترتیب ، رشدی رهبران تظاهرات را به سوء استفاده از شعارهای مذهبی برای اهداف سیاسی متهم کرد.
۵. حرکت خمینی
در هر رویدادی، آیات شیطانی بهانه ای شد برای ایجاد اغتشاشات اساسی در میان مسلمانان اواسط ماه فوریه در چندین بخش از جهان . اغتشاشات و از دست دادن زندگی توجه بسیاری را به خود جلب کرده بود، اما مسئله سیاسی واقعی برای غرب وجود نداشت. آیت الله خمینی ، شخصی که طبق قوانین معمول بازی نمی کند ، این چالش کرد.
در مورد چگونگی یادگیری خمینی در مورد رشدی و آیات شیطانی ، روایت ها متفاوت است. یک گزارش می گوید که او اخبار را در تلویزیون ایران مشاهده می کرد ، شورش در پاکستان را دید و از صحنه بسیار تحت تأثیر قرار گرفت. در واقع ، تصویر منظره ای که احساس همبستگی خمینی با مسلمانان را بیش از با آنها که فریاد "اللهو اخبار" و سپس اقدام به مرگ خارج از یک مرکز فرهنگی آمریکایی ، دشوار است. روایت دوم است که او در مورد شورش در پاکستان از رادیوی ترانزیستوری کوچکی که در پیاده روی با خود میبرد، شنیده است. نسخه نهایی است که او با خواندن بخشهایی از آیات شیطانی "لرزانده شد" (احتمالاً در ترجمه فارسی یا عربی ، زیرا خمینی انگلیسی بلد نیست). گفته می شود نام ماهوند مخصوصاً برای او خشمگین بوده است.
هرچند که اتفاق افتاد ، در ۱۴ فوریه ، خمینی یک مهمترین مرحله کل حادثه را برداشت ، هنگامی که در خطاب به "جامعه مسلمانان جهان" ، یک حکم قانونی اسلامی (فتوا ، قابل مقایسه با جواب شرعي یهودی) را صادر کرد. وی با اعلام آیات شیطانی در مخالفت با اسلام ، حکم اعدام را هم برای رشدی و هم برای ناشرانش صادر کرد.
مؤلف کتاب آیات شیطانی - که علیه اسلام و پیامبر و قرآن تنظیم و چاپ و منتشر شده است - همچنین ناشرین مطلع از محتواى آن، محکوم به اعدام مىباشند. از مسلمانان غیور مىخواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند, سریعاً آنها را اعدام نمایند.
خمینی مسلمانان را به سرعت در برابر رشدی فراخواند و وعده شهادت را به هرکسی که این حکم را اجرا کند ، داد. رئیس جمهور ایران، سید علی خامنه ای ، اظهارات خمینی را "یک حکم غیر قابل فسخ" توصیف کرد.
برای جذابیت بیشتر این کار، رئیس یک سازمان خیریه ایرانی، بنیاد پانزده خرداد ، یک میلیون دلار به یک قاتل غیرایرانی و ۲۰۰ میلیون ریال (تقریباً ۳ میلیون دلار با نرخ تورم مبادله ای رسمی، اما فقط ۱۷۰ هزار دلار در بازار سیاه) به یک ایرانی ارانه داد. روز بعد ، رهبر مذهبی رفسنجان (زادگاه علی اکبر هاشمی رفسنجانی ، رئیس مجلس ایران) ۲۰۰ میلیون ریال دیگر پیشنهاد داد ، همانطور که یک آخوند در کرمان.
اعضای پارلمان ایران حمایت خود از خمینی و "خشم الهی" خود را علیه رشدی ابراز داشتند. سفیر ایران در حرم مقدس اعلام کرد که اگر بتواند سلمان رشدی را با دستان خود بکشد, خواهد کرد. نماینده خبرگزاری انقلاب اسلامی در اسپانیا نیز همین قول را داد (و خود را فوراً از کشور اخراج شد).
مهمتر از آن ، تعدادی از گروههای مورد حمایت دولت ایران عزم خود را برای کشتن رشدی اعلام کردند. محسن رضایی ، رهبر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی آمادگی نیروهای خود را "برای اجرای فرمان امام" اعلام کرد. علی اکبر محتشمی ، وزیر کشور ، حزب الله را به اقدام کردن اعدام فراخواند و رهبران حزب الله لبنان به سرعت قول دادند که "تمام آنچه که میتوانیم " برای اجرای حکم خمینی ممکن است انجام دهند. سایر گروههای لبنانی، از جمله امل ، جنبش وحدت اسلامی ، سازمان جهاد برای آزادی فلسطین و جهاد اسلامی برای آزادی فلسطین ، همه وعده های مشابه داده اند. علاوه بر این ، جبهه خلق برای آزادی فلسطین – فرماندهی کل, احمد جبرئیل قصد خود را برای پیوستن به این تلاش اعلام کرد. سازمان عدالت انقلابی فراتر از بقیه پیش رفت و قول داد در صورت لزوم ، در راه حمله به رشدی ، به پلیس انگلیس حمله کند. چیزی از رقابت بین این گروه ها ایجاد شده است: چه کسی ابتدا رشدی را می کشد؟
در روز هفدهم ، با این حال , رئیس جمهور خامنه ای اعلام کرد که اگر رشدی توبه کند "مردم ممکن است او را ببخشند". بر همین اساس ، روز بعد ، رشدی عذرخواهی کرد ، هرچند بسیار اندک.
من به عنوان نویسنده کتاب آیات شیطانی ، می دانم که مسلمانان در بسیاری از نقاط جهان از انتشار رمان من واقعاً پریشان هستند. من عمیقا از پریشانی و ناراحتی که انتشار برای پیروان مخلص اسلام ایجاد کرده متاسفم. این حقیقت که در دنیای پر ایمان های زیاد زندگی می کنیم ، به ما یادآوری کرده است که همه ما باید از حساسیت دیگران آگاه باشیم.
عذرخواهی مربوط به نتیجه های نوشته های او بود، نه خود نوشته ها ، و بنابراین برای منتقدان خود را چندان نکرد.
هنوز سردرگمی در ایران به دنبال داشت ، زیرا گزارش آژانس خبری حاکی از آن است که عذرخواهی ، "اگرچه خیلی توبه ندارد ، اما به طور كلي کافی برای اعطا کردن بخشش وی توسط توده های مردم در ایران و سایر نقاط جهان کافی تلقی می شود." سپس آیت الله در ۱۹ فوریه با رد کاملا به اظهارات رشدی پاسخ داد ، و در واقع ، با رد هرگونه عمل توبه از جانب وی. خمینی گزارش های خارجی انکار کرد که توبه رشدی لغو "دستور اعدام" علیه وی را نتیجه می رسید.
حتی اگر سلمان رشدی توبه کند و با تقواترین انسان زمان [ما] شود ، بر هر مسلمان وظیفه دارد هر آنچه را که دارد ، زندگی و دارایی خود را به کار گیرد و او را به جهنم بفرستد. ... اگر غیرمسلمان از مکان خود آگاه شود و توانایی اجرای سریعتر از مسلمانان را داشته باشد ، بر عهده مسلمانان است که در ازای این عمل پاداش یا هزینه ای بپردازند.
۶. انگیزه های خمینی
چرا آیت الله خمینی آیات شیطانی را به یک حادثه بین المللی تبدیل کرد؟ عجیب آنکه ، منتقدان و طرفداران آیت الله تقریباً توضیحات کاملاً مخالفی دارند.
منتقدان تقریباً همه اتفاق نظر دارند در دیدن که عمل وی از نظر سیاسی . ابوالحسن بنی صدر، رئیس جمهور پیشین ایران ، این رویداد را "یک کار سیاسی و نه مذهبی" می دانست و مسعود رجوی، رهبر گروه مخالف اصلی ایران ، مجاهدین خلق نیز موافقت کرد.
برخی بر تنش های سیاسی داخلی در ایران تأکید کردند. امیر طاهری آیات شیطانی را "موضوعی احتمالاً تحریک کننده تخیل توده های فقیر و بی سواد" در ایران دانست. هاروی موریس آن را به عنوان "تئاتر انقلابی" در نظر گرفت تا جایگزین جنگ عراق و ایران به عنوان محور وحدت ملی شود. دیگران بیشتر این را از نظر سیاست خارجی می دیدند. یوسف ام ابراهیم این امر را به عنوان تلاش خمینی "برای اثبات مجدد نقش خود به عنوان سخنگو و محافظ اهداف اسلامی" توضیح داد. ویلیام والدگریو از وزارت خارجه انگلیس علت این حادثه را "عناصر رادیکال در ایران دانست که نمی خواهند کشورشان روابط عادی با غرب و کشورهای حوزه خلیج فارس داشته باشد."
از طرف دیگر، طرفداران آیت الله حرکت او را بسیار متفاوت می بینند ، در درجه اول مانند واکنش مذهبی . دیپلمات برجسته ایرانی در قبرس به حضار محلی گفت که "حکم صادر شده توسط رهبر ایران کاملاً مذهبی و براساس ملاحظات مذهبی است." کاردار در لندن بدون صراحت اظهار داشت که خمینی مجازات رشدی را "بسیار مهمتر از روابط بین دو کشور" می داند.
کدام طرف درست است؟ شواهد محکمی برای پذیرش تفسیر دینی وجود دارد. نخست ، جنبه احساسی وجود دارد - هجو هجو آمیز پیامبر ، شهامت آشکار مسلمانان در انگلیس ، شهادت مسلمانان در پاکستان. در ترکیب ، اینها احتمالاً تاثیر مهمی بر رهبر پیر ایران دارند.
دوم ، مسلمانان هند ، انگلیس و پاکستان که قبل از سخنرانی خمینی به خیابان ها ریخته بودند ، نشان دهنده عمق خشم مسلمانان بود. آنها هیچ ارتباطی با مبارزات زندگی سیاسی ایران نداشتند.
سوم ، خمینی ، رهبر خودکامه ایران ، برای قطع روابط با غرب ، راه های بسیار مستقیم تری وجود دارد. او بدون رقیب حکومت می کند؛ اگر او تصمیم می گرفت جلوی بهبود روابط را بگیرد ، به راحتی می توانست چنین حکمی را صادر کند. سیاستمداری که در جایگاه اقتدار خود است، نیازی به اقدامی غیر معمول مانند قرار دادن انعام برای مرگ یک رمان نویس ندارد.
چهارم، تمایل مداومی وجود دارد که ادعاهای خمینی را به ارزش واقعی خود قبول نکنند. این اتفاق در سال ۱۹۷۸ رخ داد ، در حالی که ایرانیان و دیگران سعی کردند پیش بینی کنند که او چه نوع حکومتی را در ایران تحمیل خواهد کرد. شواهد و مدارک موجود در قالب نوشته های او در طی سالیان متمادی وجود داشت ، اما به دلیل تفسیر متعارف تر از اهداف وی ، این موارد نادیده گرفته می شدند. اصرار بر توضیح سیاسی برای فتوای رشدی خطر سقوط در همین دام را دارد.
سرانجام ، حمله به رشدی با سایر اقدامات آیت الله سازگار است ، که دو مورد قابل ذکر است. او تقریباً همان قدم را ۴۷ سال زودتر برداشت ، زمانی که هنوز آخوندی مبهم بود. وی در سال ۱۹۴۲ کتاب "کشف اسرار" را نوشت ، موضوعی آن یک جدال علیه احمد کسروی ، نویسنده برجسته ای که عقاید ضد روحانیت وی در ایران طرفداران قابل توجهی پیدا کرده بود. خمینی کسروی را محدور الدم اعلام کرد ، بنابراین به یک مسلمان اجازه داد او را اعدام کند. كتاب او توسط محمد نواب صفوی خوانده شد كه در ادامه به راه اندازی یك گروه تروریستی ، فدایی اسلام پرداخت ، و این گروه کسروی را به عنوان اولین هدف خود قرار داد. سیدحسین امامی و سه نفر دیگر با الهام از دستگاه خمین ، با چاقو به کسروی حمله کردند و وی را به قتل رساندند. اگرچه پاسخ خمینی به اعدام در تاریخ ثبت نشده است ، اما دوست صمیمی وی ، شیخ صادق خلخالی روزی را که در آن اتفاق افتاده است "زیباترین روز زندگی من" نامید.
اخیراً ، خمینی مجازات های شدیدی را برای تهیه کنندگان برنامه رادیو تهران به نام "الگویی برای زن مسلمان" به دلیل پخش در تاریخ ۲۸ ژانویه ۱۹۸۹، آنچه او "مصاحبه غیر اسلامی" خواند، تحمیل کرد. یک زن در این برنامه توضیح داده بود که او, دختر حضرت محمد، فاطمه را الگوی مناسبی برای خودش نمی داند. او یک نمونه به روز تر را ترجیح داد - قهرمان یک سریال صابونی ژاپنی. آیت الله خشمگین ، نامه ای به مدیر صداوسیمای ایران فرستاد و به او گفت كه اگر توهین عمدی باشد ، طرف های متخلف "بدون تردید" به مرگ محکوم می شوند. سه روز بعد ، دادگاه یکی از تولیدکنندگان را به پنج سال حبس تعزیری ، دو نفر دیگر را به چهار سال و ۵۰ ضربه شلاق محكوم كرد. و دادگاه آن را درک کرده شد که این نرمش نسبی به دلیل "عدم وجود قصد سوء" از طرف آنها بود. در غیر این صورت ، همه آنها به اعدام محکوم می شدند.
کسانی (مانند جورج بلک) که استدلال می کنند خمینی "از رشدی به عنوان هدف راحتی استفاده کرده است" اشتباه می کنند. پاسخ کاملاً واضح است (به قول نیو ریپابلیک): "آیت الله نمی خواهد از رشدی استفاده کند ؛ او می خواهد او را بکشد. ما باید به صداقت مرد احترام بگذاریم."
۷. دفاع از اسلام
با این وجود ، یک سوال در مورد انگیزه آیت الله باقی مانده است: چرا او آیات شیطانی را به عنوان یکی از محورهای اصلی دیپلماسی پس از جنگ ایران در آورد؟ با وجود توهین آمیز بودن متن (به معنای واقعی کلمه تفسیر شده) ، توهین آمیز بودن عنوان ( بد فهمید) و افراط گرایی مذهبی خمینی ، هنوز مشخص نیست که چرا این کتاب باید اولویت اصلی دولت ایران باشد. پاسخ است در بینش عجیب تاریخ توسط خمینی و دیگر مسلمانان اصولگرا باور شده.
دیدگاه آنها مبتنی بر یک قیاس است: مسلمانان زمانی قدرتمند بودند ، اما اکنون ضعیف هستند. وقتی مسلمانان قوی بودند ، کاملاً طبق دستورات ایمان خود زندگی می کردند ، اما اکنون این کار را نمی کنند. بنابراین ، مسلمانان ضعیف هستند زیرا آنها مطابق با الزامات اسلام نیستند. اگر آنها چنین می کردند ، قدرت قرن های گذشته را بازیابی می کردند. بنابراین اولین هدف خمینی این است که مسلمانان طبق قانون اسلام ، شریعت ، به زندگی کامل بپردازند. جامعه عادلانه ، جامعه ای که مسلمانان کاملاً به قرآن و قوانین اسلام پایبند هستند ، همچنین جامعه ای است که به مسلمانان اجازه می دهد به قدرت طبیعی خود برسند.
اما رسیدن به این مهم یک مانع بزرگ دارد: فرهنگ اغواگرانه غرب ، که طی دو قرن مسلمانان را از پایبندی دقیق به ایمانشان دور می کند. بنابراین ، مسلمانان باید درگیر نبرد با تمدن غرب باشند. و این یک نبرد است ، زیرا غرب منبع انفعالی فرهنگ نیست ، بلکه فعالانه آن را به مسلمانان آسیب پذیر تحمیل می کند. غرب این کار را می کند زیرا با تضعیف مسلمانان منفعت می برد. این امر به آن امکان می دهد تا سرزمین های مسلمانان را غارت کرده و مردم را به عنوان نیروی کار ارزان استخدام کند. علی اکبر هاشمی رفسنجانی ، رئیس مجلس ایران ، ریشه های عمیق تاریخی این تلاش را توضیح داد:
از روزی که استعمارگران غربی قصد استعمار در کشورهای اسلامی را داشتند - یا به عبارت دقیق تر ، برای تخریب و ایجاد ویرانی در جهان اسلام - آنها احساس کردند که باید با چیزی به نام اسلام برخورد کنند. آنها فهمیدند که مادامی که اسلام وجود دارد ، مسیر آنها دشوار خواهد بود یا ممکن است کاملاً بسته شود.
هرکسی که با تاریخ استعمار و جهان اسلام آشنا باشد می داند که هر زمان که می خواستند در مکانی خود را بدست آورند ، اولین کاری که برای پاکسازی مسیرهای خود انجام دادند - چه آشکار و چه پنهان - تضعیف اخلاق اصیل اسلامی مردم بود.
البته ، امپریالیست ها نتوانستند به طور کامل اسلام را از بین ببرند، بنابراین آنها بهترین کار بعدی را انجام دادند ، این بود که دین را اخته کردند ، و ایمان را به مراسم خالی از محتوای واقعی کاهش دادند. تا سال ۱۹۷۸، اسلام تشریفاتی (یا "اسلامی به سبک آمریکایی") در سطح ایالت در همه جای جهان غالب شد. اما پس از آن ، رفسنجانی ادامه می دهد ، "با ظهور انقلاب اسلامی ، اسلام ناب وارد صحنه شد و همه آنچه انجام داده بودند خنثی شد." ایرانیان تهدید کردند که همه مسلمانان (و دیگر مردم ستمدیده) را در برابر سلطه قدرت های بزرگ ، به ویژه ایالات متحده و شوروی، هدایت خواهند کرد.
قدرت ها, دیدن خطری که ایران به وجود آورد ، عقب جنگیدند. کاخ سفید و کرملین از این ترس داشتند که انرژی انفجاری در ایران آنچه را استکبار جهانی می خوانند از بین ببرد. رئیس جمهور خامنه ای توضیح می دهد: "تمام توطئه های غرب برای جلوگیری از تبدیل شدن اسلام و انقلاب به الگوی جهانی است." ایرانی ها باید با تمام داشته های خود درگیر جنگ شوند.
جنگ بین اسلام و "کفر بین المللی" به دو شکل اصلی در آمده است. نخست ، قدرتهای بزرگ نماینده خود ، رئیس جمهور عراق ، صدام حسین را در جنگی که مطیعانه انجام داد، قرار دادند. اما تجاوزات نظامی در برابر سنگ سخت شور اسلامی شکست خورد. محتشمی توضیح می دهد: "پس از ده سال، جهان امید به مبارزه با اسلام در داخل ایران را از طریق درگیری نظامی قطع كرد."
شکست خورده ، دشمنان اسلام مجبور شدند یک جبهه نبرد دوم علیه اسلام پیدا کنند. دولت های غربی "همه كارشناسان شیطانی و مزدوران خود را احضار كردند تا استراتژی جدیدی را علیه اسلام طراحی كنند." با پایان همه این تلاش ها، استکبار جهانی به طرحی که مجدداً در سطح فرهنگ انجام شد ضربه زد. طبق یک تفسیر در رادیو تهران، این تلاش دو مرحله دارد. نخست، "هدف این است که ایمان اسلامی را در بین مسلمانان تضعیف کرده و از این طریق جوامع مسلمان را سکولار کنیم ؛ و سپس با گسترش نفوذ [غربی] و در نهایت, غارت منابع حیاتی آن جوامع دنبال می شود."
مقامات ایرانی مجموعه ای کامل از مراحل مربوط به "آیات شیطانی" را شرح دادند. حتی یک دقیقه باور نکردند که این کتاب توسط یک نویسنده نوشته شده است که به دنبال هوی و هوس خیال خودش است. به گفته رفسنجانی ، وقتی مسلمانان این کتاب را میخوانند، "آنها یک هندی دیوانه را در پشت آن نمی بینند ؛ آنها انگلیس ، آلمان ، فرانسه و ایالات متحده را می بینند." از نظر وی، سرویس های اطلاعاتی غربی می دانستند كه وقتی رشدی را به عنوان نویسنده ظاهری انتخاب كردند ، چه مي كردند. آنها انتخاب کردند
شخصی که به ظاهر از هند می آید و ظاهراً از دنیای غرب جداست و نام گمراه کننده ای دارد [یعنی یک نام مسلمان]. ... تمام این حق امتیاز پیش پرداخت به آن شخص تعلق گرفت. می توان دریافت که آنها پیش از این برای او نگهبان تعیین کرده اند زیرا آنها می دانسته اند چه کار می کنند. ... همه اینها از تلاشی سازمان یافته و برنامه ریزی شده به ما می گوید. این یک کار معمولی نیست .... من معتقدم قبلاً چنین برنامه ریزی شده ای به این صورت نبوده است.
این تلاش به پنج سال و ۱.۵ میلیون دلار نیاز داشت. اطلاعات انگلیس حتی موفق شد آیات شیطانی را به عنوان "کتاب سال" در انگلستان معرفی کند. اگر مسلمانان اعتراض نمی کردند، این کتاب به فیلم تبدیل می شد.
اما ممکن است یک خارجی بگوید چگونه این رمان می تواند به مسلمانان آسیب برساند؟ با بی احترام کردن ایمان و سنت هایشان از طریق تحریف و تمسخر. دردناک است که "مورد تمسخر استکبار جهانی قرار بگیریم" و این درد مسلمانان را بر خلاف اسلام میپیچد. خوشبختانه ، مسلمانان فهمیدند که چه اتفاقی می افتد ، و آنها "با خشم خود" قصد خنثی کردن توطئه را نشان دادند. ثابت قدم بودن آنها کمپین فرهنگی را متوقف کرد. رهبران ایران حادثه رشدی را به عنوان اثبات اصلی احیا اسلام و در نتیجه نقطه عطفی در سرنوشت ایمان به تصویر کشیدند. به عنوان مثال ، یک سرمقاله روزنامه توضیح داد که چگونه دولت ترکیه گامهای آرام اما موثری در جهت "پاک کردن ترکیه از اسلام" برداشته است, اما شوک آیات شیطانی ، مسلمانان واقعی ترکیه را در معرض خطرهای موجود در میان خود قرار داد.
توجه داشته باشید که رهبران ایران از "غرب" یا "استکبار جهانی" صحبت می کنند ، زیرا آنها اعتقاد ندارند که اطلاعات انگلیس در به کار بردن رشدی به تنهایی عمل می کند. مثل همیشه، دست در دستکش با برادر بزرگش ، ایالات متحده کار کرد. در بیانیه دولت ایران از این کتاب به عنوان "عملی تحریک آمیز آمریکایی" یاد شده و رشدی "یک مامور فرومایه سیا" خوانده شده است. به گفته محتشمی، وزیر کشور، "نویسنده کتاب در انگلیس است، اما طرفدار واقعی آن ایالات متحده است."
کنایه از شناسایی رشدی با دولت آمریکا در صداهای سالم تر گم نشد. بالاخره رشدی یک مسلمان هندی تبار است که در انگلیس زندگی می کند و دارای گذرنامه انگلیس است. بعلاوه ، وی به عنوان یک "مرد چپ" شناخته می شود ، که تقریباً همیشه با سیاست های دولت ایالات متحده مخالف است. پس چگونه رشدی و ایالات متحده در ذهن مسلمانان اصولگرا به هم آمیخته اند؟ زیرا غرب ستیزی راهی برای ضد آمریکایی شدن دارد. انگلیس ممکن است حاکم امپراتوری بود ، اما اکنون تقریباً بی ربط است. تهدید نظامی عملا از بین رفته است. نیز، فرهنگ آمریکایی نقشی نمادین دارد. این که آیا رشدی در لندن زندگی می کند یا شهر نیویورک جزئیات جزئی برای مسلمانان اصولگراست. نکته این است که ایالات متحده تهدید اصلی را است ، زیرا رهبر جهان غرب است ، آن مکان شیطنت آمیز است که در آن, حملات به پیامبر و قرآن پذیرفته شده و حتی تشویق شد.
۸. پاسخ های مسلمانان
شاید آدم انتظار می رفت که جهان فرمان دیوانه واری را که از خمینی به وجود آمده بود به عنوان یک جنون کامل رد کند. اما آدم اشتباه می شد.
در سطح رسمی، مطمئناً ایرانی ها حمایت چندانی پیدا نکردند. فقط دولت لیبی علناً در کنار آیت الله و فرمان او ایستاد. دولت کویت اعلام کرد که در مورد " آیات شیطانی" با تهران "یک موضوع یکسان" دارد ، اما با دقت از بیان توافق برابر در مورد نویسنده خود جلوگیری کرد.
با این حال، در سطح مردمی ، خشونت ضد رشدی حمایت از خمینی را نشان داد. در شبه قاره هند تظاهرات خشونت آمیز یک ماه ادامه داشت. بیشترین تعداد مرگ و میرها در یک حادثه در ۲۴ فوریه رخ داد ، زمانی که شورش در شهر بمبئی, شهر خانه رشدی, به نبرد سه ساعته بین پلیس و مسلمانان اصولگرا تبدیل شد. آشوبگران اتومبیل ها ، اتوبوس ها و حتی یک ایستگاه پلیس کوچک را سوزاندند. در پاسخ ، پلیس دوازده نفر را كشت، ۵۰۰ نفر را بازداشت و ۸۰۰ نفر را دستگیر کرد. در ۴ مارس ، هزاران نفر از تظاهرکنندگان بخش فرودگاه کراچی در اعتراض به رمان رشدی حمله کردند، درها را شكسته و درها را شكسته و سالن وی آی پی را غارت كردند. این روش آنها برای استقبال از ایران، ساجد علی نقوی ، رهبر شیعیان طرفدار خمین بود. طبیعتاً ایرانیان این تظاهرات ستایش کردند و آنها را "مظهر قدرت مسلمانان در سراسر جهان" و "علائم همین عظمت" می نامیدند.
در مواجهه با چنین احساسی ، بسیاری از رهبران کشورهای اسلامی سعی در جلوگیری از کل موضوع داشتند. آنها در ملا عام به آن رجوع نکردند و به رسانه های خود دستور دادند که بدون هیچ توضیحی جنجال ها را پوشش دهند. ملک حسین اردن در پاسخ به سوالی در این باره گفت: "من اهمیتی نمی دهم كه در مورد اقدام دولت ایران اظهارنظر كنم." از آنکارا این کلمه را آمد: "ترکیه طرف بحث ها در برای کتاب نیست."
اگرچه مقامات در تمام کشورهای اسلامی ادعای توهین به مقدسات آیات شیطانی را تأیید کردند، برخی با حکم خمینی مخالفت کردند. جای تعجب نیست که دولت عراق به آن حمله کرد. رئیس جمهور صدام حسین مشاهده کرد که "قتل و تحریک به قتل برای اسلام و مسلمان از کتاب گرایشی و شوم سلمان رشدی مضرتر است." وزیر امور خارجه مصر، عصمت عبدالمجید ، خمینی را مسئول ایجاد این مشکل دانست و معتقد بود که "خمینی حق ندارد رشدی را به اعدام محکوم کند."
چندین صدای فردی از کشورهای عربی نیز از خمینی انتقاد کردند. در اقدامی شجاعانه ، نقیب محفوظ ، برنده جایزه نوبل ادبیات ۱۹۸۸، تهدید خمینی را عملی "تروریسم فکری" خواند. مسلماً مسلمانان مقیم غرب آزادترین احساس را داشتند تا در این مورد صحبت کنند. زکا بدوی، رئیس شورای ائمه و مساجد در انگلیس ، خانه شخصی خود را به عنوان پناهندگی به سلمان رشدی پیشنهاد داد.
از دیدگاه دولتهایی که مایلند از صحنه دور بمانند ، ساده ترین و کمترین نگرانی قدم این بود که کتاب منع شود و دیگر چیزی نگوید. در حقیقت، کمی از دولت های غیر غربی حاوی جمعیت قابل توجهی از مسلمانان در برابر فشار عربستان و ایران برای ممنوع کردن آیات شیطانی مقاومت کردند و بسیاری از آنها همه کتاب های وایکینگ-پنگوئن را تحریم کردند. حتی در اسرائیل، وزارت امور مذهبی درخواست کرد که انتشارات کتر برنامه های خود را برای ترجمه عبری کنار بگذارد.
برجسته ترین استثنا به این الگو ترکیه بود، جایی که مقامات تقریباً مذهبی به اصول سکولاریستی که شصت سال پیش توسط آتاتورک وضع شده بود، پایبند هستند. علیرغم جمعیت بسیار مسلمان، جنبش بنیادگرایانه قابل توجه و فشارهای فعال ایران (کنسول ایران در ارزروم نسخه هایی از فتوای خمینی علیه رشدی را به رهبران مذهبی سراسر شرق آناتولی توزیع کرد)، آنکارا محکم ، در صورت بی آرام و ناخوشایند ، به آزادی بیان پایبند بود . این یک موقعیت بدون پیروز بود. موضع گیری در برابر این کتاب به اعتبار ترکیه در اروپا لطمه می زند و احتمال پذیرش آن در جامعه اقتصادی اروپا را کاهش می دهد. موضع گیری نکردن باعث ناراحتی بسیاری از مسلمانان اصولگرا در ترکیه خواهد شد.
همچنین، علی رغم شورش طولانی مدت مسلمانان در فیلیپین، دولت مانیل اعلام کرد که نمی تواند کتاب را ممنوع کند ، زیرا این امر تضمین های قانون اساسی آزادی بیان را نقض می کند.
۹. پاسخ های غیرمسلمان
در میان غیر مسلمانان ، فرمان خمینی در سه مرحله پاسخ ها را برانگیخت. اول، هفته پس از ۱۴ فوریه با عقب نشینی و گیجی مشخص شد. ناشران چاپ کتاب را به تاخیر انداختند یا آن را لغو کردند ، سیاستمداران دست به تزلزل زدند ، حتی رشدی نیز عذرخواهی کرد. سپس، هنگامی که مشخص شد که چنین امتیازاتی, هیچ چیز از خمینی بدست نآورد ، افکار عمومی سخت گرفتند و رهبران موضع سرسخت تری را اتخاذ کردند که از حدود ۲۰ فوریه تا ۲۸ فوریه ادامه داشت. با شروع ماه مارس ، دور دوم عقب نشینی ها آغاز شد، همانطور که نویسندگان ، سیاستمداران و شخصیتهای مذهبی علیه رشدی روی آوردند. این جنجال در اواسط ماه مارس از چشم افتاد.
دولت های غربی که به هر حال هم مسئولیت داشتند و هم وسیله ای برای محافظت از حقوق کسانی که توسط خمینی مورد تهدید قرار گرفته بودند، به ویژه با ترسویی پاسخ دادند. نخست وزیر انگلیس و رهبر مخالفان, نیل کینوک، یک هفته کامل در مورد تهدید آیت الله سکوت اختیار کرد. وزیر امور خارجه تازه تاسیس شده، جیمز بیکر، فقط تهدید به مرگ را "تاسف برانگیز" بخواند. دولت کانادا واردات موقتاً آیات شیطانی را ممنوع کرد. بدتر اینکه ، دولت با انصراف از تصمیم به درآمد کانادا ، یک آژانس مالیاتی ، مسئله آزادی بیان را کنار گذاشت. بن این حادثه را "فشار بر روابط آلمان و ایران" خواند. اما این دولت ژاپن بود که بی مهره تر فرمول از همه ارایه داد: "تشویق به قتل" ، آن را صریح اعلام کرد ، "چیزی نیست که قابل ستایش باشد."
چندین دولت - از جمله انگلیس ، فرانسه و شوروی - با اشاره به اینکه فرمان خمینی نه توسط دولت ایران بلکه توسط "رهبر معنوی" انقلاب اسلامی صادر شده است ، به دنبال راهی برای خروج از بن بست دیپلماتیک بودند. نه تنها تجربه ده ساله نشان داده بود که این تمایز کاملاً نادرست است بلکه تمام صفوف و پرونده دولت ایران برای همسویی با عملکرد خمینی در سراسر خود افتاد.
مسکو، که دارای یک نفرت ایدئولوژیک تقریباً برابر برای آزادی بیان و احترام به دین است ، از این رویارویی, با نگاه بسیار خوب, ظاهر شد. تحلیل ها که در رسانه های شوروی ارائه شده, تاثیرگذار ترین بودند. در رادیو صلح و پیشرفت, سرویس فارسی زبان خود, خواستار تهران برای اعدام رشدی توصیف کرد:
باعث تاسف فراوان است زیرا امیدها را در اتحاد جماهیر شوروی که بحران سیاسی مربوط به این رمان از بین رود., از بین می برد ... توسل به ترور و تهدید از این طریق هیچ نتیجه دیگری برای ایران نخواهد داشت اما تشدید بحران های بین المللی و با عواقب خطرناکی برای خود ایران.
در تحلیل دیگری، سرزنش حتی با صراحت بیشتری ارزیابی شد: "واکنش افراطی تهران به" آیات شیطانی "منجر به جنگ دیپلماتیک کنونی بین ایران و غرب شده است. به همین ترتیب ، پراودا از تظاهرکنندگان حامی خمینی به عنوان "متعصبان مسلمان" نام برد.
به طور قابل پیش بینی ، سازمان های بین المللی نمی خواستند کاری با مسئله رشدی داشته باشند، که این امر احساسات را دو قطبی کرده و فرض های راحت نظم واحد را که زیربنای چنین نهادهایی است به چالش می کشد. تلاش های غربی ها برای محکوم کردن خمینی در کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل به جایی نرسید، زیرا کشورهای مسلمان به صراحت اعلام کردند که با چنین تلاشی مخالفت می کنند.
سرانجام، در ۲۰ فوریه ، وزرای خارجه بازار مشترک در مورد بیانیه ای قوی درباره رشدی و ناشرانش توافق کردند:
وزرای امور خارجه ۱۲ کشور عضو جامعه اروپا ، در بروکسل، در مورد تهدیدها و تحریکات ایرانی برای قتل علیه سلمان رشدی ، رمان نویس و ناشران هایش، که علیرغم عذرخواهی نویسنده ، تکرار شده است ، بحث کردند.
وزرا جدیدترین نگرانی را در مورد این تهدیدها می بینند. آنها این تحریک به قتل را به عنوان نقض غیر قابل قبول ابتدایی ترین اصول و تعهدات حاکم بر روابط بین دولت های مستقل محکوم می کنند ....
وزرای دوازده تصمیم گرفتند به طور همزمان سران ماموریت خود را در تهران برای مشورت فراخوانده و مبادلات دیدارهای رسمی سطح بالا را به حالت تعلیق درآورند.
اما اگرچه دولت انگلیس تمام پرسنل خود را از تهران بیرون کشید و خواستار خروج همه نمایندگان ایران از لندن شد ، اما روابط دیپلماتیک را قطع نکرد و در عوض اصرار بر آنچه "مبادلة صفر" خوانده است. ناظران هیچ سابقه ای برای حفظ روابط دیپلماتیک بدون هیچ پرسنلی نمی دانستند. این اقدام انگلیس به عنوان روشی برای ابراز نارضایتی و پشیمانی همزمان فهمیده می شد - یعنی روابط عادی درست به محض پس گرفتن این مصوبه امکان پذیر بود. اما ایرانی ها به دور از عقب نشینی، گام بعدی را در رقص دیپلماتیک برداشتند. در ۲۸ فوریه ، مجلس لایحه ای را تصویب کرد که در ۷ مارس یک قطع کامل را تعیین می کند مگر اینکه دولت انگلیس اعلام کند "مخالفت خود را با موضع گیری های غیراصولی در برابر جهان اسلام ، جمهوری اسلامی ایران و مطالب کتاب ضد اسلامی، آیات شیطانی."
رهبران انگلیس که با تماس "عمل گرایان" در تهران, برانگیخته ، برای جلب رضایت تهران آنچه در توان داشتند انجام دادند. در تاریخ ۲ مارس، سر جفری هاو وزیر امور خارجه به سرویس جهانی بی بی سی رفت تا به شنوندگان خارجی نشان دهد که دولت مایل است از رشدی فاصله بگیرد.
ما می فهمیم که خود این کتاب توسط افراد به ایمان مسلمان بسیار اهانت آور بوده است. این کتابی است که از بسیاری جهات دیگر نیز توهین آمیز است. ما می توانیم درک کنیم که چرا می توان از آن انتقاد کرد. دولت انگلیس ، مردم انگلیس ، علاقه خاصی به این کتاب ندارند. این کتاب بسیار انتقادی است ، درباره ما بی ادب است. این انگلیس را با آلمان هیتلر مقایسه می کند. ما این را دوست ندارند, همینطور که افراد با ایمان مسلمان حمله کتابی به ایمان خود دوست ندارند. بنابراین ما از کتاب حمایت مالی نمی کنیم. آنچه ما حمایت مالی می کنیم این حق مردم است که آزادانه صحبت کنند و آزادانه منتشر کنند.
دو روز بعد، نخست وزیر مارگارت تاچر سخنان مشابهی را بیان کرد.
ایرانیان این حرکات را تأیید کردند اما اقدامات عملی نیز خواستار شدند ، مانند پیگرد قانونی نویسنده ، توقیف نسخه های "آیات شیطانی" و صدور دستور علیه انتشار بیشتر کتاب. این مراحل مقامات انگلیسی حتی انجام آن را نیز در نظر نگرفتند. بنابراین، همینطور که تهدید شده ، تهران روابط خود را در ۷ مارس قطع کرد. بیانیه آن، محصول دیدگاه توطئه آن ، شامل برخی از غیرمعمول ترین زبان ها و استدلال هایی است که در هر جای دیپلماسی بین المللی یافت می شود
در این بیانیه ذکر شده است که "در دو قرن گذشته انگلیس در خط مقدم توطئه ها و خیانت ها علیه اسلام و مسلمانان قرار داشته است" و در ادامه جزئیات آلبین موذی در فلسطین، عراق، پاکستان و جاهای دیگر ارائه شد. ادعا كرد كه لندن از سوي جنبش هاي اسلامي دچار وارونگي هاي شديد شده است ، و به همين دليل تاكتيك هاي نظامي قديمي را كنار گذاشته و سياست هاي فرهنگي و پيچيده تري را اتخاذ كرده است - و همين امر انگليس را به حمايت از آيات شيطاني سوق داد. اما جمهوری اسلامی به این توطئه پایبند نبود و بنابراین روابط خود را با انگلستان قطع کرد. یکی از روزنامه های تهران اظهار داشت که وقفه می تواند به راحتی "حداقل یک دهه" طول بکشد.
به تلافی، دولت انگلیس کنسولگری ایران را در هنگ کنگ بست و ۹ ایرانی مقیم انگلستان را اخراج کرد. وزارت امور خارجه همچنین از اتباع انگلیس خواست تا از لبنان دوری کنند. بعلاوه، وزیر امور خارجه ، با استفاده از شدیدترین زبان خود از زمان آغاز جنجال، دولت ایران را "یک رژیم اسفناک" خواند و (برای اولین بار) "قتل های گسترده" اخیر آن را محکوم کرد.
دو ویژگی غیرمعمول مشخصه این حرکت های دیپلماتیک است. اولاً، هر دو دولت انگلیس و ایران از حمایت داخلی گسترده ای از اقدامات خود برخوردار بودند، از جمله حمایت تقریباً اتفاق نظر مجلس. دوم ، با وجود خصومت بین دو کشور، هیچ یک از طرفین اقدامی برای دخالت در روابط تجاری موجود انجام ندادند. انگلیسی ها به خرید نفت خام ایران ادامه دادند ، ایرانی ها به خرید کالاهای گسترده انگلیسی ادامه دادند و خدمات رسمی انگلیس مانند دپارتمان تضمین اعتبار صادرات (که پوشش کوتاه مدت صادرات انگلیس را فراهم می کند) "نسبتاً شلوغ و منظم بازار" دید.
وزرای امور خارجه چهل و چهار کشور متعلق به سازمان کنفرانس اسلامی در تاریخ ۱۳ تا ۱۶ مارس ۱۹۸۹ در ریاض گرد هم آمدند و موضع سعودی و نه موضع ایران در مورد رشدی را پذیرفتند:
در این کنفرانس اعلام شد که توهین به مقدسات بر اساس آزادی بیان و عقیده قابل توجیه نیست. در این کنفرانس کتاب آیات شیطانی ، که نویسنده آن به عنوان یک بدعت گذار شناخته می شود ، به شدت محکوم شد. ما درخواست از همه افراد جامعه است که تحریم این کتاب را وضع کرده و قوانین لازم را برای اطمینان از حمایت از اعتقادات مذهبی دیگران اتخاذ کنند.
یک مقام بریتانیایی یک روز بعد تلاش کرد تا توضیح ندهد که آزادی بیان واقعاً شامل کفر است، بلکه جدا کردن دولت خود از رشدی است. وزیر امور خارجه ویلیام والد گریو بر سرویس عربی بی بی سی توضیح داد:
من می خواهم اعلام کنم که دولت انگلیس صدمات و پریشانی های این کتاب را به خوبی تشخیص داده است و ما می خواهیم تأکید کنیم که به دلیل چاپ آن در انگلیس ، دولت انگلیس هیچ ارتباطی با آن نداشته و در هیچ ارتباطی با آن ندارد. . ... آنچه مطمئناً بهترین راه پیشروی است این است که بگوییم این کتاب برای اسلام توهین آمیز است ، که اسلام بسیار قویتر از کتاب نویسنده ای از این دست است.
رادیو تهران این گفته را به عنوان تصدیق انگلیس مبنی بر اینکه این کتاب شامل قسمت های کفر آمیز است، درک کرد و این پذیرش را یک گام بزرگ به جلو از گفته های هاو و تاچر دانست. با این حال، هیچ امتیازی نداد.
دقیقاً یک ماه پس از تصمیم برای خروج دیپلمات های ارشد اتحادیه اقتصادی اروپا از ایران، وزرای امور خارجه مجدداً ملاقات کردند و تحت فشار یونان ، ایرلند و ایتالیا تصمیم به بازگرداندن آنها گرفتند. خمینی توصیف کرد که اروپاییان در بازگشته "شرم ، نفرت ، و رسوایی ، از کار خود پشیمان هستند." با کمال میل، وزارت خارجه فرانسه این را "اغراق" خواند.
۱۰. نتیجه گیری
علی اکبر هاشمی-رفسنجانی ، رئیس مجلس ایران ، مشاهده کرد که ماجرای رشدی "یکی از نادرترین و عجیب ترین وقایع تاریخ" است و او درست می گوید. چندین جنبه از حادثه رشدی بی سابقه است.
هیچ وقت کتابی در قلب یک بحران بین المللی نبوده است. هرگز این همه دولت در مورد اقدامات مسالمت آمیز یک نویسنده خصوصی اینقدر نگران نبوده اند. بی منطقی اوضاع توسط کاریکاتوری در لوموند نشان داده شد که رشدی را در مقابل ماشین تحریر خود نشان می داد ، محاصره شده توسط پانزده پلیس که او را تماشا می کردند. یکی از پلیسها که در رادیوی خود فریاد می کشد، "فرودگاهها را ببند !! او می خواهد جلد دو را بنویسد !!!"
به همین ترتیب، قبلاً هیچ پرونده حقوق بشری وجود نداشته است که به این شکل از مرزها عبور کند. هندریک هرتزبرگ مشاهده کرد: "سایر مستبدان کتاب را ممنوع کرده و افکار را غیر قانونی دانسته اند. آنچه در مورد خمینی بی نظیر و بی سابقه است ، جاه طلبی جهانی و تهدید جهانی برای سانسور توسط تهدید او است. وی اولین پرونده آزادی های مدنی سیاره ای را ایجاد کرده است. این سهم متمایز وی در تاریخ استبداد است." و واکنش غرب ، وقتی با اولین پرونده آزادی های مدنی سیاره روبرو شد، عقب نشینی تا آنجا که می توانست قانونی است.
کتابشناسی: علاوه بر کتاب ۱۹۹۰ من، ماجرای رشدی ، در اینجا مقالات من در مورد ماجرای رشدی و پیامدهای آن آمده است:
"آیت الله ، رمان نویس [سلمان رشدی] و غرب." کامنتری، ژوئن ۱۹۸۹.
"[ماجرایسلمانرشدی:] چگونهفروختنکتابوداشتنزندگیخطرناکی." فیلادلفیا اینکوایرر، ۲۴ اوت ۱۹۸۹.
"'فرمانشیطانیهنوزآزادیبیانراآسیبمیرساند." وال استریت ژورنال ، ۲۶ سپتامبر ۱۹۸۹.
"رشدینتوانستمتعصبانراحرکتدهد." لس آنجلس تایمز، ۲۸ دسامبر ۱۹۹۰.
"دیدارآقایکلینتونباسلمانرشدیعلائماشتباهراارسالکرد." واشنگتن تایمز ، ۸ دسامبر ۱۹۹۳.
"[حادثهپوسترخوکهبرون:] چگونهکلینتونبه" قوانینرشدی "پایبنداست." فرورد، ۲۵ ژوئیه ۱۹۹۷
"وهمسلمانرشدیوما [دربارهایمنیاو]". کامنتری، دسامبر ۱۹۹۸.
"آیاسلمانرشدیاکنونایمناست؟" DanielPipes.org ژوئن ۲۰۰۴.
"ترساندنغرب، ازرشدیتابندیکت." نیویورک سان ، ۲۶ سپتامبر ۲۰۰۶.
"سلمانرشدیوستونفقراتانگلیس". نیویورک سون ، ۲۶ ژوئن ۲۰۰۷.
"'قوانینرشدیبهفلوریدارسیدهاند." واشنگتن تایمز، ۲۱ سپتامبر ۲۰۱۰.
"دودههازقوانینرشدی." کامنتری، اکتبر ۲۰۱۰.
و بررسی های کتاب ها:
لیزا اپینگنازی و سارا مایتلند ، ویراستاران "پروندهرشدی." اوربیس ، زمستان، ۱۹۹۰.
مالیس روتفن ، "یککارشیطانی: سلمانرشدیوخشماسلام." اوربیس ، تابستان، ۱۹۹۰.
"برایرشدی: صدروشنفکرعربومسلمانبرایآزادیبیان" . میدل ایست کوارترلی ، ژوئن ۱۹۹۴.
مهدی مظفری، "فتوا: خشونتوبیادبی." میدل ایست کوارترلی، مارس ۲۰۰۰.