جنگ بین عراق و ایران امیدهای واشنگتن را برای آزادی ۵۲ گروگان آمریکایی که در تهران زندانی شده اند ، تازه کرده است. حتی قبل از اینکه کمبودهای نظامی ایران در نبردهای مربوط به بنادر نفتی آن آشکار شود ، رئیس جمهور کارتر اشاره کرد که ممکن است ایالات متحده پس از آزادی گروگان ها حمل قطعات یدکی نظامی و سایر کمک ها را از سر بگیرد.
به نظر می رسد این تاکتیک منطقی است. ایرانی ها مطمئناً به همه کمکی که می توانند داشته باشند نیاز دارند. چرا چشم انداز کمک نظامی آنها را برای پایان دادن به بحران گروگان گیر نمی کند؟
متاسفانه، امید کارتر واقعیت های زندگی سیاسی در ایران را نادیده می گیرد. چالشهای جنگ احتمالاً احتمال آزادی گروگان ها را کاهش داده است ، زیرا هم جنگ و هم درام گروگانها در چارچوب سیاستهای ایران، دنیایی ناآشنا و معمولاً مورد بی توجه آمریکاییها ، بازی می شوند.
اما سیاست ایران ارزش یادگیری را دارد تا درک کند که چرا گروگان ها در وهله اول گرفته شده اند ، چرا آنها هنوز در اسارت هستند و قبل از رها شدن آنها چه اتفاقی باید بیفتد.
واقعیت اصلی امروز سیاست در ایران این است که با موفقیت انقلاب اسلامی دو جناح مشخص به قدرت رسیدند: ملی گرایان و مسلمانان فعال. اگرچه آنها در مورد اهداف کلی (به ویژه اهمیت حیاتی استقلال ملی ایران و بازسازی جامعه ایران در امتداد خطوط اسلامی) اتفاق نظر دارند ، اما نگرانی های اصلی دو طرف متفاوت است. به زبان ساده ، در حالی که ملی گراها ایران را تاکید می کنند ، مسلمانان فعال اسلام را تاکید می کنند. ملی گراها می خواهند زندگی اجتماعی و اقتصادی را تعمیر میکنند، در حالی که مسلمانان فعال بیشترین توجه را به امور فرهنگی و اخلاقی دارند.
پشت این تفاوت تأکید ، دو چشم انداز جهانی نهفته است. ملی گراها همه تجربه مدرن دارند. آنها زبانهای اروپایی را می دانند ، در غرب زندگی کرده اند و با ایده ها و روشهای آن آشنا هستند. آنها از مدرنیته نمی ترسند اما امیدوارند بتوانند آن را به نفع ایران تنظیم کنند. تقریباً هر رهبر ناسیونالیست (شاپور بختیار، کریم سنجابی، مهدی بازرگان، ابراهیم یزدی ، صادق قطب زاده ، ابوالحسن بنی صدر) متناسب با این توصیف است. در حالی که نگرش آنها نسبت به آمریکا متفاوت است ، اما هیچ یک از آنها ایالات متحده را شیطان نمی داند. روابط خوب با واشنگتن تا زمانی که به استقلال سیاسی و اقتصادی ایران آسیب نرساند ، مورد استقبال قرار خواهد گرفت. به طور تصور آمیز، آنها حتی می توانند کمک کنند.
مسلمانان فعال کمتر از فرهنگ مدرن یا غرب آگاهی دارند و آرزو دارند که نادان بمانند. تعداد کمی از این مردان ایران را ترک کرده یا زبان های خارجی صحبت می کنند. آنها فقط از طریق نوشته های فارسی یا عربی در مورد ایده های غربی اطلاعات دست دوم می گیرند. از نظر آنها ، غرب منبع شرارت است و ایالات متحده بزرگترین خطر ایران است. از نظر آنها ، نه تنها ایالات متحده پس از ۱۹۵۳ به مدت ۲۵ سال بر ایران حکومت کرد ، بلکه واشنگتن همچنان در تلاش است تا رژیم آیت الله روح الله خمینی را سرنگون کند. بدتر اینکه ، آنها فرهنگ آمریکایی را عامل اصلی فساد در زندگی ایرانی می دانند.
در دوران ۲۰ ماه از بازگشت خمینی به ایران ، ملی گرایان و فعالان مسلمان برای کنترل کشور جنگیده اند. آنها در خیابان ها می جنگند ، نیروهای مسلح رقیب را کنترل می کنند ، در رادیو و مطبوعات بحث می کنند ، در مجلس بحث می کنند و در اتاقهای پذیرایی خمینی توطئه می کنند. هر جناحی مجهز به چشم انداز آینده ایران ، امیدوار است که آرمان های خود را به بقیه کشور تحمیل کند. نبرد برای ایران در جریان است. آیا پیوندها با دنیای مدرن را حفظ خواهد کرد یا رویگردان خواهد بود در تلاش برای بازآفرینی الگوهای سنتی زندگی؟
به بیان دیگر، آیا ایران یک یا دو انقلاب خواهد داشت؟ ملی گراها ترجیح می دهند فقط یک داشته باشند ، سرنگونی سیاسی شاه. اکنون آنها می خواهند به طور معمول به کار خود بازگردند. اما مسلمانان فعال که لازم انقلاب دوم، یک آشفتگی اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی جهت ایجاد یک نظم اسلامی اصرار دارند. برای رسیدن به اهداف خود ، مسلمانان فعال مصمم بودند كه كنترل دولت را به دست خود بگیرند. اعضای حزب جمهوری اسلامی آیت الله محمد بهشتی افراد غیر آخوندی یکی یکی از قدرت کنار گذاشتند.
این روند به طور قابل ملاحظه ای توسط مصادره سفارت کمک کرد ، زیرا نگه داشتن گروگانها باعث تقویت قدرت عناصر افراطی مسلمان در برابر ملی گرایان می شود. نگه داشتن آمریکایی ها قدرت حیرت انگیز را به دانشجویان عادی و شورشیان ارائه می دهد، قدرتی که آنها اکنون برای تقریباً یک سال حفظ کرده اند. آنها بیانیه های مکرر را برای نكوهش ملی گرایان صادر می کنند و اینها از تلویزیون ملی پخش می شود, اوباش به سرعت برای دفاع از آنها تجمع می کنند و تا زمانی که مسلمانان فعال اجازه ندهند ، روابط با واشنگتن نمی تواند بهبود یابد.
بهشتی ، حسینعلی منتظری ، محمد علی رجایی ، علی اکبر هاشمی رفسنجانی و دیگر رهبران جناح فعال مسلمان تحمل باقی ماندن سفارت در اشغال را دارند زیرا آنها مستقیماً از قدرت اسیر کنندگان بهره مند می شوند. مسلمانان فعال برتری پیدا کرده اند ، اما تا زمانی که مبارزه آنها با ملی گراها ادامه یابد ، آنها احتمالاً اجازه می دهند که گروگانها در اسارت باقی بمانند ، (امکان دارد که علی رغم نفرت شخصی آنها از جیمی کارتر ، مسلمانان فعال ممکن است بخواهند که با آزادی گروگان ها به او علیه رونالد ریگان کمک کند. اظهار نظر ریگان مبنی بر اینکه می تواند در یک روز مشکل گروگان را حل کند ظاهراً آنها را نگران کرده است.)
مسلمانان فعالی که اکنون تقریباً کنترل ایران را در دست دارند ، دارای اولویت های داخلی هستند که حتی مهمتر از شکست عراق است. به همین دلیل ، تلاش های آمریکا برای آزادی گروگان ها بی فایده خواهد بود. هیچ فشار یا حرکتی - اقتصادی یا سیاسی ، تهدیدآمیز یا ریشخند - مسلمانان فعال را وادار نمی کند تا غنیمت های گرانبهای آمریکایی خود را آزاد کنند تا زمانی که این کار به نیازهای آنها - نیازهای داخلی آنها پاسخ دهد. بهترین راهبرد برای آمریکا، در مواجهه با سیاست ایران ، این است كه چیزی نگوییم یا عملی را به زور انجام دهم: انفجار یا عذرخواهی واشنگتن را به جایی نمی رساند.