تیتر این مقاله در واشینگتون تایمز: "بیرون ماندن از سوریه: مداخله دام است"
حضور پست بشار اسد در کاخ ریاست جمهوری دمشق، بر خلاف فرضیات غربی، ممکن است بیشتر صرف داشته باشد تا زیان. رژیم قاتل، تروریستی و طرفدار تهران او نیز غیر ایدئولوژیک و نسبتا سکولار است؛ آن آنارشیزم، حکومت اسلامی، کشتار دسته جمعی و کنترل سرکش بر سلاح های شیمیایی سوریه را دفع میکند.
چنانکه جنگ داخلی در سوریه شدت میگیرد، کشورهای غربی به طور فزاینده به شورشیان کمک میکنند که اسد و نوکرانش را سرنگون کنند. در انجام این کار، غرب به این امید است که جان ملت سوریه را نجات دهد و به یک تحول دموکراتیک کمک کند. بسیاری از صداهای غربی خواستار بیش از کمک های غیر کشنده هستند و اکنون میخواهند که شورشیان را مسلح کرده، مناطق امن راه اندازی کنند، و حتی در جنگشان علیه دولت سهیم شوند.
کاخ ریاست جمهوری در دمشق. |
کمک به شورشیان، با این حال، یک سوال اساسی را نادیده میگیرد: آیا مداخله در سوریه بر علیه بشار اسد از منافع خود ما حمایت میکند؟ این سوال واضح نادیده گرفته میشود زیرا بسیاری از غربی ها آنچنان احساس اعتماد به نفس در مورد آسایششان میکنند که امنیت خود را فراموش کرده و به جای آن بر نگرانیهای آنهایی که ضعیف و استثمار شده میبینند تمرکز میکنند، چه انسان )به عنوان مثال، مردم بومی و یا فقیر( و چه حیوان )نهنگ ها و حلزونها(. غربی ها مکانیسم های پیچیده برای عمل در مورد این نگرانی ها )به عنوان مثال، مسئولیت حمایت و نگهداری، فعالیت های حقوق حیوانات( تدبیر کرده اند.
برای آنانی از ما که آنچنان احساس اعتماد به نفسی نمیکنیم، با این حال، دفع تهدیدهای امنیتی و تمدن ما در صدر اولویت مانده است. در این راستا، کمک به شورشیان موجب اشکالات متعددی برای غرب است.
اول، شورشیان اسلامگرا هستند و قصد ساخت یک دولت ایدئولوژیک که نسبت به غرب خصومت آمیزتر از اسد است، را دارند. شکستن روابطشان با تهران توسط کمک هایشان به جلواندازی نیروی وحشیانه اهل سنت اسلام متعادل میشود.
شورشیان اسلام گرای سوریه و پرچم اعلان ایمان اسلامی، شهادت. |
دوم، این استدلال که دخالت غرب فشار اسلامی شورش را با ریختن مواد در کشورهای اهل سنت کاهش میدهد، مضحک است. شورشیان سوریه به کمک غربی برای سرنگونی رژیم نیازی ندارند )و از دریافت آن هم سپاسگزار نخواهند بود، اگر عراق مقیاسیست(. درگیری های سوریه در پایه اعراب سنی محروم که ٧٠ درصد اکثر کشور میباشند را در مقابل ١٢ درصد اقلیت امتیازدار علوی اسد به رقابت وامیدارد. اضافه کردن کمک افراد داوطلب اسلامی خارجی و همچنین چندین ایالت سنی )ترکیه، عربستان سعودی، قطر( و رژیم اسد محکوم به فناست. اسد نمی تواند شورش همواره گسترده علیه حکومتش را به زانو در آورد؛ در واقع، هر چه بیشتر نیروهای نظامی او ملت را قصابی و ضرب و جرح کنند، ارتداد بیشتری رخ می دهد و حمایت از او به هسته علوی آن کاهش میابد.
سوم، شتاباندن سقوط رژیم اسد جان ها را نجات نمیدهد. آن نشانه پایان نبرد نیست، بلکه صرفا پایان فصل اول آن که خشونت به احتمال زیاد، بدتری بدنبال خواهد داشت. همانطور که سنی ها در نهایت، انتقام نزدیک به پنجاه سال انقیاد توسط علوی ها را میگیرند، یک پیروزی توسط شورشیان حاکی از نسل کشی بالقوه است. درگیری های سوریه به احتمال زیاد آنقدر شدید و خشونت آمیز خواهند شد که غربیها خوشحال خواهند شد که از هر دو طرف دوری کردند.
در جولای ٢٠١٢، سخنگوی وزارت امور خارجه سوریه، جهاد مکدیسی، اعلام آمادگی رژیم برای استفاده از سلاح های شیمیایی در برابر دشمنان خارجی کرد. |
چهارم، مناقشه مداوم سوریه منافعی برای غرب دارد. چندین دولت سنی درنگ دولت اوباما در عمل را مشاهده کرده اند و مسئولیت این را به عهده گرفته اند که سوریه را از مدار ایران قاپ بزنند؛ پس از چند دهه خود از انطباق جمهوری اسلامی شیعه این یک پیشرفت خوشایند است. همچنین، درحالیکه که اسلام گرایان سنی با اسلام گرایان شیعه مبارزه میکنند، هر دو طرف تضعیف شده و رقابت کشنده آنان قابلیت های مشکل تراشی برای جهان خارج را کاهش می دهد. با الهام بخشیدن به اقلیت های نا آرام )سنی ها در ایران، کردها و شیعیان در ترکیه(، ادامه مبارزه در سوریه نیز می تواند دولتهای اسلامگرا را تضعیف میکند.
هنگامی که رژیم سقوط میکند، رهبری علوی، با یا بدون اسد، ممکن است به حفاظ استحکامت آبا و اجدادی در استان لاذقیه در شمال غربی سوریه عقب نشینی کنند؛ ایرانیان به خوبی می توانند توسط دریا پول و اسلحه را تامین کنند، که اجازه این را به آنان میدهد که سالها طاقت بیاورند، که بیشتر رویارویی میان سنی و اسلام شیعی تشدید شود، و که بیشتر آنها را از آزار دیگران منحرف میکند.
تنها استثنای این سیاست عدم مداخله می تواند به ایمن سازی گسترده زرادخانه سلاح های شیمیایی سوریه، هم برای جلوگیری از تصرف آن توسط گروه های تروریستی و اسد از استقرار آن در یک سناریوی گوتردمرونگ در حال سقوط، میباشد؛ اگر چه این ماموریت دشوار نیاز به ٦٠٠٠٠ نیروی زمینی خارجی در سوریه دارد.
هیچ چیز در قوانین اساسی کشورهای غربی آنها را ملزم به درگیری در هر جنگ خارجی نمیکند؛ ثابت خواهد شد که رد کردن این یکی، معقول است. علاوه بر این، نفع اخلاقی جوابگو نبودن برای وحشت هایی که هنوز اتفاق نیفتاده است، این است که دوری، به غرب اجازه میدهد که در نهایت به تنها دوستان واقعی در سوریه، لیبرالهای این کشور کمک کند.